فرصت جوانی
به دنیا می آییم، شش سال آزادیم، دوازده سال به مدرسه می رویم و بعد هم دانشگاه اگر هم کنکور قبول نشدیم، پسرها به سربازی می روند و دخترها دوباره کنکور می دهند. شاید هم بعدش ازدواج کنیم.
دوشنبه، 8 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چقدر برنامه زندگی همه ما شبیه هم شده است. به دنیا می آییم، شش سال آزادیم، دوازده سال به مدرسه می رویم و بعد هم دانشگاه اگر هم کنکور قبول نشدیم، پسرها به سربازی می روند و دخترها دوباره کنکور می دهند. بعد از آن هم باید به فکر دست و پا کردن کاری بود. شاید هم بعدش ازدواج کنیم. به نظر من برنامه ناامید کننده ای است، چون در هر قسمت آن هزاران گیر وجود دارد و در هر لحظه ما کاملا آمادگی داریم که ناامید شویم کاش می شد این برنامه ناامید کننده را به هم بریزیم. اما از دست ما بر نمی آید، با پدر و مادرمان مخالفت کنیم، اطرافیانمان را ندیده بگیریم و خواست های جامعه مان را تغییر بدهیم. ولی یک کار کوچک می شود انجام داد؛ شاید بتوانیم دیدمان را به بودن در زندگی تغییر دهیم و جور دیگری به زندگی نگاه کنیم.
جوری که در آن رفتن به دانشگاه همه چیز نباشد. نمره آوردن همه چیز نباشد. و هیچ چیز همه چیز نباشد. هر چیزی، چیزی باشد کنار دیگر چیزها، اما چگونه؟ من برای این کار پیشنهادی دارم. شاید شما هم پیشنهادهایی داشته باشید. خودتان را در مرکز دیدتان قرار دهید، در کانونی ترین حالت ممکن. از چهار طرف می توانید به خودتان نگاه کنید: پایین، بالا، روبه رو و پشت سر. پای شما به زمین بسته است. خودتان را معلق فرض کنید حالا بگویید: این منم، من که در این لحظه هستم. مهم نیست چه نمره هایی گرفته ام. دانشگاه قبول می شوم یا نه؟ من هستم و هستی من از همه چیز مهم تر است.
شاید بتوانید یک نقشه جهان گیر بیاورید. آن را پهن کنید روی یک میز بزرگ و نسبت وسعت ایران را به کل جهان بسنجید. ابتدا شهرتان را و سپس خودتان را در آن تصور کنید. وقتی به خود، یعنی مهم ترین چیز رسیدید، دوباره برگردید به شهرتان، بعد به ایران و بعد به کل جهان. از این هم می شود فراتر رفت. کهکشان ما در میان کهکشان های متعدد و منظومه شمسی در کهکشان ما.
نمی توانیم وسعت فضایی را که در آن هستیم، تصور کنیم. منظری از کائنات، با وسعتی باور نکردنی، و میلیاردها میلیارد کوره حرارتی هسته ای که لحظه به لحظه از هم دورتر می شوند. جهان در حال انبساط است و فاصله ما تا نزدیک ترین ستاره، آن قدر نیست که حتی اگر تمام عمر با سرعت نور در راه باشیم بتوانیم به آن برسیم. حتی ممکن است این ستاره میلیونها سال پیش منفجر شده باشد. راستی! میلیونها یعنی چه؟ اما همین حالا هم انفجار توده های عظیم بخار و گاز، در حال ساختن ستارهها و سیاره ها و کهکشان های دور بسیاری است. می توانیم صدای سیارات را بشنویم، صدای کائنات را، صدای وسعت هستی را. حالا در این هزار توی عظیم بودن، چه لذتی دارد؟ هر لحظه بودن چه ارزشی دارد؟ به نظر وصف ناشدنی می رسد. مهم نیست که آن لحظه را تلف بکنیم یا نکنیم. مهم این است که آن را به چنگ آوریم و حواسمان به آن باشد.
هرلحظه حواسمان به خودمان در آن لحظه باشد. حالا اگر دانشگاه هم قبول نشدیم، اگر نمره های خوبی هم نیاوردیم، اما هستیم. در این بی نهایت ما هستیم. در این بی نهایت من هم هستم.
