دو عاشق واصل

سيد صالحى از اهل علم به نقل از مرد مورد اعتمادى فرمود: بـعـضـى از اهـل بـحرين در سالهاى اخير, تصميم گرفتند به نوبت جمعى از مؤمنين راميهمانى كـنند. تا آن كه نوبت به يكى از ايشان رسيد كه چيزى نداشت . اين شخص غمگين و اندوهناك شد, لـذا شـب به طرف صحرا رفت .
دوشنبه، 11 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دو عاشق واصل
دو عاشق واصل
دو عاشق واصل






1) تشرف يكى از مؤمنين بحرين

سيد صالحى از اهل علم به نقل از مرد مورد اعتمادى فرمود: بـعـضـى از اهـل بـحرين در سالهاى اخير, تصميم گرفتند به نوبت جمعى از مؤمنين راميهمانى كـنند.
تا آن كه نوبت به يكى از ايشان رسيد كه چيزى نداشت .
اين شخص غمگين و اندوهناك شد, لـذا شـب به طرف صحرا رفت .
ناگاه شخصى را ديد و آن شخص به او فرمود: نزد فلان تاجر برو و بـگـو مـحـمـد بن الحسن (ع ) مى گويد: دوازده اشرفى كه براى ما نذر كرده بود, به تو بدهد, آن اشرفيها را از او بگير و در ميهمانى خود خرج كن .
آن مـرد نزد تاجر رفت و پيغام را از طرف آن شخص بزرگوار به او رساند.
تاجر به اوگفت : محمد بن الحسن (ع ) خودش اين مطلب را به تو فرمود؟ مرد بحرينى جواب داد: آرى .
تاجر گفت : او را شناختى ؟ گفت : نه .
گـفـت : او حضرت صاحب الزمان (ع ) بود و من اين اشرفيها را براى ايشان نذر كرده بودم .
بعد هم آن بحرينى را اكرام كرد و احترام نمود و آن مبلغ را به او داد و التماس دعاكرد و از او خواهش كرد كـه چـون حـضرت ولى عصر (ع ) نذر مرا قبول كردند, نصف اشرفيها را به من بده , تا آنها را عوض كنم .
پس از آن , مرد بحرينى به منزل برگشت و آن مبلغ را در ميهمانى خود خرج كرد.

2) تشرف شيخ محمد طاهر نجفى

صالح متقى شيخ محمد طاهر نجفى , خادم مسجد كوفه , نقل نمود: مـن بعضى از علماى نجف اشرف را كه به كوفه مى آمدند, خدمت مى كردم , به همين علت گاهى چـيـزى مى آموختم از جمله وردى را تعليم گرفتم و حدود دوازده سال شبهاى جمعه در يكى از حجرات مسجد نشسته , آن را مى خواندم و به ترتيب به حضرت رسول و آل طاهرين او (ع ) متوسل بودم تا نوبت به امام عصر (ع )مى رسيد.
شـبى طبق معمول , مشغول ورد بودم , ناگاه شخصى بر من وارد شد و فرمود: چه خبراست ؟ چرا ول ول بر لب دارى ؟ هر دعايى حجابى دارد, بگذار حجاب آن برداشته وهمه با هم مستجاب شود.
بعد از گفتن اين مطلب از آن جا خارج و به طرف صحن حضرت مسلم (ع ) رفت .
من هم به دنبال او, بيرون آمدم , ولى كسى را نديدم.
منبع:کمال الدین، ج 2, ص 86




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
حکمت | هم نشینی با دانشمندان / استاد توکلی
play_arrow
حکمت | هم نشینی با دانشمندان / استاد توکلی
تصاویری از عملیات پدافندی مقابل بمب سنگرشکن در نطنز
play_arrow
تصاویری از عملیات پدافندی مقابل بمب سنگرشکن در نطنز
مهدی طارمی دربی میلان را به آتش کشید
play_arrow
مهدی طارمی دربی میلان را به آتش کشید
ماجرای استعفای نخست وزیر کانادا
play_arrow
ماجرای استعفای نخست وزیر کانادا
تصاویر باورنکردنی از پرواز یک مرغ در یک مسافت طولانی
play_arrow
تصاویر باورنکردنی از پرواز یک مرغ در یک مسافت طولانی
کاهش انرژی با عایق نانویی
play_arrow
کاهش انرژی با عایق نانویی
ویدیویی با بازدید میلیونی؛ سرسره بازی یک کلاغ روی برف!
play_arrow
ویدیویی با بازدید میلیونی؛ سرسره بازی یک کلاغ روی برف!
خاطره‌ای عجیب از رزمنده جانباز دفاع مقدس
play_arrow
خاطره‌ای عجیب از رزمنده جانباز دفاع مقدس
رفتار شهید کاظمی زمانی که متوجه سرماخوردگی یک سرباز شد!
play_arrow
رفتار شهید کاظمی زمانی که متوجه سرماخوردگی یک سرباز شد!
حیرت مقام اسرائیلی از میزان حجم جاسوسی اسرائلی‌ها برای ایران!
play_arrow
حیرت مقام اسرائیلی از میزان حجم جاسوسی اسرائلی‌ها برای ایران!
مراحل جذاب ساخت تابه استیل
play_arrow
مراحل جذاب ساخت تابه استیل
خاطره جالب دیپلمات ایرانی از جمله سفیر زن اسلواکی خطاب به او بعد از عدم دست دادن
play_arrow
خاطره جالب دیپلمات ایرانی از جمله سفیر زن اسلواکی خطاب به او بعد از عدم دست دادن
توضیحات دادستان رشت درباره حادثه گروگانگیری یک خانواده پنج نفره به مدت دو سال در گرگان
play_arrow
توضیحات دادستان رشت درباره حادثه گروگانگیری یک خانواده پنج نفره به مدت دو سال در گرگان
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
آغاز رزمایش پدافند مرکز هسته‌ای نطنز
play_arrow
آغاز رزمایش پدافند مرکز هسته‌ای نطنز