فلسفه حرمت دروغ

اصولا چرا باید انسان مرتکب خطا و خلافی بشود و سپس بخواهد برای این که مورد سرزنش دیگران قرار نگیرد، دچار خطای بزرگتر و گناه عظیم تری همچون دروغ گردد.
سه‌شنبه، 7 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلسفه حرمت دروغ
دروغ به لحاظ اخلاقی از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از حرام های مسلم شریعت است، زیرا کلید تمامی بدیها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکری (علیه السلام) در این زمینه در طی روایت فرموده است: تمام خباثت ها در خانه ای قرار دارد و کلید آن خانه، دروغ است. دروغ آدمی را از جرگه اهل ایمان خارج و در زمره اهل کفر و نفاق وارد می نماید و بازتاب سوء فراوان بر نفس، روح و شخصیت انسان دارد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: دروغ همانا باعث خرابی ایمان می شود و قرآن کریم فرموده است: تنها کسانی دروغ می گویند که ایمان ندارند (نحل، آیه ۱۰۵) و نیز در آیه دیگری فرموده است: دل های ایشان دچار بیماری نفاق می شود تا روزی که او را ملاقات نمایند، به خاطر خلف وعده با خداوند و به خاطر دروغ گویی (توبه، آیه ۷۸). دروغ با انگیزه های فراوان، همچون دشمنی، حسادت، تأمین منافع دنیوی، طمع و یا عادت انجام می شود، ولی مهمترین عامل آن ضعف نفسانی است، به عبارت دیگر دروغ کار مدیران ضعیف و ترسو است و مدیر قوی و شجاع دروغ نمی گوید؛ زیرا که نیازی به استفاده از این روش غلط ندارد.
 
اصولا چرا باید انسان مرتکب خطا و خلافی بشود و سپس بخواهد برای این که مورد سرزنش دیگران قرار نگیرد، دچار خطای بزرگتر و گناه عظیم تری همچون دروغ گردد. آیا پسندیده تر آن نیست که مدیر رفتار روزانه خویش را به نحوی تنظیم نماید که مجبور به دروغ گویی نگردد؟ البته دروغ از گناهانی نیست که هیچ گونه مورد استثنایی نداشته باشد و تمام مصادیق آن، همچون مصادیق «ظلم» قبیح و حرام باشد. گاهی برخی از مصادیق دروغ در شرایط خاصی جایز و بلکه واجب می شود، مانند نجات جان مسلمان از کشته شدن و یا اسیر گشتن، حفظ مال و آبروی مؤمن، اصلاح نمودن میان مردم و ایجاد صلح و دوستی، فریب دشمن و غلبه بر او در جنگ ها و کسب رضایت و خشنودی همسر، که البته در همین موارد نیز بهتر است در صورت امکان توریه نماید، یعنی به گونه ای سخن بگوید که دروغ محسوب نشود، زیرا دروغ در هر صورت بازتاب ناهنجاری بر روح و شخصیت او خواهد داشت و جرئت او را بر دروغ گویی خواهد افزود. روانشناسان دروغگویی را به ۸ دسته تقسیم می کنند:
 
دروغ بازی: با این دروغ مدیر می خواهد حوادث تخیلی و یا ذهنی خود را به دیگران بفهماند... اغلب دروغگویی کودکان از این نوع است .
 
 و دروغ مبهم: این دروغ از ناتوانی مدیر در گزارش دهی دقیق جزئیات و یا مغالطه کردن ناشی می شود.
 
 دروغ پوچ: مدیر جهت جلب توجه کردن دیگران و مطرح شدن این دروغ را می گوید.
 
 دروغ انتقام جویانه: این دروع از نفرت مدیربه شخص و یا شی ء ناشی می شود.
 
دروغ محدود: این دروغ در نتیجه ترس از مقررات شدید و یا تنبیه سخت ناشی می شود.
 
 دروغ خودخواهانه: دروغ حساب شده ای است جهت گول زدن دیگران برای بدست آوردن آنچه را که می خواهد.
 
 دروغ عرفی یا وفادارانه: این دروغ به منظور حفظ و مراقبت از دوستان، زیردستان یا خویشاوندان انجام می شود.
 
دروغ عادتی: این دروغ به دلیل الگوبرداری از والدین و مدیران ارشد و یا محیط حاکم بر سازمانها برایش عادت شده است.
 
