انتظار حداقلی از دین

انتظار حداقلی، تنها معنویت و رابطه انسان با خدا اما انتظار حداکثری، هرگونه نیاز دنیوی و اخروی، و نیز نیازهای خرد و کلان را به دین نسبت می دهد.
شنبه، 13 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انتظار حداقلی از دین
مسأله انتظارات بشر از دین، رویکردها و دیدگاه‌های گوناگون دارد، که به یک لحاظ به انتظار حداقلی و انتظار حداکثری و اعتدالی، تقسیم پذیر است.
 
انتظار حداقلی، تنها معنویت و رابطه انسان با خدا را وظیفه و کارکرد دین میداند، اما انتظار حداکثری، علاوه بر انتظار پیش گفته، هرگونه نیاز دنیوی و اخروی، و نیز نیازهای خرد و کلان را به دین نسبت می دهد. انتظار اعتدالی با کمک متون وحیانی و عقل بشری، وظیفه اصلی دین را هدایت و سعادت انسانها معرفی می کند. بنابراین دین، نه تنها در آبادانی آخرت نقش دارد، بلکه آبادانی دنیا را در مسیر آبادانی آخرت دنبال می کند. پس به طور کلی، سه دیدگاه در مسأله انتظار بشر از دین در میان متفکران اسلامی وجود دارد:
 
الف) انتظار اعتدالی از دین: این دیدگاه بر این باور است که متون دینی علاوه بر آباد کردن آخرت، به تأمین برخی از نیازهای دنیایی نیز می پردازد و پاره ای از نیازهای سیاسی، حقوقی، اقتصادی، مدیریتی، فرهنگی، اخلاقی، عبادی و غیره توسط قرآن و سنت تأمین می شود، البته تحقق سعادت دنیوی و اخروی در گرو التزام عقیدتی و عملی مسئولان نظام حاکم بر جامعه و یکایک افراد بشری است. این دیدگاه که به نظریه انتظار اعتدالی شناخته می شود، بهره گیری از عقل و تجربه و تاریخ و شهود را در ساختن و آبادانی دنیا مؤثر می داند. این دیدگاه، دیدگاه اسلام جامع نگر است که بسیاری از فلاسفه و متکلمان پیشین و معاصر به آن اعتقاد دارند. نظریه انتظار اعتدالی بدین صورت به دست می آید که ابتدا با روش عقلی به اثبات وجود خدا و اوصاف کمالیه حق تعالی به ویژه علم، قدرت، حکمت، عدالت، ضرورت حیات پس از مرگ و ارتباط حقیقی دنیا و آخرت پرداخته، آن گاه با بهره گیری از ضرورت کشف رابطه اندیشه و اعمال دنیوی با سعادت اخروی و ناتوانی همه جانبه ابزارهای عادی بشر در این کشف، ضرورت وحی الهی را اثبات می کنیم. این ضرورت، ثابت می کند که دین باید منشأ الهی و آسمانی داشته باشد و برای هدایت بشر، علاوه بر عصمت از هر گونه تحریفی مصون بماند. پس ادیان غیر آسمانی و غیر الهی یا ادیان آسمانی تحریف شده، نمی توانند این مأموریت را انجام دهند و سعادت و هدایت انسانها را تأمین کنند.
 
ب) انتظار حداکثری دین: این دیدگاه با تبیین های گوناگونی بیان شده است. تبیین اول این است که، دین به تمام نیازهای دنیایی و اخرتی پاسخ می دهد و همه مسائل علمی و عملی را حل می کند. دین و متون دینی، بدون نیاز به بهره گیری از عقل و تجربه و با استمداد از ظواهر و بطون قرآن، به کلیات و جزئیات مسائل دنیایی و آخرتی پاسخ می دهد. این دیدگاه با ادله عقلی و نقلی مردود می گردد؛ زیرا آیات و روایات، وظیفه قرآن و سنت را هدایت و سعادت انسانها نه رفع همه نیازهای آدمیان - میدانند و بر بهره گیری از عقل و تجربه تأکید می ورزند.
 
تبیین دوم از انتظار حداکثری دین، این است که دین و متون دینی به تمام نیازهای آخرتی و تمام کلیات نیازهای دنیوی در همه زمینه های فردی و اجتماعی پاسخ می دهند و با توجه به این که عقل از منابع دین به شمار می آید، می توان سایر نیازهای جزئی دنیوی را، از طریق اجتهاد در کلیات به دست آورد. مثلا از آیات مربوط به طبیعیات مانند: ستاره شناسی، انسان شناسی، کشاورزی، دریانوردی، طبابت، و با بهره گیری از قواعد اجتهاد، به استنباط مسائل جزئی در علوم طبیعی دست یافت. همان گونه که عالمان علم اصول با بهره گیری از روایت «لا تنقض الیقین بالشک»، مسائل جزئی زیادی را استنباط کردند و کتابهای فراوانی در باب یکی از مهم ترین قواعد اصولی و فقهی یعنی استصحاب» نوشتند. این نظریه در حد یک فرضیه و ادعا قابل طرح است، اما اثبات آن با دلایل عقلی و نقلی آسان نیست و مقایسه آیات طبیعت شناختی با حدیث استصحاب، تنها استدلال تمثیلی را به همراه دارد که مدعای پیش گفته را ثابت نمی کند.
 
