اکران هاي 87 (44) ميناي شهر خاموش

مشاوران فيلم نامه: اميد روحاني، شهباز نوشير، فرانک گيگر. دستيار اول کارگردان و برنامه ريز: يوسف روحاني، اليور کراخت (آلمان). عکاس: ندا بيگي. دستيار اول فيلم بردار: داود اکيري (تهران)، منصور ظهوري (بم)، رضا اذرشهاب (آلمان). منشي صحنه: پريناز هاشمي، جوليا سايبرشت. دستياران کارگردان: حامد رجبي، مازيار ميرهادي زاده، مهدي باقري. صداگذار: علي ابوالصدق. گروه فيلمبرداري: ابراهيم اشرفي، حسين پاشايي، سيد مهدي حسيني. ارشاد شفيق (تهران)، پيمان شادمان فر،
سه‌شنبه، 12 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اکران هاي 87 (44) ميناي شهر خاموش
اکران هاي 87 (44) ميناي شهر خاموش
اکران هاي 87 (44) ميناي شهر خاموش






کارگردان: امير شهاب رضويان
فيلم نامه: اميرشهاب رضويان، آرمين هوفمان، محمد فرخ منش
مديران فيلم برداري: داريوش عياري، محمدرضا سکوت، کلاوس بوش دسانتوس
صدابردار: يدالله نجفي، دانيل دهمونت
موسيقي: داريوش تقي پور
تدوين: فرامرز هوتهم
صداگذاري و ميکس: مسعود بهنام
طراح چهره پردازي: محمدرضا قومي
بازيگران: عزت الله انتظامي، شهباز نوشير، صابر ابر، مهران رجبي، رضا خمسه، رؤيا جاويدنيا، ميريا ماهير، هيلدا رنجبران
تهيه کنندگان: اميرشهاب رضويان، سيدسعيد رضويان، محمد فرخ منش، فرانک گيگر، آرمين هوفمان
95 دقيقه
مشاوران فيلم نامه: اميد روحاني، شهباز نوشير، فرانک گيگر. دستيار اول کارگردان و برنامه ريز: يوسف روحاني، اليور کراخت (آلمان). عکاس: ندا بيگي. دستيار اول فيلم بردار: داود اکيري (تهران)، منصور ظهوري (بم)، رضا اذرشهاب (آلمان). منشي صحنه: پريناز هاشمي، جوليا سايبرشت. دستياران کارگردان: حامد رجبي، مازيار ميرهادي زاده، مهدي باقري. صداگذار: علي ابوالصدق. گروه فيلمبرداري: ابراهيم اشرفي، حسين پاشايي، سيد مهدي حسيني. ارشاد شفيق (تهران)، پيمان شادمان فر، عليرضا قاضي، محمدکاظم داوطلب، عاطف اميري (بم)، هانس ورنر هونکه، اليور تيتز، سباستين پيلز، مارتين بيرواو، مارکو بينرت، نيکوس اسکالريس، يان تولاش (آلمان). کارگردان فيلم پشت صحنه: سعد بشيري، سيلويا پالميجيانون (آلمان). مدير صحنه و سازنده ي دکورها: سعيد آهنگراني. مدير صحنه (آلمان): فلوريان بوته. دستياران صحنه و لباس: الهام محمدي، اميرحسين قدسي، حسين اسپروز، تانيا ليبيشن (آلمان). اجراي صحنه و لباس (آلمان): رالف هورن. دستيارصدابردار صحنه: تام کرنز (آلمان)، رشد دانشمند. دستياران صداگذاري: اميرحسين صادقي، علي غرابي تهراني. چهره پردازان: هادي قادري، مليحه صارمي، کريستين مه ير (آلمان). صداگذار و ميکس مونو: محمد موسوي نژآد. هماهنگي دفتر توليد: عاطفه فقيهي. هنروران انتظامي: عباس نجيب، جليل گردي، پرويز رضايي، اميد شيرزاد، مرتضي احمدوند، محمداسماعيل حيدري، عبدالرحيم آزادي. مدير تدارکات: وحيد مشاري. خدمات صدا: استوديو بهمن، مؤسسه فرهنگي نماي هفتم ايرانيان. خدمات تدوين: استوديو انديشه. سينه موبيل: محمدرضا طلايي، احمد سعيدي بخش. ضبط موسيقي: استوديو پاپ، ناصر فهودي، حميد آداب، کامبيز مقدم. لابراتوار: مرکز خدمات صنايع فيلم ايران، آتلانتيک فيلم هامبورگ. سرپرست توليد: حسين شمسي. فيلم بردار عنوان بندي و جلوه هاي ويژه: حسين شمسي، هاشم محققي. اپتيک: استوديو فيلم ساز. قطع نگاتيو: ديگران تومانيان، داود برجعلي، شارا خاچاطوريان. چاپ: علي بايرامي، جهانبخش بخشي. ظهور: رضا شيرمحمدزاده، محمد محسني، رضا طاهريان، محمد راسخ، ابوالقاسم محسني، محمدرضا جمشيدپي. تله سينما: احسان جعفري، سيما سلطانيان، مانا محمدطاهر. خوانندگان: محسن نامجو، جلال همتي، کورس سرهنگ زاده، قاسم جبلي، جلال تاج اصفهاني. شعرا: جهانبخش پازوکي، ملک الشعراي بهار، احمد شاملو. آهنگ سازان: جهانبخش پازوکي، علي اکبر شهنازي. نوازنده ي تار (بم): حسين زندي. نوازندگان ارکستر: سياوش ظهيرالديني، کرم قرباني، شهريار يفريوسفي، علي جعفري، نيما زاهدي، مازيار ظهيرالديني، فيروز ويسانلو، پورنگ پورشيرازي، ميثم مروسيت، حسين ميرزايي. جامه دار: ساناز شهرستاني. گرافيست: علي اصغر محتاج. پشتيباني فني لوازم فيلم برداري و حرکتي: بنياد فارابي. مواد خام: فوجي. مشاور نظامي: سرهنگ سيد رسول سبط الشيخ. مسئول هنروران: محمد شريفي. کنترل: محمدعلي صادقي. مشاور حقوقي: محمد جامه بزرگ. تصحيح رنگ: حسن حاجيون، مهرداد عزيزي، نوار رضواني، وحيد تبريزي. حسابداري: شرکت راي پرداز، علي شيخ لري، مريم شيخ لري. تدارکات: محمود مقدسي، عليرضا حق شناس، سيدوحيد رضويان، محمد آب نيکي، آرش فراقي زاده، روح الله شيخعلي زاده، سيد عباس حسيني، سارا گتشالک (آلمان)، والري ويشاوپ (آلمان). مترجمان صحنه: آزاده فتحعلي، نوا ابراهيمي. بيمه افراد" شرکت بيمه ايران، Schouteh GmbH, Caninenberg حمل و نقل: جعفر خيريه، مصيبت ولندپاري، جمشيد بنا، عباس شاه بيگي، محمد وحيدي. خدمات: حسين جهانگيري، احمد ياوري، عزيزالله صفايي، حميد حيدري، ساسان سالاري. ديگر بازيگران: مريم مسچيان، مژگان رباني، محمد مين باشي، مهدي صادقي کرکي، نعيمه درزي، بهار قياضي، رابعه مدني، خليل خواجه نظامي، ناصر شيرمحمدي، کاظم نجارزاده ها، ندا بيگي، جمال کامران شورجه، حسن زندي، الهام محمدي، رؤيا دعوتي، وحيد رضويان، محمد وحيدي، حسين اسپروز، مهرداد زاهديان، آزاده ايزدي فر، ساناز شهرستاني، مازيار ميرهادي زاده، وحيد رضواني، عبدالمجيد فتحي، مارسل گالانت، جرج راوشر، رودريگر گاست، مارگوت هرتيفيل، جانين موني زيمبووسکي، ناتالي تيرکاريکو. بازيگران خردسال: ميترا سلماني نژاد، عباس شهرياري، حسام خان بابا، علي احسان زاده. محصول شرکت بروي نيودرک (آلمان)، شرکت سينمايي هيلاج، با مشارکت شرکت ميک اِ مووي پروداکشنز (کانادا).
شروع نمايش: از شانزدهم مرداد
سينماهاي نمايش دهنده: فلسطين، آستارا، جمهوري، پيام، حافظ، جوان، فرهنگسراي خانواده، ايران، اريکه ايرانيان، پرديس، تماشا.

