آثار سوء مدیریت در خانواده

در اینجا به بررسی آسیب های ناشی از سوء مدیریت در خانواده می پردازیم.
جمعه، 12 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آثار سوء مدیریت در خانواده
منظور از سوء مدیریت در خانه و خانواده این است که مرد به عنوان سرپرست خانواده نتواند خوب مدیریت کند و برای تأمین هزینه زندگی و برآوردن نیازهای زن و فرزند توانایی لازم و کافی نداشته باشد و در هدایت و حمایت از آنها کوتاهی کند، روابط سالم با اعضای خانواده نداشته باشد و با تحکم و استبداد بخواهد کارها را پیش ببرد و فضای خانواده را با تندی و خشونت به محیطی نا امن تبدیل کند. زن نیز به عنوان مدیر داخلی با سوء تدبیر خود نتواند خوب شوهرداری کند و در سامان دادن امور خانه و تربیت صحیح فرزندان عاجز بماند.

بدیهی است که این سوء مدیریت از ناحیه زن یا شوهر و یا هر دو آسیبهایی جدّی و جبران ناپذیری به خانواده و اجتماع وارد می سازد.


1- خانواده

آسیبهای سوء مدیریت در خانه و خانواده دامن زن و شوهر و فرزندان را می گیرد و بنیان خانواده را سست می سازد. برخی از این قبیل آسیبها عبارتند از:

1- 1- محرومیت از لذّت زناشویی
اولین ضربه سوء مدیریت زن و شوهر در خانواده متوجه خود آنان می شود و زندگی مشترک را برای آنها تیره و تار می سازد؛ به گونه ای که لذّتی از زندگی مشترک نمی برند، از صفای اتحاد در جان محروم می گردند و همچون دو بیگانه زندگی را سپری می کنند.

مردی که در خانواده مستبدّ و خودرأی است، تحکم می کند و به وظایفش در برابر همسر خود به خوبی عمل نمی کند، لذّت زندگی را از او می گیرد و او را به انواع اضطرابها، دلهره ها و نگرانیها دچار می سازد. زنی هم که هنر دلبری ندارد، نمی تواند زندگی را به خوبی سامان دهد.

با بی صبری، نق و غر زدن، توقعات بی جا و زبان درازی در برابر شوهر، روزگار را برایش تیره می سازد و آسایش و راحتش را بر هم زده، لذّت زندگی را از او می گیرد.

زن و شوهر در چنین خانواده ای پیوسته احساس ناکامی و شکست می کنند و چشمشان به زندگی دیگران و خوشبختی آنهاست. زن احساس می کند به آرزوی خود نرسیده است و از زندگی نا امید می شود و مرد احساس می کند همسرش شایسته او نیست. از این رو، از زندگی خود احساس رضایت نمی کند.

2- 1- محرومیت فرزندان از تربیت صحیح
دومین قربانی، سوء مدیریت در خانواده، فرزندان هستند. فرزندانی که اسیر دست پدر و مادری مستبدّ و جاهل و خودخواه و بی تدبیرند، به سبب فضای نا امنی که برایشان ایجاد شده، از تربیت صحیح محروم می گردند.

خانواده، که باید امن ترین پناهگاه فرزندان باشد بر اثر سوء مدیریت پدر و مادر به جهنمی سوزان مبدّل می شود. فرزندان در چنین خانواده ای احساس بی پناهی می کنند. سوء مدیریت والدین موجب اضطراب روحی فرزندان شده، آنان را در معرض انواع اختلالات رفتاری و انحرافات اخلاقی قرار می دهد.

3- 1- فروپاشی خانواده
مهم ترین آسیب سوء مدیریت زن و شوهر این است که روابط آنها را تیره می سازد و این تیرگی روابط به مرور منجر به نزاع و کشمکش می شود و در پاره ای از موارد به جدایی آنان می انجامد.

ریشه بسیاری از انحرافات عاطفی و جنسی مردان و زنان را باید در سوء مدیریت آنان جست. اگر زن نتواند با درایت خود نیازهای عاطفی و جنسی شوهر خود را برآورد و نتواند زندگی او را سامان دهد و اگر مرد نتواند از زن خود همسری آرمانی بسازد و نیازهای گوناگون او را برطرف سازد، زمینه را برای انحراف یکدیگر فراهم خواهند ساخت و ثمره این بی کفایتی در تدبیر خانواده، سستی و فروپاشی خانواده است. در چنین خانواده ای نه مرد دل و دماغ زندگی دارد و نه زن.


2- اجتماع

سوء مدیریت زن و شوهر در خانواده به طور غیر مستقیم بر اجتماع تأثیر نامطلوب می گذارد.
برخی از این آسیبها عبارتند از:

1- 2- محرومیت از عواطف اجتماعی
چون سوء مدیریت زن و شوهر روابط آن دو را تیره می سازد و هر یک از آنها از محبت خالصانه دیگری محروم می گردد، به طور غیر مستقیم در اجتماع تأثیر گذاشته، اجتماع را از عواطف انسانی محروم می سازد.

همسر و فرزندانی که گرفتار سوء مدیریت زن در خانواده اند، از محبّت خالصانه اش محروم می گردند، نمی توانند در اجتماع با رویی گشاده و اخلاقی پسندیده ظاهر شوند و به دیگران ابراز عواطف کنند. زنی هم که قربانی سوء مدیریت شوهر است و از محبّت و عواطف او محروم است، نمی تواند با دوستان و آشنایان و بستگان و همسایگان خود روابط عاطفی برقرار کند.

2- 2- محرومیت از انسانهای صالح
زن، به طور غیر مستقیم در ساختن اجتماع نقش دارد. زن، مرد را می سازد و مرد اجتماع را.

زن، به دو صورت می تواند مرد را بسازد: یکی اینکه فرزند خویش را تربیت کند و به اجتماع تحویل دهد. دیگر اینکه، شوهر را مردِ کامل کند و روانه اجتماع سازد. [1]

حال اگر زن سوء مدیریت داشته باشد و نتواند تأثیر فرهنگی لازم بر شوهر و فرزندان داشته باشد، به همان مقدار اجتماع را از وجود انسانهای صالح و شایسته محروم خواهد ساخت.

3- 2- شیوع مفاسد اجتماعی
ریشه بسیاری از مفاسد اجتماعی، بی بند و باریها و بزهکاریها به خانواده، تربیت خانوادگی و سوء مدیریت زن و شوهر برمی گردد و این مطلبی است که کسی نمی تواند آن را انکار نماید.


پی نوشت ها:
[1] . ر. ک. یادداشتهاى شهید مطهرى، ج 5، ص 77

منبع: حوزه نت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.