میگویند: پدر عشق بسوزد. عشق بلاهای زیادی سر انسان می آورد. اگر چه عشق سن و سال نمی شناسد ولی بیشتر به سراغ جوانان می آید. بلاهای عشق ممکن است تأثیرهای مثبت یا منفی داشته باشد. عشق انسان را متلاطم میکند و حالات ویژه ای در او به وجود می آورد. راستی شما تا به حال عاشق شده اید؟ عشق چه مزه ای دارد؟ فکر میکنید عشقهای امروزی تا چه حد عشق هستند؟ عشق آمدنی بود، نه آموختنی! ولی وقتی آمد همه چیز را با خود می برد. عشق آدم را به بند می کشد و زندانی می کند اما زندانی که دل نشین و دوست داشتنی است. تنها، تنها زندانی که زندانی زندانبانش را دوست می دارد.
آنها که عشق را تجربه کرده اند، می دانند که معمولا عشق یعنی زمانی که می آید قشنگ تر و شیرین تر از ادامه آن است. گذشت زمان خیلی از عشق ها را از رنگ و روی می اندازد و حتی گرمی آن را به سردی تبدیل میکند. این خود نشان میدهد که روی هر عشقی نمی توان حساب کرد و اصلا خیلی از عشقها عشق نیستند، بلکه فقط رنگ و لعاب ظاهری عشق را دارند.
دخترها و پسرهایی که عاشق می شوند، فکر می کنند دیگر همه چیز تمام شده است، گم شده خود را پیدا کرده اند و درهای خوشبختی به رویشان گشوده شده است. اولش با گرمی و کشش غیر قابل کنترل شروع می شود. اصلا به این نتیجه می رسند که برای هم ساخته شده اند و هیچ چیز نمی تواند آنها را از هم جدا کند. اما بعد چه میشود؟ چرا عشقهای از هم گسسته؟
منبع: دخترانه، مهدی نیک خو، مؤسسه بوستان کتاب،چاپ اول،قم 1393
مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
جوانی، فصل ندارد
شنبه، 10 اسفند 1398
عشق دوم و سوم
دوشنبه، 8 مهر 1398
برچسب ناچسب (قسمت اول)
چهارشنبه، 3 مهر 1398
برچسب ناچسب (قسمت دوم)
چهارشنبه، 3 مهر 1398
همانندسازی دختران
پنجشنبه، 14 شهريور 1398
عوامل مهیج دوران جوانی
پنجشنبه، 7 شهريور 1398
تزیین اطاق عروس و داماد
پنجشنبه، 24 مرداد 1398
اهمیت و ارزش جوانی
شنبه، 4 خرداد 1398
جوان و ویژگی های دوران جوانی
يکشنبه، 22 ارديبهشت 1398
اهمیت دوران جوانی در روایات
يکشنبه، 26 اسفند 1397
تازه های مقالات
ارکان اربعه هنر خوشنویسی
چگونه کتاب را به بهترین دوست کودک تبدیل کنیم ؟
هزینه های سرسام آور رزرو هتل مشهد واقعیت دارد؟
ویژگی های استخر ویژه کودکان
حفاظت از وسایل قیمتی در سفر
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی
رازهای زندگی حضرت زهرا (س) از زبان سلمان فارسی
توصیههای ویژه مقام معظم رهبری برای پیروزی جبهه مقاومت
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
اصول و قواعد دوازده گانه خوشنویسی
بیشترین بازدید هفته
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
خلاصه ای از زندگی مولانا
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
پیش شماره شهر های استان تهران
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
موارد بیشتر برای شما
خلاصه بازی تراکتور ایران ۳ - ۳ الوکره قطر
حکمت | خودت رو گم نکن! / استاد توکلی
فیلمی که دنیا را تکان داد
پیام تبریک فرزند سید حسن نصرالله
شکست نتانیاهو
توصیۀ رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان نیروی دریایی ارتش
حال و هوای مردم لبنان پس از توافق آتش بس
ارکان اربعه هنر خوشنویسی
اعترافات یکی از عوامل شهادت سرگرد یاسر عبدلی
واکنش وزیر آموزش و پرورش به مسمومیت دانشجویان دانشگاه فرهنگیان
ماجرای تیراندازی در خیابانهای ۱۷ شهریور و هفتحوض تهران چه بود؟
اصلا ظریف را اعدام کنید؛ ببینید آقایان راحت میشوند؟
قالیباف: انتصاب آقای ظریف حتماً غیرقانونی است
گفتگوی صمیمانه همسر شهید لبنانی با مردم ایران
کارت به خاطر قسم به جان مادر!