مقدمه
توسعه در هر چیزی به حسب خود آن شی است و آثار آن توسعه نیز به شی مورد نظر بستگی دارد. توسعه در امور مادی متفاوت از توسعه در امور معنوی بلکه عکس آن است و منشا آن نیز تفاوت دارد.
در معنای "برّ" ذیل آیه "لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـٰکِنَّ الْبِرَّ..." بیان شده است: "«بِرّ» (بر وزن ضِدّ) در اصل، به معنى توسعه است، سپس در معنى نیکىها، خوبىها و احسان، به کار رفته است؛ زیرا این کارها در وجود انسان محدود نمىشود، گسترش مىیابد و به دیگران مىرسد و آنها نیز بهرهمند مىشوند. و «بَرّ» (بر وزن سر) جنبه وصفى دارد و به معنى شخص نیکوکار است، در اصل به معنى بیابان و مکان وسیع مىباشد، و از آنجا که نیکوکاران روحى وسیع و گسترده دارند این واژه بر آنها اطلاق مىشود".[1]
تفاوت منشا توسعه در امور مادی و معنوی
منشا توسعه در امور مادی کم شدن شی مورد نظر در محدوده ظرفیت موجود است، یعنی محصولات قبلی چون به فروش رسیده یا مورد استفاده یا نقل و انتقال قرار گرفته است نیاز به تولید جدید شده است و اگر تولید قبلی کم نمی شد شاید نیاز به تولید جدید نبود، اما منشا و علت توسعه در امور معنوی کم شدن نیست، بلکه نیاز ضروری و غیرقابل اغماض است که انسان در زندگی دنیوی و اخروی به آن احتجاج شدید دارد.
در دنیا نیازمند است، زیرا "الدّینُ یَعْصِمُ؛ دین (از انسان) حفاظت می کند".[2] اکنون از سبک زندگی غربی و غیردینی کاملاً ثابت شده و مشهود است که آموزه های دینی و معنوی که توسط دین اسلام بیان شده است، هر کس خلاف آن عمل کند، ناموفق و منجر به شکست شده است و این دستورات اسلامی است که انسان هرچه بیشتر به آنها پایبند باشد، در همین زندگی دنیوی خود نیز از موفقیت و آرامش بیشتری برخوردار است.
و نیز در آخرت نیازمند امور معنوی است، چون "یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ . إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ"، "در آن روز که مال و فرزندان سودی نمیبخشد، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید".[3]
و همچنین: "وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ . وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَىٰ . ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ"، "و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی او نیست، و اینکه تلاش او بزودی دیده میشود، سپس به او جزای کافی داده خواهد شد".[4]
برخی از عوامل توسعه و پیشرفت
۱.علم: هرگز جهل و نادانی باعث رشد، توسعه و پیشرفت نمی شود، بلکه هر جامعه ای به میزان سطح علمی خود می تواند در زمینه های مختلف مادی و معنوی توسعه و پیشرفت پیدا کند. قرآن کریم می فرماید: "قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ"، "بگو: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکّر میشوند".[5]
هر چقدر علم بشر رشد یافته است، زندگی او نیز از جهات مختلف توسعه و پیشرفت پیدا کرده است. در زمان های قدیم وسایل ارتباطی با این گسترش وجود نداشت زیرا سطح علمی جوامع قدیم کم بوده است و هرچه علم و دانش بشر به مرور زمان زیاد شده است روز به روز کشف و اختراع افزایش پیدا کرده است و تولید نیز رونق بیشتری یافته است.
علم وقتی توسعه یافت و امکان بهره برداری از علم جدید به وجود آمد، انسان با اختیار خود هم می تواند در جهت مفید از علم بهره مند شود و هم می تواند با سوء اختیار خود استفاده زیانبار از علم برده به بشر ضرر برساند. معمولاً استکبار جهانی از علم برای تخریب جوامع انسانی و پایمال کردن حقوق بشر استفاده می کند، بلکه با استفاده از توسعه علم و تکنولوژی به تولید سلاح های کشتار جمعی پرداخته است که هدفی جز نابودی انسان ها و چپاول اموال آنها ندارد.
بنابراین هر علمی مفید نیست تا انسان برای دستیابی و توسعه آن تلاش کند، بلکه باید علم مفید را جستجو کرد. "... فَإِنَّ خَیْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ. وَاعْلَمْ أَنَّهُ لاَ خَیْرَ فِی عِلْم لاَ یَنْفَعُ، وَلاَ یُنْتَفَعُ بِعِلْم لاَ یَحِقُّ تَعَلُّمُهُ"، "... زیرا بهترین سخن دانشى است که سودمند باشد و بدان دانشى که نفع نبخشد در آن خیرى نیست و دانشى که (زیانبار است) سزاوار فراگرفتن نیست سودى نمىبخشد"[6].
علومى که براى زندگى انسانها نافع است، گاه جنبه معنوى دارد؛ مانند علم به معارف دینى و احکام و اخلاق انسانى و گاه جنبه مادى دارد؛ مانند تمام علومى که براى زندگى مادى انسانها لازم است نظیر علم پزشکى، کشاورزى، فنون دفاعى، صنایع سبک و سنگین و ... [7]
۲. تفکر: قدرت تفکر قدرتی است که باعث توسعه علم و عمل می شود. وقتی انسان درباره موضوعی به تفکر می پردازد به ابعاد، عوامل، آثار و موانع آن بیشتر پی می برد و برای رفع موانع، راهکار می اندیشد. تفکر به قدری در توسعه نقش اساسی دارد که علت بسیاری از مشکلات و ضرر و زیان به خاطر عدم تفکر پیش از آغاز کار است. لذا قبل از شروع کار هرچه بیشتر درباره زوایای مختلف آن تفکر شود، شخص با ضررهای کمتری مواجه خواهد شد.
۳. سعی و تلاش: علم و تفکر در راستای توسعه، باید به مرحله عمل یعنی سعی و تلاش برسد تا ثمربخش شود، وگرنه آن علم و اندیشه هدر می رود. برخی از افراد اطلاعات زیادی دارند و درباره آن به تفکر و تجزیه و تحلیل نیز می پردازند، اما راجع به آن اقدام عملی نمی کنند و سعی و کوشش نمی کنند.
۴. دینداری: اگر برای توسعه و پیشرفت تمامی موارد سابق وجود داشته باشند، اما پایبندی به دین نباشد، توسعه و پیشرفت به معنای صحیح صورت نخواهد گرفت، زیرا دستورات دین فراگیر و جامع است، اما فکر بشر به تنهایی ناقص است و نمی تواند به همه عوامل و موانع توسعه و پیشرفت دست یابد و سپس با توجه به آنها برنامه ریزی کند.
"هم اکنون دنیاى صنعتى، گرفتار این بدبختى بزرگ است؛ زیرا با این که خداوند مواهب، نعمتها و امکاناتى در اختیار انسان امروز قرار داده که در هیچ دورانى از تاریخ سابقه نداشته، ولى به خاطر دورى از تعلیمات الهى پیامبران گرفتار تبدیل نعمت شده و آنها را به صورت وحشتناکى در راه فنا و نیستى خود به کار گرفته و از آن مخربترین اسلحهها را براى ویرانى جهان ساخته و یا از قدرت مادى خویش براى توسعه ظلم و استعمار و استثمار بهره گرفته و دنیا را به جایگاهى نا امن از هر نظر، مبدل کرده است".[8]