چکیده :
توجه به تکثیر دینی و غفلت از آن را باید با توجه به زمینه ها و زمانه ای که پیروان ادیان در آن به سر می برند باید بررسی کرد...مسیحیان را ترغیب میکند تا در صدد شناخت بهتر سنت های دینی دیگر برآیند و گفت و گو با یکدیگر را ارتقا بخشند.
تعداد کلمات: 1001 کلمه / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
توجه به تکثیر دینی و غفلت از آن را باید با توجه به زمینه ها و زمانه ای که پیروان ادیان در آن به سر می برند باید بررسی کرد...مسیحیان را ترغیب میکند تا در صدد شناخت بهتر سنت های دینی دیگر برآیند و گفت و گو با یکدیگر را ارتقا بخشند.
تعداد کلمات: 1001 کلمه / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
نویسنده : رضا گندمی نصر آبادی
هرچند توجه به تکثیر دینی به عنوان واقعیتی انکار تاپذیر در اواخر قرن بیستم و در عصرارتباطات و دهکده جهانی رشد روزافزونی یافت، این موضوع در دوره های مختلف تاریخی همواره محل توجه صاحب نظران بوده است.
در واقع، هرچه آشنایی عالمان ادیان با ادیان بزرگ جهان بیشتر می شد واقعیت تکثیر و تنوع دینی و اتخاذ رویکرد مناسب در قبال آن اهمیت افزون تری می یافت. بنابراین، توجه به تکثیر دینی و غفلت از آن را باید با توجه به زمینه ها و زمانه ای که پیروان ادیان در آن به سر می برند بررسی کرد. برای نمونه، موضع گیری شوراهای کلیسایی در برابر پیروان ادیان دیگر را می توان به شرایط حاکم بر زمانه آنها و نیز میزان شناخت آنها از ادیان دیگر مرتبط دانست.
برای نمونه، پاپ پیونس نهم در 1854 با صراحت هرچه تمام می گوید : اعتقاد جازم بر این است که خارج کلیسای حواری رم هیچ کس نمی تواند رستگار شود، کلیسای رم یگانه کشتی نجات است و هرکس در آن داخل نشود، هلاک خواهد گشت و نیز به یقین باید دانست کسانی که در کمال بی خبری از دین حقیقی، سخت می کوشند از این جهت در پیشگاه پروردگار مقصر نیستند.(1)
در حالی که توجه به تکثیر دینی در اعلامیه های سال های 1963_1965 شورای دوم واتیکان دیده می شود، اعلامیه مورخ 21 نوامبر 1964 تحت عنوان «نور برای مردم » اعلام می دارد: کسانی که بدون تقصیر انجیل مسیح یا کلیسای او را نشناخته اند و با وجود این، با اخلاص خدا را می جویند و تحت تأثیر لطف الهی میکوشند اراده او را، آن گونه که از طریق ندای درونی وجدان خود در می یابند، در افعالشان اعمال کنند، آنها هم خواهند توانست به رستگاری ابدی دست یابند.(2)
برای نمونه، پاپ پیونس نهم در 1854 با صراحت هرچه تمام می گوید : اعتقاد جازم بر این است که خارج کلیسای حواری رم هیچ کس نمی تواند رستگار شود، کلیسای رم یگانه کشتی نجات است و هرکس در آن داخل نشود، هلاک خواهد گشت و نیز به یقین باید دانست کسانی که در کمال بی خبری از دین حقیقی، سخت می کوشند از این جهت در پیشگاه پروردگار مقصر نیستند.(1)
در حالی که توجه به تکثیر دینی در اعلامیه های سال های 1963_1965 شورای دوم واتیکان دیده می شود، اعلامیه مورخ 21 نوامبر 1964 تحت عنوان «نور برای مردم » اعلام می دارد: کسانی که بدون تقصیر انجیل مسیح یا کلیسای او را نشناخته اند و با وجود این، با اخلاص خدا را می جویند و تحت تأثیر لطف الهی میکوشند اراده او را، آن گونه که از طریق ندای درونی وجدان خود در می یابند، در افعالشان اعمال کنند، آنها هم خواهند توانست به رستگاری ابدی دست یابند.(2)
پاپ پیونس نهم در 1854 با صراحت هرچه تمام می گوید : اعتقاد جازم بر این است که خارج کلیسای حواری رم هیچ کس نمی تواند رستگار شود، کلیسای رم یگانه کشتی نجات است و هرکس در آن داخل نشود، هلاک خواهد گشت و نیز به یقین باید دانست کسانی که در کمال بی خبری از دین حقیقی، سخت می کوشند از این جهت در پیشگاه پروردگار مقصر نیستند.
اعلامیه شوارای واتیکان رم در 28 اکتبر 1965 با عنوان عصر ما درباره ارتباط کلیسا با سایر ادیان صادر شده است . از این اعلامیه به عنوان رویدادی مهم و نقطه عطف در تاریخ ارتباط میان یهودیان و مسیحیان یاد شده است .
