تضعیف باورهای فراشناختی مثبت دربارهی پایش تهدید
برای این که بیمار دست از پایش تهدید بردارد، لازم است درمانگر باورهای فراشناختی خاصی را که از پایش تهدید حمایت می کنند، تضعیف نماید. نمونه هایی از باورهای فراشناختی مثبت از این قرارند:«اگر به تهدیدها توجه کنم، می توانم از خودم مراقبت نمایم.» هشیار بودن در برابر خطر به من کمک می کند تا قبل از آن که خیلی دیر شود، از مشکلات اجتناب کنم.» من برای حفظ آمادگی خودم، باید همیشه در حالت آماده باش به سر برم.» احساس بیمناکی نشانه ی آن است که با رویداد غیر منتظره ای مواجه نخواهم شد.»
درمانگر برای چالش با این باورها می پرسد که آیا تداوم توجه به تهدید واقعا می تواند از وقوع رویداد آسیب زا پیش گیری کند. به ویژه، بیمار چگونه دقیقا می فهمد که مراقب کدام خطر قبل از وقوع آن باشد؟
هم چنین تقویت معایب و پیامدهای منفی درگیر شدن در پایش تهدید نیز به تضعیف باورهای مثبت کمک می کند. درمانگر باید به بیمار کمک کند تا متوجه شود که توجه کردن به تهدید، موجب تشدید احساس خطر در او می شود. برای تقویت این پیام، می توان آزمایشی را ترتیب داد و از بیمار خواست که راهبرد توجهی خود را تغییر دهد و مراقب حوادثی که وقوع آنها قابل انتظار است، مانند ماشین هایی که با سرعت بالا و نزدیک به هم رانندگی می کنند، باشد. از این طریق درمانگر می تواند این سؤال را مطرح کند که «آیا توجه کردن به تهدید، به احساس خطر واقع بینانه یا اغراق آمیز منجر می شود؟». با توجه به این که احساس خطر اغراق آمیز است، بنابراین لازم است فرد به درک متعادلی از خطر که مستلزم کاهش پایش تهدید است، برگردد.
آگاهی از پایش تهدید و متوقف کردن آن
وقتی بیمار به مشکلات مرتبط با پایش تهدید پی برد، درمانگر از او می خواهد که دفعهی بعد اگر در موقعیتی دچار اضطراب شد، از تمرکز توجه خود آگاه شود و آن را تأیید نماید. سپس به بیمار کمک می کند تا از طریق معطوف کردن توجه خود به محرکهای خنثی، مانند شمارش اشیای آبی رنگ در محیط اطراف خود، پایش تهدید را متوقف کند. برای به کارگیری این راهبرد، بیمار ترغیب می شود که به روال عادی قبل از وقوع رویداد آسیب زا و در صورت امکان به موقعیتی که رویداد آسیب زا در آن رخ داده است، بر گردد.در جلسات بعدی این مرحله، میزان بازگشت بیمار به روال عادی قبل از وقوع رویداد آسیب زا، مورد ارزیابی قرار می گیرد. در صورتی که بیمار از موقعیت های کم خطر اجتناب می نماید، درمانگر باید او را ترغیب کند تا به عنوان تکلیف خانگی، ضمن متوقف کردن پایش تهدید، وارد موقعیت های خاصی شود.
متمرکز کردن مجدد توجه بر نشانههای ایمنی
پس از متوقف کردن پایش تهدید، مرحله ی بعد شامل تغییر فعالانه ی کانون توجه است. در این روش از بیمار خواسته می شود وقتی در موقعیت هایی قرار می گیرد که تداعی کنندهی رویداد آسیب زا هستند، عمدة توجه را از خود و تهدید برگردانده و بر نشانه های ایمنی در محیط متمرکز سازد. درمانگر این مفهوم را به شیوه ی زیر معرفی می کند: برای کمک به بازگشت تفگر به وضعیت عادی، تمرین متمرکز کردن توجه به شیوهی ملایم مفید است. متمرکز ساختن توجه، به معنای توجه کردن به نشانه های ایمنی به جای نشانه های تهدید است که احتمال وقوع آن اندک است.این هدف با تمرین راهبردهای متمرکز کردن مجدد توجه در جلسهی درمان به اجرا در می آید. ابتدا از بیمار خواسته می شود که در اتاق انتظار بنشیند و توجه خود را به جنبه هایی از محیط که موجب احساس ایمنی در او می شود، معطوف سازد. سپس می توان از بیمار خواست تا به اتفاق درمانگر در خیابان قدم زده و متمرکز کردن توجه بر نشانه های ایمنی را تمرین کند. برای مثال، بیماری که توسط ماشینی با سرعت بالا به شدت مصدوم شده بود، توصیف می کرد که هنگام عبور از خیابان مضطرب می شود و دایما مراقب ماشینهایی است که با سرعت بالا حرکت می کنند (پایش تهدید). درمانگر از او پرسید که آیا این بهترین چیزی است که هنگام برنامه ریزی برای عبور از خیابان به آن توجه می کند و این که چه اطلاعاتی ممکن است سودمند باشد. پس از بحث و گفتگو، درمانگر پیشنهاد کرد که برای تعیین ایمن بودن خیابان، بهتر است بیمار توجه خود را بر فاصله ی زیاد بین ماشینهای در حال تردد، متمرکز کند. بیمار پذیرفت که این کار بهتر از متمرکز کردن توجه بر وسایل نقلیه دارای سرعت بالا، برای تعیین ایمن بودن خیابان است. پس از تمرین و به کار گیری راهبرد توجهی جانشین، بیمار گزارش نمود که هنگام عبور از خیابان، بیشتر احساس امنیت می کند. در صورت نیاز می توان از هدایت فراشناختی نیز در این موقعیت ها استفاده کرد.
ادامه دارد..
منبع: راهنمای علمی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی،آدریان ولز، دکتر شهرام محمد خانی، انتشارات ورای دانش، چاپ دوم، طهران 1390