سخت‌گیری در ازدواج

امروزه افکار گوناگونی در ذهن پدران و مادران در زمینه ازدواج انباشته شده که در عمل، موانع زیادی در ازدواج ایجاد می کند.
پنجشنبه، 14 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سخت‌گیری در ازدواج
از عوامل ایجاد برخوردهای نامناسب بین دختران و پسران سخت‌گیری و داشتن افکار آرمانی و گاه نادرست درباره ازدواج است. امروزه افکار گوناگونی در ذهن پدران و مادران در زمینه ازدواج انباشته شده که در عمل، موانع زیادی در ازدواج ایجاد می کند. برخی از این افکار ریشه در فرهنگ خانواده دارد. از جمله اصرار پدر و مادر برای ازدواج دختر یا پسر با فردی بخصوص است. در این زمینه سنن اجتماعی، سطح اقتصادی، زیبایی ظاهری و برخی عوامل فرعی دیگر، عناصر تعیین کننده در انتخاب والدین به شمار می آیند. در برخی از گله گزاری ها و شکایات جوانان درباره ازدواج، ردپای این مسئله را به خوبی می بینیم.
 
دختر شانزده ساله‌ای در نامه‌اش چنین می نویسد: من خواستگاران بسیاری داشته‌ام، اما هیچ یک را نپذیرفته ام. در سال ۸۴ جوانی به خواستگاری من آمد و من مایل به ازدواج با او شدم، ولی پدرم جوانی از فامیل خود را برایم انتخاب کرده است، در صورتی که هیچ علاقه ای به او ندارم و دائم در رنجم که نکند پدرم مرا به جوانی که مورد علاقه ام نیست بدهد!
 
چنانکه ملاحظه می شود فکر نوجوان و ارزشهای او در ازدواج نادیده انگاشته شده و خانواده بر انتخاب خود پافشاری می کنند، در این زمینه سخت گیری برای سطح اقتصادی خانواده داماد و عروس بسیار به چشم می خورد. این سخت گیری ها گاه باعث لطمه زدن به سنن و آبروی اجتماعی دوطرف می شود. در برخی از روستاها، در صورت مخالفت خانواده دختر با ازدواج شاهد نوعی تصاحب عروس هستیم. وقتی خانواده عروس به دلایلی مانع ازدواج دخترشان با پسری شوند، پسر، دختر را ربوده، بعد از یک شب نگه داری دختر در بین فامیل خویش، او را به خانواده اش باز می گرداند، همین عمل موجب می شود که خانواده دختر رضایت به ازدواج دهند. در صورتی که خانواده عروس، بدون پافشاری بر موارد جزئی، مثل مسائل اقتصادی، سطح خانوادگی و شغل داماد، تسهیلات لازم را برای ازدواج فراهم آورند، می توان امیدوار بود که روابط نادرستی بین این قبیل دختران و پسران به وجود نیاید. این سخت گیریها در ازدواج، حتی شامل مواردی می شود که هیچگونه دلیل منطقی ندارند و تنها بر ذهنیت خاص پدر و مادر استوار است.
 
جوان بیست ساله ای که اواخر دوران سربازی خود را می گذراند در نامه ای نوشته است که: «من وقتی تصمیم ازدواجم را با پدر و مادرم مطرح میکنم، آنها مرا سرزنش کرده و تحقیر میکنند و میگویند: تو هنوز بچه هستی و راه و رسم زندگی کردن را نمیدانی. آنها گفتند که تو خیلی بی حیا هستی که در برابر ما از این حرفها میزنی». چنین تعابیری شاید تنها از ذهنیت خاص آن پدر و مادر نشئت بگیرد که جوان بیست ساله شان را که می تواند زندگی مختصری را فراهم آورده و ازدواج کند، با چنین برخوردی او را از ازدواج باز می دارند. پدر سعی میکند سلطه خشونت بار خود را به هر قیمتی حفظ کند و فرزندان که در خانه دوستی نمی یابند و خشونت و کینه مستمر را در دل می پرورانند، نمی توانند خانواده مناسبی تشکیل دهند.سخت گیری های بی جا درباره ازدواج کم شود و خانواده ها شرایط سهل و ساده ای را برای ازدواج مناسب فرزندانشان، با رعایت جوانب اخلاقی و اعتقادی فرد مقابل فراهم آورند. آنچه در ازدواج باید بر آن تاکید و پافشاری شود اخلاق نیکو و پسندیده واعتقاد سالم و متعالی فرد است، نه فقط سطح اقتصادی و اجتماعی طرفین وجود پاکدامنی، عفت، ایمان و لطف در دختر و نیز وجود اعتقادی ایمان و غیرت مردانه و صبوری در پسر، می تواند سرمایه آغازین بسیار مهمی در ازدواج و تشکیل خانواده باشد.
 

نبود جو تفاهم و گفت و شنود بین والدین و نوجوان

به این عامل به عنوان یک عامل اساسی در روابط خانوادگی، پیوسته تاکید شده است. در زندگی امروز، خانواده هایی که نوجوان دارند، نمی توانند به این مسئله بی توجه باشند. خانواده ها باید شرایطی فراهم آورند تا فرزندشان بتواند به راحتی افکار و تمایلات خویش ومشکلات و تعارضات خود را در منزل مطرح کند. خانواده ای که نوجوان درآن احساس بیگانگی و تنهایی کند و کسی را به عنوان همراز و همدل و هم سخن نیابد، به لحاظ تربیتی خانواده مطلوب نیست. پدران و مادران بسیاری هستند که شرایط را به گونه ای ایجاد کرده اند که فرزندانشان نمی توانند در یک موقعیت آرام و مناسب، با آنها گفت وگو کنند.
 
در چنین خانواده هایی نوجوانان و جوانان جرأت بیان مشکلات و اظهار عقیده ندارند. برخی از پدران سلطه واقتدار خود را در داشتن چهره اخم آلود و خشن در خانه می دانند و از هرگونه مکالمه دوستانه با فرزندانشان اجتناب می کنند. آنان معتقدند که نباید به فرزندان خود، رو بدهند و پررو کنند. به همین دلیل، به گونه ای رفتار می کنند که فرزند بین خود و آنها سدی بسیار محکم و غیرقابل نفوذ می بیند. فرزندان چنین پدرانی معمولا فشار روانی خود را بر مادر تخلیه می کنند. مادران نیز سعی می کنند به گونه ای رفتار کنند که از یک سو از عصبانیت و خشونت پدر جلوگیری کنند و از سوی دیگر جلوی فرزندان خود را برای درگیری مستقیم با پدر بگیرند. چنین جوی به هیچ رو مناسب تربیت نیست. پدر سعی میکند سلطه خشونت بار خود را به هر قیمتی حفظ کند و فرزندان که در خانه دوستی نمی یابند و خشونت و کینه مستمر را در دل می پرورانند، نمی توانند خانواده مناسبی تشکیل دهند.
 
منبع: دخترانه، مهدی نیک خو، مؤسسه بوستان کتاب،چاپ اول،قم 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.