این اعلامیه مسیحیان را ترغیب میکند تا در صدد شناخت بهتر سنت های دینی دیگر برآیند و گفت و گو با یکدیگر را ارتقا بخشند . منحصر به فرد بودن تجلی مسیحی در اعلامیه مورخ 18 نوامبر 1965 شورای دوم واتیکان رم با عنوان کلمه خدا تصریح شده است . خدا از طریق وحی الهی خود را متجلی می کند و اراده اش را برای نجات بشریت آشکار می سازد . اوج تجلی خدا را باید در مسیح سراغ گرفت .
این اعلامیه مسیحیان را ترغیب میکند تا در صدد شناخت بهتر سنت های دینی دیگر برآیند و گفت و گو با یکدیگر را ارتقا بخشند . منحصر به فرد بودن تجلی مسیحی در اعلامیه مورخ 18 نوامبر 1965 شورای دوم واتیکان رم با عنوان کلمه خدا تصریح شده است . خدا از طریق وحی الهی خود را متجلی می کند و اراده اش را برای نجات بشریت آشکار می سازد . اوج تجلی خدا را باید در مسیح سراغ گرفت .
بیشتر بخوانید : نقش دین در جامعه
اعلامیه هفتم دسامبر 1965 از کلیسا به عنوان آیین رستگاری همگانی یاد می کند . کلیسا به واسطه همین ماهیتش مأمور به تبلیغ و فعالیت تبشیری است ، زیرا از جانب مسیح برای نشان دادن محبت خدا به همه انسان ها فرستاده شده است. (3)
در خصوص دیدگاه یهودیت درباره ادیان دیگر پرسش های چندی وجود دارد که می تواند راهنمای ما در طول تحقیق باشد. یهودیان در طول تاریخ چه موضعی درباره ادیان دیگر اتخاذ کردند؟ آیا آنان همواره واکنش و پاسخ واحد و یکسانی به این مسئله داشته اند ؟
در صورت دادن پاسخ های مختلف ، آیا پاسخ های ایشان زمینه مند و زمانمند بوده است؟
به عبارت دیگر ، آیا با فضا و حال و هوای فرهنگی – اجتماعی عصر وزمانه ایشان ارتباط داشته است؟
مقصود کتاب مقدس ، سنت یهودی و متفکران یهودی در طول تاریخ از برگزیدگی چیست؟
علت تعداد وتنوع برداشت ها از برگزیدگی و نیز خاستگاه های مختلفی که برای آن ذکر شده چیست؟
آیا از نظر یهودیان یهودیت دینی جهان مشمول است و نوع انسان مخاطب اوامر و نواهی مندرج در کتاب مقدس عبرانی است ، یا اینکه این اوامر و نواهی فقط خطاب به اسباط دوازده گانه مستقر در یهودا و اسرائیل و نیز اخلاف ایشان است؟
به طور کلی ، آیا می توان با استناد به کتاب مقدس و سنت یهودی معیار و ضابطه ای برای یهودی قلمداد کردن افراد به دست داد؟
معیار های مطرح شده در سنت حاخامی به چه میزان با مفاد کتاب مقدس همخوانی دارند؟
آیا در کتاب مقدس و سنت حاخامی و نیز در تاریخ یهودیت شواهد و قرائنی حاکی از وجود فعالیت تبلیغی و تبشیری در بین یهودیان می توان یافت؟
با فرض وجود شواهدی از این دست ، آیا همچنان یهودیان می توانند بر تفسیر عرقی و قومی از برگزیدگی تأکید کنند؟
آیا کتاب مقدس و سنت یهودی حکم قاطع و واحدی درباره بیگانگان یا غیر عبرانیان صادر کرده است ؟ در خصوص نو دینان و تازه یهودیانی که قاعدتا ً از نسل سام نیستند چه موضعی اتخاذ کرده اند؟
آیا آنان را فاسد و مضر به حال یهودیان میدانند و معتقدند به سان بیماری مسری « گری » باید ریشه کن شوند ، یا اینکه از حضور آنها در جمع خود استقبال می کنند؟
اگر در یهودیت بر زیان بخش بودن و فاسد بودن آنان تأکید شده حجم بالای احکام تازه یهودیان در سنت یهودی چه توجیهی دارد؟
عامل یا عواملی که به پیدایش رویکرد کثرت گرایی در بین متفکران یهودی دامن زده چیست؟
آیا این عوامل بیرونی اند ، یا ریشه در آموزه هایکتاب مقدس یا سنت یهودی دارند؟
آیا بر اساس متون دینی یهودیت و نیز آثار برجای مانده از اندیشمندان یهودی می توان رویکردهای مشابه با رویکرد های مطرح شده در مسیحیت یافت؟
روشن است که در بسیاری از پاسخ های که متفکران مسیحی به مسئله تکثر و تنوع ادیان داده اند ، رویکردی کاملا عینی ، فارغدلانه و بدون پیش داوری اتخاذ شده است .