دروغ در واقع به منظور فریفتن دیگران و قبولاندن گفتار و رفتاری است که با واقعیت مطابقت ندارد. دروغ یک پدیده  اجتماعی رایج است. دروغ محصول نوعی فشار اجتماعی است ولی این پدیده کاملا به منش و عکس العمل ویژه هر فرد مربوط میشود. در دروغ نوعی تحریف واقعیت وجود خواهد داشت.
 
در تمامی ادیان از جمله اسلام بر قبح دروغ تاکیده شده است و قرار گرفتن آن در ذیل عنوان گناهان کبیره معرف این اهمیت است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: دروغگو، دروغ نمی گوید مگر به سبب حقارتی که در نفس خود دارد. اصرار مدیران و یا سرپرستان برای گفتن جزئیات دقیق یک موضوع غالبا کارمند را تشویق به دروغگویی می کند. دروغگویی آموختنی است. جو سازمان و یا رفتار و گفتار سرپرستان میتواند آموزگار خوبی باشد، بدین فرض که در گزینش کارکنان دقت لازم انجام شده باشد. از علل دیگر دروغگویی در مدیر آن است که دروغ او را از تنبیه شدن و یا تهدید در موقعیت شغلی خود محافظت می کند. زمانی که فرد مورد مخالفت و استیضاح واقع می گردد به دروغگویی رو می آورد. ترس از پیامدها و عواقب کارهای فرد عاملی است بسیار موثر در اینکه کارکنان به دروغ متوسل شوند.
 
چرا برخی مدیران در سازمانها به دروغ متوسل میشوند؟
برای جلوگیری از خجالت و شرمنده شدن در مقابل سایر همکاران و سرپرستان مافوق . و جلب توجه و علاقه به مطرح شدن در بین همکاران و رسانه ها و مردم . بی ایمانی و عدم اعتقاد به باورهای دینی و مذهبی . و برای جلوگیری از رسوایی اعمال خلاف و نادرست انجام میدهند و برای جلوگیری از کیفر و مجازات رسوایی متوسل به دروغ میشوند و خود را فردی پاک و متعهد جلوه می دهند. و گاهی مدیران برای اظهار فضل و کمال و اینکه خود را بیش از آنچه هست بنمایانند اظهار علم و اطلاع میکنند و در مسائل مختلف علمی، تاریخی و غیره دروغ می گویند. و انسان فطرتا مخلوقی سودجوو منفعت طلب و از ضرر و زیان گریزان است پیوسته میکوشد درصدد کسب منافع باشد و از چیزهایی که موجب ضرور وزیان اوست پرهیز کند لذا به خاطر علاقه شدید به مال و جاه و مقام و سهولت دیگر زبان به دروغ می گشاید و از این وسیله نامشروع برای تامین مقصود خود کمک می گیرد. و گاهی تعصبهای شدید و حب و بغضهای افراطی، سبب می شود که مدیران خلاف واقع سخن بگوید. و شخصیت طلبی انگیزه دیگری است برای رو راست نبودن . و مدیرانی که گرفتار عقده احساس کمبود و حقارت هستند سعی می کنند با انواع دروغها و لاف و گزافها حقارتهایی را که در خود احساس می نمایند جبران کنند.
 
جامعه‌ای را در نظر بگیرید که دروغگویی در مدیریت آن قاعده واصل باشد و نه استثناء، در این جامعه اعتماد متقابل وجود نخواهد داشت، روابط افراد کاملا غیر اخلاقی خواهد شد، فساد و تباهی در همه سطوح رخنه خواهد کرد و نیز چنین جامعه‌ای کمترین نزدیکی را با یک جامعه دینی و اخلاق مدار خواهد داشت. برخی مدیران به دلیل وجود موانع قانونی بگونه ای زمینه را فراهم می نمایند تا متملقان عناوین دروغ همچون دکتر ومهندس ومبتکر و پیشکسوت و ریاست عالیه و پرفسورو ... در مورد آنان بکار برده و منتشر نمایند.
 
اولین گام برای رواج دروغگویی، شکسته شدن قبح دروغ است. در جامعه‌ای که دروغگویی نوعی زرنگی تلقی شود و مردم با شنیدن سخن دروغ لبخندی حاکی از سرور و شعف بر لبان خود ظاهر سازند طبعا دروغگویی رواج می یابد.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط