روزنامه‌نگاری بحران؛ دو تصویر ملی

به نظر می‏رسد با اینکه روزنامه‏نگاری بحران از سال‏ها پیش وجود داشته اما این نوع روزنامه‏نگاری پس از یازدهم سپتامبر دارای جایگاه ویژه‏ای شده است. این شیوه از روزنامه‏نگاری دارای کارکردهای ویژه‏ای است که بخشی به توانایی بالقوه روزنامه‏نگاری بحران بازمی‏گردد و بخش دیگر نیز به آمادگی‏های پیشین روزنامه‏‏نگار برای مقابله با بحران.
شنبه، 16 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روزنامه‌نگاری بحران؛ دو تصویر ملی
روزنامه‌نگاری بحران؛ دو تصویر ملی
روزنامه‌نگاری بحران؛ دو تصویر ملی

نويسنده:دکتر محمد مهدی فرقانی*




به نظر می‏رسد با اینکه روزنامه‏نگاری بحران از سال‏ها پیش وجود داشته اما این نوع روزنامه‏نگاری پس از یازدهم سپتامبر دارای جایگاه ویژه‏ای شده است. این شیوه از روزنامه‏نگاری دارای کارکردهای ویژه‏ای است که بخشی به توانایی بالقوه روزنامه‏نگاری بحران بازمی‏گردد و بخش دیگر نیز به آمادگی‏های پیشین روزنامه‏‏نگار برای مقابله با بحران.

چکیده:

به نظر می‏رسد با اینکه روزنامه‏نگاری بحران از سال‏ها پیش وجود داشته اما این نوع روزنامه‏نگاری پس از یازدهم سپتامبر دارای جایگاه ویژه‏ای شده است. این شیوه از روزنامه‏نگاری دارای کارکردهای ویژه‏ای است که بخشی به توانایی بالقوه روزنامه‏نگاری بحران بازمی‏گردد و بخش دیگر نیز به آمادگی‏های پیشین روزنامه‏‏نگار برای مقابله با بحران.
ورود حضرت امام خمینی (ره) به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به‏عنوان یکی از حادثه‏های مهم تاریخی است که چگونگی پوشش خبری روزنامه کیهان از این حادثه و همچنین پوشش اخبار حملات هوایی عراق به شهرها در سال‏های جنگ تحمیلی (سال ۶۶) دو نمونه از عملکرد یک مؤسسه مطبوعاتی است که می‏تواند روزنامه‏نگاران را ضمن آشنایی با نوع و کیفیت فعالیت‏های خبری در دهه ۵۰ و ۶۰ ، امکان ترسیم چشم‏اندازی برای آینده روزنامه‏نگاری بحران به‏وجود آورد.

مقدمه

روزنامه‌نگاری بحران به‎مثابۀ روزنامه‎نگاری رویدادها و موقعیت‌های خاص و غیرعادی، ظرفیت‌ها و قابلیت‌های حرفه‎ای بالایی را می‎طلبد که شاید تنها، دبیران و سردبیران خلاق، باتجربه، مدیر و برنامه‌ریز با تکیه بر دانش و تجربۀ حرفه‎ای برجسته قادر به انجام آن باشند. این مهم است که در هنگامۀ بحران، رسانه‌ها ابتکار عمل را در دست داشته باشند و به مردم و مسئولان برای پشت سرگذاردن هرچه سریع‌تر و کم‌هزینه‌تر بحران و بازگشت به زندگی عادی، یاری رسانند.
به یک تعبیر، روزنامه‎نگاری بحران، روزنامه‎نگاری پشتیبان مردم و حافظ منافع عمومی در شرایطی است که به دلیل وقوع یک رویداد غیرمترقبه، تقریباً هیچ‏چیز در جای خود قرار ندارد. با وجود این، روزنامه‎نگاری بحران را نمی‎توان یک مکتب یا ژانر مستقل روزنامه‎نگاری با اصول و قواعد شناخته شده، مشخص و از پیش تعیین‏شدۀ جهانی دانست. سرگذشت هر کشور و ملت و رویه‌های ابداع شدۀ روزنامه‎نگاری در مقاطع خاص، تجربه‎های بومی گذشته و نیز توصیه‌ها و روش‎های استفاده شدۀ روزنامه‎نگاران دیگر کشورها در بحبوحۀ بحران، درمجموع منابع نظری و تجربی روزنامه‎نگاری بحران را در هر کشور، رقم می‎زند. به بیان دیگر تلفیقی از حرفه‎ای‎گرایی، تاریخ و فرهنگ هر کشور با تجربه‎های جهانی که از دلِ آزمون و خطاهای متعدد، سربرآورده‎اند و نیز بلوغ، بصیرت و خلاقیت شخصی و حرفه‏ای روزنامه‎نگاران در گیرودار اتفاق‌های غیرمنتظره، ادبیات روزنامه‎نگاری بحران را در هر کشور، شکل می‎دهد.