تبیین سوم انتظار حداکثری دین این است که، پاره ای از متفکران مسلمان با رویکرد ایدئولوژی گرایانه و دنیاگرایانه افراطی، به نقش و کارکرد مذهب بر جنبه حقوقی و عدالت اجتماعی بسنده نکرده اند و از نقش دین در تأمین رفاه مادی، بهبود در وضع معیشتی و آبادانی دنیا و بهره مندی از مواهب طبیعی نیز سخن گفته اند. این نظریه از سوی برخی از مصلحان اجتماعی مسلمان و متجددان معاصر در قرن اخیر، به ویژه دکتر شریعتی و مهندس بازرگان (نظریه متقدم)، مطرح گشته است. این شخصیت ها بر این باورند که اسلام، افزون بر دعوت به توسعه و بهره مندی از عقل و طبیعت، مدل ایدئولوژیکی را طرح کرده و برنامه ریزی جهت توسعه و سازندگی دنیایی و حتی قوانین علمی مانند: قوانین ترمودینامیک را ارایه کرده است. رویکرد پیش گفته برای جان دادن به دین و حضور علمی و اجتماعی اسلام، از سوی روشنفکران معاصر مطرح گردید، اما بیش از آن که ادعای آنها، مدلل و استدلالی باشد، آمیخته با پیش فرضها و پیش داوری ها و تفسیر به رأیها بوده است؛ یعنی روشنفکری که گرایش جامعه شناختی یا مهندسی داشت، آرا و انظار متفکران آن رشته را بدون رعایت ضوابط روشهای تفسیری، بر آیات قرآن تطبیق می کرد و مدعیات دانشمندان را به دین نسبت میداد. بی اعتمادی به آیات قرآن در اثر تحولات علمی و ارایه فرضیه های جدید، مهم ترین پیامد منفی این دیدگاه است. علاوه بر این، چنین برداشت های دنیاگرایانه ای از متون دینی، روشمندانه نبوده است.
 
ج) انتظار حداقلی دین: گروهی قلمرو دین و انتظار از دین را به مسائل عبادی، تنظیم رابطه انسان با خدا و آبادانی آخرت محدود ساخته و با رویکرد ایدئولوژی گرایانه و دنیاگرایانه مخالفت ورزیدند. مهندس بازرگان در دوره پس از انقلاب و حوادث و چالش های میان ملی گرایان و مذهبی ها، به این رویکرد رو آورد و برای اثبات ادعای خود همانند رویکرد نخستش - به آیات قرآن و برخی از شواهد تاریخی تمسک ورزید. در حالی که این دیدگاه نیز روشمندانه نبوده و با بهره گیری از اصول و روشهای هرمنوتیکی (تفسیری) به دست نیامده است و کاملا تأثیرپذیری فهم او از پیش داوری ها و آسیب های اجتماعی آن روزگار، هویداست. به همین دلیل، بدون توجه به حاکمیت نبوی، علوی، آیات و روایات مربوط به معاملات و روابط اجتماعی، به این دیدگاه گرایش یافته است.
 
این رویکرد هم با دلایل عقلی و نقلی ناسازگار است، برای این که، گرچه هدف نهایی اسلام و غرض اصلى شارع مقدس، سعادت و کمال انسانها است، اما دستورات اسلام در حوزه امور فردی و اجتماعی، مقدمه اساسی برای رسیدن به غرض پیش گفته اند. بنابراین، با پذیرش مقدمه بودن پاره ای از آموزه‌های اسلام، نمی توان دین را حداقلی کرد؛ زیرا طریقت و وسیله بودن این دسته از دستورات الهی، برای رسیدن به هدف و غرض شارع مقدس موضوعیت و ضرورت دارد. بنابر این از مباحث گذشته، بطلان ادعای برخی از روشنفکران دینی همچون اقبال لاهوری و محمد مبارک، مبنی بر انکار هر گونه طرح و برنامه زندگی در دین اسلام روشن می گردد. این طایفه بر این باورند که اسلام تنها با تشویق و ترغیب مردم به بهره گیری از مواهب طبیعی و تأکید بر عقل پذیری، به جریان توسعه سازی دنیا پرداخته، اما توصیه و روشی ارائه ننموده است. بطلان این نظریه با مراجعه به قرآن و سنت و بیان احکام مختلف اجتماعی، اعم از اقتصادی، سیاسی، تربیتی و آشکار می شود. پس متون دینی اسلام، علاوه بر تأکید و تشویق بر بهره گیری از عقل و تجربه، احکام اجتماعی و دنیایی را نیز بیان کرده و عقل و تجربه را نیز تعطیل ننموده اند.
 
منبع: کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، قم 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.