خلاصه داستان:

همسر آلماني دکتر پارسا پزشک ايراني مقيم هامبورگ، او را ترک مي کند و پارسا به دعوت قناتي دوست قديمي پدرش، براي درمان خواهرزاده ي او پس از سال ها راهي ايران مي شود. يزدگردي که در آخرين روز جنگ عراق و ايران تير خورده، توسط پارسا درمان مي شود و اين ماجرا رابطه ي قناتي و پارسا را صميمي تري مي کند. قناتي به پارسا پيشنهاد مي کند تا به همراه بهرامي که راننده ي دکتر است، سفري به بم بروند. پارسا ابتدا در برابر خواسته ي قناتي مقاومت مي کند اما باديدن عکس هاي پدرش و زنده شدن خاطرات کودکي، مي پذيرد اين سه در سفري زميني به بم مي روند. در بم پارسا با جبلي آشنا مي شود که دوست دوران مدرسه اش بوده و اينکه در صدد تصاحب نخلستان پدري پارسا است. پارسا که راحي اش را در اين مي بيند تا زمين را بفرودش و زودتر به هامبورگ برگردد، ياد عشق سالهاي نوجواني اش مينا مي افتد و جست و جويش را به طور پنهاني آغاز مي کند. جبلي پس از آگاهي از تکاپوي دکتر براي يافتن مينا و همسرش، به او اطمينان مي دهد که آنها از زلزله جان سالم به در برده اند اما کسي نمي دان مينا که زماني آموزگار مهد کودک بم بوده، اينک کجاست و تلاش دکتر هم بي نتيجه مي ماند. قناتي در اين بين با ذکر خاطره اي از سال هاي جواني اش، از رابطه اي روايت مي کند ميان خود با دختري که عاشقانه دوستش مي داشته اما در ادامه در مي يابد که فرمانده اش نيز به آن دختر دل بسته. قناتي با از خودگذشتگي کنار مي کشد، فرمانده اش با آن دختر ازدواج مي کند و ميان فرمانده و قناتي دوستي عميقي شکل مي گيرد که تأثيرش پس از مرگ فرمانده نيز پايداراست. پارس توسط قناتي ناخواسته در موقعيت هايي قرار مي گيرد که آن ها خاطره هاي کودکي اش را زنده مي کنند و اين باعث دل بستگي پارسا به زادگاه و ريشه هايش مي شود. او که از يافتن مينا تقريباً نااميد شده آخرين بخش از قصه ي زندگي قناتي را در جواني مي شنود که به اصرار فرمانده اش در مراسم عروسي آنها ساز مي زند. قناتي اينک پس از اين همه سال دارد اين خاطره ها را براي پارسا مي گويد که فرزند همان فرمانده است.
منبع:سالنامه فيلم - ش 18




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.