روان شناسي شوخي
نويسنده:دکتر فربد فدايي
طبق نظر افلاطون و ارسطو، خنده از کاميابي ناشي مي شود. کين تيليان در قرون سيزدهم ميلادي، نخستين تحليل روان شناختي در باب طنز را ارايه کرد. او طنز را روشي براي رهايي از تنش و تجديد قواي رواني مي ديد. هربرت اسپنسر، فيلسوف انگليس به شرح و بسط نظريه کين تيليان پرداخت و گفت: «خنده از طغيان انرژي عصبي ناشي مي شود.» داروين و مک دوگال هم از اين نظريه پشتيباني کردند. طبق اين نظريه که به «نظريه رهايي» موسوم است، طنز تنش اضافي را رها مي کند و سبب تسکين فشارها و مشکلات زندگي روزانه مي شود.
کانت و شوپنهاور نظريه «ناهمخواني» را ارايه کردند که طبق آن، طنز از ناهمخواني عقايد يا موقعيت ها يا از عقايد و موقعيت هايي که با آداب و رسوم و هنجار متفاوت هستند، ناشي مي شود. در اين مورد مثالي مي زنم: در مجلسي خانمي جوان و زيبا به جرج بناردشاو، نمايشنامه نويس نکته سنج ايرلندي، مي گويد: «آقاي شاو! اگر ما با هم ازدواج مي کرديم و فرزندمان هوش را از شما و زيبابي را از من به ارث مي برد چه عالي مي شد!» برنارد شاو در پاسخ مي گويد: «ولي فکر کنيد اگر هوش را از شما و زيبايي را از من به ارث مي برد، چه مي شد!» طبق نظريه «تعارض» گريک و منون، فرد زماني مي خندد که هم زمان عواطف و احساسات متضادي را تجربه کند. مثلاً زماني که امپراتور با لباس خيالي و در واقع برهنه جلوي جمع ظاهر مي شود، مردم هم زمان احساس ترس و احساس رضايت و تلاقي مي کنند و برآورد آن به صورت خنده ظاهر مي شود.
جوان از «اوناسيس»، ميلياردر مشهور يوناني پرسد: «براي رسيدن به رفاه و خوشبختي چه بايد بکنم؟» اوناسيس پاسخ داد: «بايد 20 سال مثل خر کار کني و مثل سگ زندگي کني!» جوان پرسيد: «پس از آن ميلياردر مي شوم؟» اوناسيس جواب داد: «نه، ولي به همان زندگي سگي عادت مي کني و احساس رفاه و خوشبختي خواهي کرد!»
نمونه اي ديگر از ادغام و جا به جايي توأم نقل مي شود از اوتانت، دبيرکل اسبق سازمان ملل متحد، پرسيدند: «خوشبخت کيست؟» گفت: «مردي که زن ژاپني داشته باشد، در خانه اي انگليسي زندگي کند، غذاي چيني بخورد و حقوق آمريکايي دريافت کند.» مجدداً از او پرسيدند: «بدبخت کيست؟» گفت: «مردي که زن آمريکايي داشته باشد، در خانه اي ژاپني زندگي کند، غذاي انگليسي بخورد و حقوق چيني بگيرد!» طبق نظر فرويد، سازوکارهاي دفاعي رواني «ادغام و جا به جايي» نه تها موجب انحراف روال معمول انديشه و بيان آن، بکله باعث بيان افکار و کلام به شکلي اختصاري مي شود. به اين ترتيب مفهوم اقتصاد يا صرفه جويي ايرلندي ها دارند. راحت طلبي فرانسوي ها و بي مسووليتي ايتاليايي ها و حتي نظم و کارآمدي و ادب آلماني ها موضوع شوخي هاي زيادي در اروپاست. براي نمونه، جهانگردي فرانسوي شب در هتلي در برلين اقامت کرد. فردا صبح راهنما از او پرسيد: «آيا ديشب راحت بوديد؟» فرانسوي گفت: «هتلي خيلي تميز و خدمات آن عالي است اما ديشب نتوانستم بخوابم زيرا صداي منظم قطارهايي که رد مي شدند مانع خواب من شد.»
راهما به او گفت: «در اين حوالي، قطار عبور نمي کند اما در نزديکي هتل، کار بنايي ساختمان به صورت شبانه روزي در جريان است و کارگراني که آجرها را مي چينند هر بار که آجر را مي گيرند، مي گويند «دانکه» (متشکرم) و پاسخ مي شنوند «بيته» (خواهش مي کنم) تداوم اين دانکه ـ بيته، دانکه ـ بيته، دانکه ـ بيته موجب شده است فکر کنيد تمام شب قطار عبور مي کند!» همان گونه که ملاحظه کرديد، در اينجا فرانسوي ها خشم و ناراحتي خود را در مودر نظم و ادب و کارآمدي آلماني ها به صورت شوخي و بذله گويي ابراز کرده اند که البته خيلي بهتر از پرخاشگري مستقيم است!