پاسخ مسیح مدارانه ام .ام.تامس، استنلی سامارتا و پل دواناندان از جمله پاسخ هایی است که در خور اعتنای ویژه است. ناگفته نماند نگارنده این سطور در مقام تبیین پاسخ های پیش گفته نیست. در این مجال، فقط از این باب به آنها اشارتی رفت که خوانندگان به اختصار با رویکردها و پاسخ های متنوع متفکران حوزه ادیان و فلسفه دین آشنایی اجمالی پیدا کنند.
در خصوص دیدگاه یهودیت درباره ادیان دیگر پرسش های چندی وجود دارد که می تواند راهنمای ما در طول تحقیق باشد. یهودیان در طول تاریخ چه موضعی درباره ادیان دیگر اتخاذ کردند؟ آیا آنان همواره واکنش و پاسخ واحد و یکسانی به این مسئله داشته اند ؟
در صورت دادن پاسخ های مختلف ، آیا پاسخ های ایشان زمینه مند و زمانمند بوده است؟
به عبارت دیگر ، آیا با فضا و حال و هوای فرهنگی – اجتماعی عصر وزمانه ایشان ارتباط داشته است؟
مقصود کتاب مقدس ، سنت یهودی و متفکران یهودی در طول تاریخ از برگزیدگی چیست؟
علت تعداد وتنوع برداشت ها از برگزیدگی و نیز خاستگاه های مختلفی که برای آن ذکر شده چیست؟
آیا از نظر یهودیان یهودیت دینی جهان مشمول است و نوع انسان مخاطب اوامر و نواهی مندرج در کتاب مقدس عبرانی است ، یا اینکه این اوامر و نواهی فقط خطاب به اسباط دوازده گانه مستقر در یهودا و اسرائیل و نیز اخلاف ایشان است؟
به طور کلی ، آیا می توان با استناد به کتاب مقدس و سنت یهودی معیار و ضابطه ای برای یهودی قلمداد کردن افراد به دست داد؟
معیار های مطرح شده در سنت حاخامی به چه میزان با مفاد کتاب مقدس همخوانی دارند؟
آیا در کتاب مقدس و سنت حاخامی و نیز در تاریخ یهودیت شواهد و قرائنی حاکی از وجود فعالیت تبلیغی و تبشیری در بین یهودیان می توان یافت؟
با فرض وجود شواهدی از این دست ، آیا همچنان یهودیان می توانند بر تفسیر عرقی و قومی از برگزیدگی تأکید کنند؟
آیا کتاب مقدس و سنت یهودی حکم قاطع و واحدی درباره بیگانگان یا غیر عبرانیان صادر کرده است ؟ در خصوص نو دینان و تازه یهودیانی که قاعدتا ً از نسل سام نیستند چه موضعی اتخاذ کرده اند؟
آیا آنان را فاسد و مضر به حال یهودیان میدانند و معتقدند به سان بیماری مسری « گری » باید ریشه کن شوند ، یا اینکه از حضور آنها در جمع خود استقبال می کنند؟
اگر در یهودیت بر زیان بخش بودن و فاسد بودن آنان تأکید شده حجم بالای احکام تازه یهودیان در سنت یهودی چه توجیهی دارد؟
عامل یا عواملی که به پیدایش رویکرد کثرت گرایی در بین متفکران یهودی دامن زده چیست؟
آیا این عوامل بیرونی اند ، یا ریشه در آموزه هایکتاب مقدس یا سنت یهودی دارند؟
آیا بر اساس متون دینی یهودیت و نیز آثار برجای مانده از اندیشمندان یهودی می توان رویکردهای مشابه با رویکرد های مطرح شده در مسیحیت یافت؟
روشن است که در بسیاری از پاسخ های که متفکران مسیحی به مسئله تکثر و تنوع ادیان داده اند ، رویکردی کاملا عینی ، فارغدلانه و بدون پیش داوری اتخاذ شده است .
پاسخ مسیح مدارانه ام .ام.تامس، استنلی سامارتا و پل دواناندان از جمله پاسخ هایی است که در خور اعتنای ویژه است. ناگفته نماند نگارنده این سطور در مقام تبیین پاسخ های پیش گفته نیست. در این مجال، فقط از این باب به آنها اشارتی رفت که خوانندگان به اختصار با رویکردها و پاسخ های متنوع متفکران حوزه ادیان و فلسفه دین آشنایی اجمالی پیدا کنند.
پینوشتها:
1. رویکردهای مختلف / ریچاردزگلین / ترجمه رضا گندمی واحمد رضا مفتاح ص312. منبع فوق
3. منبع فوق ص 35
بیشتر بخوانید :
رجعت از دیدگاه ادیان و مکاتب
کلیسا در برابر رنسانس
تورات، نگاهی به محتوا