منبع: روزنامه سلامت - شماره 225
/خ
کانت و شوپنهاور نظريه «ناهمخواني» را ارايه کردند که طبق آن، طنز از ناهمخواني عقايد يا موقعيت ها يا از عقايد و موقعيت هايي که با آداب و رسوم و هنجار متفاوت هستند، ناشي مي شود. در اين مورد مثالي مي زنم: در مجلسي خانمي جوان و زيبا به جرج بناردشاو، نمايشنامه نويس نکته سنج ايرلندي، مي گويد: «آقاي شاو! اگر ما با هم ازدواج مي کرديم و فرزندمان هوش را از شما و زيبابي را از من به ارث مي برد چه عالي مي شد!» برنارد شاو در پاسخ مي گويد: «ولي فکر کنيد اگر هوش را از شما و زيبايي را از من به ارث مي برد، چه مي شد!» طبق نظريه «تعارض» گريک و منون، فرد زماني مي خندد که هم زمان عواطف و احساسات متضادي را تجربه کند. مثلاً زماني که امپراتور با لباس خيالي و در واقع برهنه جلوي جمع ظاهر مي شود، مردم هم زمان احساس ترس و احساس رضايت و تلاقي مي کنند و برآورد آن به صورت خنده ظاهر مي شود.
شوخي از ديدگاه فرويد
جوان از «اوناسيس»، ميلياردر مشهور يوناني پرسد: «براي رسيدن به رفاه و خوشبختي چه بايد بکنم؟» اوناسيس پاسخ داد: «بايد 20 سال مثل خر کار کني و مثل سگ زندگي کني!» جوان پرسيد: «پس از آن ميلياردر مي شوم؟» اوناسيس جواب داد: «نه، ولي به همان زندگي سگي عادت مي کني و احساس رفاه و خوشبختي خواهي کرد!»
نمونه اي ديگر از ادغام و جا به جايي توأم نقل مي شود از اوتانت، دبيرکل اسبق سازمان ملل متحد، پرسيدند: «خوشبخت کيست؟» گفت: «مردي که زن ژاپني داشته باشد، در خانه اي انگليسي زندگي کند، غذاي چيني بخورد و حقوق آمريکايي دريافت کند.» مجدداً از او پرسيدند: «بدبخت کيست؟» گفت: «مردي که زن آمريکايي داشته باشد، در خانه اي ژاپني زندگي کند، غذاي انگليسي بخورد و حقوق چيني بگيرد!» طبق نظر فرويد، سازوکارهاي دفاعي رواني «ادغام و جا به جايي» نه تها موجب انحراف روال معمول انديشه و بيان آن، بکله باعث بيان افکار و کلام به شکلي اختصاري مي شود. به اين ترتيب مفهوم اقتصاد يا صرفه جويي ايرلندي ها دارند. راحت طلبي فرانسوي ها و بي مسووليتي ايتاليايي ها و حتي نظم و کارآمدي و ادب آلماني ها موضوع شوخي هاي زيادي در اروپاست. براي نمونه، جهانگردي فرانسوي شب در هتلي در برلين اقامت کرد. فردا صبح راهنما از او پرسيد: «آيا ديشب راحت بوديد؟» فرانسوي گفت: «هتلي خيلي تميز و خدمات آن عالي است اما ديشب نتوانستم بخوابم زيرا صداي منظم قطارهايي که رد مي شدند مانع خواب من شد.»
راهما به او گفت: «در اين حوالي، قطار عبور نمي کند اما در نزديکي هتل، کار بنايي ساختمان به صورت شبانه روزي در جريان است و کارگراني که آجرها را مي چينند هر بار که آجر را مي گيرند، مي گويند «دانکه» (متشکرم) و پاسخ مي شنوند «بيته» (خواهش مي کنم) تداوم اين دانکه ـ بيته، دانکه ـ بيته، دانکه ـ بيته موجب شده است فکر کنيد تمام شب قطار عبور مي کند!» همان گونه که ملاحظه کرديد، در اينجا فرانسوي ها خشم و ناراحتي خود را در مودر نظم و ادب و کارآمدي آلماني ها به صورت شوخي و بذله گويي ابراز کرده اند که البته خيلي بهتر از پرخاشگري مستقيم است!
کاربردهاي درمان شوخي
شوخي و مراقبت هاي ويژه
منبع: روزنامه سلامت - شماره 225
/خ