طرح مسئله

در این مقاله تلاش بر این است که دست‌کم دو تجربۀ بومی روزنامه‎نگاری بحران که نویسنده خود به دلیل مشغله حرفه‎ای به‎طور مستقیم در جریان و بطن و متن آن قرار داشته مرور شود تا هم راهکارهایی برای رویارویی با موقعیت‌های مشابه روزنامه‎نگاری حرفه‎ای در آینده از آن قابل استخراج باشد و هم این دو برش از تاریخ روزنامه‎نگاری کشورمان، ثبت و ضبط شود.
ناگفته پیداست که ادبیات روزنامه‎نگاری بحران، اساساً از دل مطالعات موردی (Case Study)، بیرون آمده است و بنابراین مطالعۀ موردی دو رویداد مهم و تاریخی که رویۀ عادی و معمول روزنامه‌نگاری را نیز تحت تأثیر قرار داد می‎تواند به تولید ادبیات بومی روزنامه‌نگاری بحران کمک کند. این دو رویداد که در این مقاله تصاویری کوتاه از برنامه‌ریزی حرفه‎ای برای پوشش خبری هرکدام و ساختارهای طراحی شده بدین منظور ارائه می‎شود، عبارت‏اند از:
۱ . رویداد تاریخی بازگشت امام خمینی به میهن در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷؛
۲ . ماجرای جَنگ شهرها و بمباران و موشک‎باران تهران در زمستان ۱۳۶۶/
نگارنده در هر دو مقطع، عضو تحریریۀ روزنامه کیهان بوده است و در سال ۵۷ در مسئولیت دبیر معاون سرویس گزارش و مسئول پوشش خبری بهشت‏زهرا در روز ۱۲ بهمن، و در سال ۶۶ به عنوان دبیر سرویس گزارش و عضو شورای تیتر این روزنامه فعالیت می‎کرده است. پیش از آن فهرست‌وار، ادبیات روزنامه‌نگاری بحران را مرور می‎کنیم.

رویه‌های روزنامه‏نگاری بحران

در مروری کوتاه بر ادبیات موجود روزنامه‎نگاری بحران می‎توان نتیجه گرفت که گرچه این نوع روزنامه‎نگاری درجهان، سابقه‌ای نسبتاً طولانی دارد، ولی همچنان که ”روزنامه‌نگاری تحقیقی“ به ‎عنوان یک مکتب پیشرو و تأثیرگذار روزنامه‌نگاری پس از واقعۀ واترگیت در نیمۀ اول دهه ۱۹۷۰ میلادی، جای خود را در مبانی نظری و عملی روزنامه‎نگاری باز کرد و برجستگی ویژه‌ای یافت، روزنامه‎نگاری بحران نیز پس از حمله به برج‎های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک، اهمیت و جایگاه ویژه‌ای یافت و بیش از پیش مورد توجه مدارس روزنامه‌نگاری و رسانه‌ها قرار گرفت و رویه‌هایی نیز از دل روزنامه‏نگاری تجربی این دوره بروز کرد. اما این رویداد به هیچ‎وجه، اهمیت تجربه‎های ملّی روزنامه‎نگاران در سایر نقاط جهان را کم‏رنگ نمی‎کند، چرا که مجموعه این تجارب به غنی‌سازی ادبیات روزنامه‎نگاری بحران، یاری می‎رساند.
در نگاهی اجمالی، می‎توان کارکردها و نیز ویژگی‎های روزنامه‎نگاری بحران را به شرح زیر، محوربندی کرد.

الف. توانایی‌های بالقوۀ روزنامه‏نگاری بحران

• در هنگامۀ بحران، رسانه‌ها می‎توانند از طریق انتشار دستورالعمل‌ها و اطلاعات مرتبط، آمادگی مردم را برای رویارویی با وضعــیت پیش‎آمده بالا ببرند و حامل آموزش عمومی برای مقابله با حــوادث غیرمترقبه باشند (نقل به مضمون از: کرپس، ۱۹۸۰ : ۵۹؛ ونگر، ب، ۱۹۸۵، ۱۷-۱۸؛ به نقل از: روزنامه‌نگاری بحران، ۱۳۸۳: ۷).
• رسانه‎ها می‎توانند با انتشار اطلاعات صحیح دربارۀ شدت و میزان رویداد غیرمترقبه، از میزان اضطراب و پرسش‌های مضطربانه مردم در این زمینه بکاهند (نقل به مضمون از: کریمی، ۱۹۸۰ : ۱۸، کرپس، ۴۶: ۱۹۸۰؛ به نقل از: روزنامه‎نگاری بحران، ۱۳۸۳: ۷).
• رسانه‎ها می‎توانند در حوادث طبیعی و غیرطبیعی، حمایت عمومی از اقدامات لازم برای تخفیف عواقب حادثه را برانگیزانند و نگذارند خونسردی و بی‎تفاوتی بر افکار عمومی و مقامات دولتی حاکم شود (استونسون، ۱۹۸۱ : ۳۶؛ دراهک، ۱۹۸۶ : ۶۲؛ به نقل از: روزنامه‎نگاری بحران، ۱۳۸۳: ۸).
• رسانه‎ها می‎توانند به تسریع در عملیات نجات و رسیدگی به وضعیت مصیبت‎دیدگان، یاری رسانند (نقل به مضمون از: روزنامه‎نگاری بحران، ۱۳۸۳: ۸).
• در هنگامۀ بحران، روزنامه‎ها باید به خوانندگان خود، تصویر بزرگی از حس تداوم زندگی را القا کنند (نقل به مضمون از: Curt Hazlet: 19 ).
• رسانه‎ها در جریان وقوع رویدادهای غیرمنتظره باید عاقلانه رفتار کرده، از هیجان‎زدگی دوری کنند و مراقب کلمات و واژ‌گانی که برای بیان جزئیات واقعه یا تجزیه و تحلیل آن به‎کار می‎برند، باشند (به نحوی که خصومت، بدبینی، و تنفر در مردم، اقوام، نژادها و مذاهب نسبت به یکدیگر ایجاد نکنند) (نقل به مضمون از: Curt Hazlet: 4 ).
• روزنامه‎ها در زمان بحران، باید بستر و چارچوبی برای همه گونه عقاید و نظرها باشند و از برخوردهای تند سیاسی پرهیز کنند. نویسندگان نیز باید مراقب باشند که در نوشته‎های خود، نقش سازنده و غیرمخرب داشته باشند. آنها باید نشان دهند که دشمنی‌ها و اختلافات نژادی، اشتباه است (نقل به مضمون از: Curt Hazlet: 4 ).
• رسانه‌ها در هنگامۀ بحران برخلاف روال معمول نباید توجه خود را بر جنبۀ سرگرم‌کنندگی و عناصر دراماتیک حوادث متمرکز کنند. به علاوه آنها باید بدانند که گرایش به بزرگ‌نمایی مشکلات نیز منجر به ارائه تصاویر اغراق‌آمیز از رویداد می‎شود. همچنین در یک حادثه بزرگ، گرایش تقریباً همهّ گزارشگران اعزامی این است که اطلاعاتی را که به‎دست آورده‎اند با یکدیگر به اشتراک بگذارند (پرهیز از رقابت‌های معمول) (نقل به مضمون از: کرپس، ۱۹۸۰ : ۶۶ به نقل از: روزنامه‎نگاری بحران، ۱۳۸۳: ۱۷و۹).
• رسانه‌ها وقتی می‎توانند بهترین عملکرد را در واکنش به حوادث بزرگ داشته باشند که از دانش پایه‌ای کافی در مورد حادثه برخوردار باشند و از ارائۀ گزارش‎های نادرست خودداری کنند (روزنامه‌نگاری بحران، ۱۳۸۳: ۱۹).
• روزنامه‎نگاران با اخبار و گزارش‎های خود و با به اشتراک‎گذاردن اطلاعات، پیوندی میان شهروندان برقرار می‎کنند…: آنها حاملان اصلی ارزش‎ها و رؤیاهای مشترکی هستند که می‎تواند شیرازۀ جامعه را حفظ کند و به کشور، توان تاب آوردن و ادامه حیات بدهد. روزنامه‎نگاران می‎توانند نقش به‎سزایی در بازسازی و تقویت بافت اجتماعی، هنگام بروز بحران‌ها داشته باشند (روزنامه‎نگاری بحران، ۱۳۸۳: ۲۱).

ب. توصیه‎هایی به روزنامه‎نگاران بحران

• برای برنامه‎ریزی جهت پوشش دادن حوادث غیرمترقبه نباید منتظر ماند تا این حوادث رخ دهند. این کار را باید از هم‌اکنون آغاز کرد. وظیفۀ همۀ اعضای تحریریه باید مشخص باشد. حوزه‎های هر گزارشگر و عکاس را تعیین کنید، … برای حوزهایی که قصد پوشش دارید حتماً برنامه و اشخاصی برای اعزام داشته باشید (روزنامه‎نگاری بحران، ۱۳۸۳: ۲۱).
• درعین حال منعطف باشید، اسیر نقشه و برنامه‎ای نشوید که به علت تحولات بعدی غیرعملی شده‌اند؛
• مراقب تناقض‌ها باشید. مدام از خود بپرسید: ما این را از کجا می دانیم، چرا این موضوع، مهم‎تر از آن یکی است؛
• در تیترها از لغات کوتاه استفاده کنید، مراقب باشید فعل‌های شما قوی باشند؛
• محلی را برای برقراری تماس مستقیم و تعامل دائم با مردم ایجاد کنید؛
• بگذارید مردم معمولی، خودشان را در گزارش‌های شما ببینند؛
• تاریخچه رویدادها را ارائه کنید؛
• بگذارید مردم به‎روشنی دریابند که شما دنبال بهره‌برداری از مصیبت آنها نیستید بلکه در درد و رنج آنها شریک‎اند (روزنامه‎‎نگاری بحران، ۱۳۸۳: ۳ – ۲۱).
این نکات و توصیه‌ها، که عمدتاً از دل تجارب حرفه‎ای جهانی بیرون آمده‎اند، بسته به ماهیت و نوع رویداد می‎توانند به کارآمدی روزنامه‎نگاری بحران کمک کنند، اما زمانی مفیدتر خواهندبود که با تجارب بومی هر کشور نیز پیوند بخورند. البته همان‎طور که گفته شد همۀ رویدادها ماهیت و در نتیجه اقتضایی یکسان نخواهند داشت، اما یک خصیصۀ مشترک در همه این رویدادها قابل ردیابی است، اینکه، این رویدادها، فعالیت روزنامه‎نگاری را از مسیر عادی و روزمره خارج می‎کنند و چارچوبی خاص بدان می‎بخشند. از این‌رو دو تصویر یادشده می‏تواند به بازنمایی دو تجربه ملّی، مدد رساند.

تصویر اول؛ ۱۲ بهمن ۱۳۵۷

تصویر نخست که در این مقاله، مرور می‎شود مربوط به بازگشت امام خمینی (ره) از تبعید در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ و پوشش خبری آن در روزنامه کیهان است.
می‎دانیم که زمان و چگونگی بازگشت امام به میهن به‎ویژه از اوایل بهمن ماه آن سال مهم‎ترین و کانونی‌ترین موضوع مورد بحث محافل رسانه‌ای و غیررسانه‌ای کشور بود. از یک سو اشتیاق عمومی برای برپایی بزرگ‌ترین استقبال تاریخ و از سوی دیگر مخالفت‌ها و تهدیدهای دولت، فضایی آکنده از بیم و انتظار را در کشور پدید آورده بود. اخبار ضد و نقیض در روزنامه‎های این دوره کم نبود. هیچ‎کس به‎درستی نمی‎دانست که این اتفاق، دقیقاً چه زمانی و چگونه خواهد افتاد و چه تبعاتی دربردارد. گاه در یک روز، کیهان در دو یا سه چاپ منتشر می‎شد درحالی‎که خبر اعلام شده در یک چاپ مبنی بر قطعی شدن بازگشت امام در چاپ بعدی و از قول منبعی دیگر، نقض یا تکذیب می‌شد.
به هرحال حوالی دهم بهمن ماه، این بحث‌ها به اوج خود رسید به نحوی که هر لحظه، آبستن خبری تازه بود و تب انتظار، دم به دم داغ‌تر می‎شد.
در این زمان قطعی‌ترین تاریخ بازگشت امام با وجود تهدید شاپور بختیار، نخست وزیر وقت، مبنی بر بستن فرودگاه مهرآباد، روز دوازدهم بهمن ماه اعلام شده بود، هرچند که احتمال تغییر این زمان نیز، کم نبود، اما به نظر می‎رسید که تأمل دیگر جایز نیست.
تحریریه روزنامه می‏بایست به‎سرعت برای پوشش خبری این رویداد تاریخی آماده می‎شد و بنابراین لازم بود برنامه‎ریزی دقیقی در این جهت صورت گیرد. اگر همه چیز به‎طور طبیعی پیش می‎رفت و حادثه غیرمترقبه‎ای اتفاق نمی‎افتاد، دست‌کم چهار ایستگاه اصلی یا چهار کانون استقرار برای گروه‌های خبری باید درنظر گرفته می‎شد. نخست فرودگاه مهرآباد، لحظات پس از فرود هواپیمای حامل امام، پیاده شدن امام از هواپیما و انجام مراسم استقبال اولیه مطابق آنچه ستاد استقبال از قبل تدارک دیده بود و سپس نخستین سخنرانی امام در خاک میهن پس از ۱۵ سال تبعید. قرارگاه بعدی گروه‌های خبری، سطح شهر و خیابان‎هایی بود که در مسیر حرکت کاروان امام از فرودگاه تا بهشت‏زهرا قرار داشت، که چند گروه خبری آن را پوشش می‌دادند. قرارگاه سوم، بهشت‏زهرا، به‎ویژه قطعۀ ۱۷ بود که به قطعه ”شهدای انقلاب“ معروف شده بود و قرار بود امام نطق اصلی و تاریخی خود را در آنجا ایراد کنند. برای این مقر نیز یک گروه خبری مرکب از دو گزارشگر و سه عکاس پیش‎بینی شده بود که از نخستین ساعات بامداد ۱۲ بهمن تا پایان مراسم بهشت‏زهرا می‎بایست در آنجا مستقر می‎بود و گزارش‌های لحظه به لحظه خود را از آنچه در بهشت‏زهرا می‎گذشت به‎سرعت برای تحریریه ارسال می‎کرد، و بالأخره مقر چهارم، مدرسۀ رفاه، محل سکونت موقت امام پس از بازگشت از بهشت زهرا بود که در واقع از آن لحظه به بعد، ستاد فرماندهی انقلاب به‎شمار می‌رفت.
به این ترتیب از روز قبل، برنامه پوشش خبری مراسم استقبال از امام خمینی با محورهای زیر به‎دست سردبیر وقت، طراحی و به اعضای تحریریه، دبیران سرویس‌ها، شورای سردبیری، خبرنگاران، گزارشگران و عکاسان ابلاغ شد و در جلسات توجیهی جداگانه با هر گروه خبری، وظایف اعضای گروه و درعین حال مسئولیت رازداری هر گروه به آنان یادآوری شد. محورهای اصلی این برنامه از این قرار بود:
۱ . حدود ده گروه خبری تشکیل شد که هر گروه مرکب از ۳ تا ۵ نفر شامل یک تا دو خبرنگار و گزارشگر، یک تا دو خبرنگار عکاس و یک راننده می‎شد. این گروه‌ها هرکدام محل استقرار و محدوده حرکت مشخصی داشتند و وظیفۀ هریک از اعضای گروه در صورت وقوع حادثه یا پیشامدی برای عضو یا اعضای دیگر، مشخص بود. به بیان دیگر هر فرد می‎بایست وظیفه خود را در تعامل با دیگر اعضا و درعین حال به‎طور مستقل می‎شناخت و بدان عمل می‌کرد. مثلاً راننده جیپ همراه گروه‌ها موظف بود درصورتی که به هر دلیل برای اعضای گروه مشکلی پیش آمد فیلم‌های خبری، یادداشت‌ها، اخبار و گزارش‌های خبرنگاران را به هر طریق از آنها می‎گرفت و به‎سرعت به تحریریه می‎رساند.
۲ . برای هر گروه خبری، چند رابط یا مسئول گروه درنظر گرفته شده بود که در تحریریه مستقر بودند و اعضای گروه موظف بودند در وهلۀ نخست، با رابط اول برای ارسال اخبار و گزارش‌های‌شان تماس بگیرند و در غیاب او، لایۀ بعدی رابطان با او ارتباط برقرار می‌کردند.
۳ . کسانی در تحریریه، که غالباً متشکل از دبیران سرویس‌ها بودند، به سرپرستی شخص سردبیر کار تنظیم، ویراستاری، هماهنگی و یک کاسه نمودن مطالب و گزارش‎ها را به عهده داشتند تا آن را به سرعت برای چاپ آماده کنند.
۴ . هر گروه خبری معمولاً یک رابط همراه داشت که وظیفۀ او گرفتن فیلم‌ها و گزارش‎ها و رساندن آنها به تحریریه بود.
۵ . برای روزنامه دست‎کم سه چاپ در نظرگرفته شده بود؛ چاپ اول پس از انجام مراسم استقبال اولیه و سخنرانی امام در فرودگاه مهرآباد، چاپ دوم، حاوی گزارش‎های کلامی و تصویری از جزئیات مراسم استقبال از امام به‎دست مردم در طول مسیر فرودگاه تا بهشت‏زهرا، و بالأخره چاپ سوم حاوی گزارش حضور و سخنرانی امام در بهشت‏زهرا.
۶ . قرار بود برای پوشش خبری هر اتفاق پیش‎بینی نشده‎ای که ممکن بود از فرودگاه تا بهشت‏زهرا رخ دهد، نزدیک‌ترین گروه‎های خبری به محل حادثه در کوتاه‌ترین زمان، خود را به آنجا برسانند و پوشش کاملی برای تهیه گزارش و عکس تأمین کنند و حاصل کار را به‎سرعت به تحریریه برسانند.
۷ . یک گروه خبری در فرودگاه و یک گروه خبری نیز از نخستین ساعات بامداد ۱۲ بهمن در بهشت زهرا مستقر بودند و بقیه گروه‌ها هرکدام در نقاط تعیین‎شده در سطح شهر استقرار می‌یافتند یا کاروان حامل امام را تا پایان، همراهی می‏کردند.
۸ . در چاپخانه کیهان نیز، کارگران و مسئولان چاپ در چند گروه تخصصی و به‏صورت پشتیبان یکدیگر، برنامۀ کار خود را دریافت کردند تا هیچ پیشامدی نتواند چاپ‌های روزنامه را در آن روز متوقف کند.
۹ . در بخش توزیع، هم مسئولان خطوط توزیع تهران، توجیه شده بودند تا هر سه چاپ روزنامه را در اسرع وقت در سطح شهر توزیع کنند و هم امکانات حمل و نقل فوق‌العاده برای ارسال روزنامه به شهرهای دور و نزدیک در نظر گرفته شده بود و جالب اینکه همۀ این بخش‌ها کار خود را به بهترین شکل انجام دادند.
در واقع اجزای مختلف تحریریه، فنی، مخابرات، توزیع و … در روزنامه کیهان، آن روز به صورت یک سیستم منظم و منضبط و براساس تقسیم کار، سازماندهی و شرح وظایف تعریف شده و با طراحی چندلایه، کار خود را به‎خوبی و درستی انجام دادند و یک تجربه ماندگار را در روزنامه‌نگاری کشور به جای گذاشتند. آن روز چاپ اول روزنامه کیهان با تیتر «نخستین پیام امام در خاک میهن» پیش از ظهر به صورت سراسری منتشر شد و چاپ دوم نیز در ساعات نخست بعدازظهر با گزارش‌ها و عکس‌های اختصاصی از «بزرگ‎ترین مراسم استقبال تاریخ» در طول مسیر ۲۲ کیلومتری مهرآبادـ بهشت زهرا و شکوه حضور مردم و بالأخره چاپ سوم آن، ساعتی قبل از غروب آفتاب با تیتر معروف سخنرانی امام در بهشت‏زهرا با ترکیب «امام: توی دهن این دولت می‌زنم» در دست مردم بود.
۱۰/ نکته گفتنی اینکه، خبرنگاران آن روز که در گروه‌های خبری متعدد فعالیت می‌کردند به‎رغم تدارک قبلی، از نظر امکانات و تجهیزات، در قیاس با آنچه امروز در عرصه روزنامه‌نگاری می‌گذرد، سخت در تنگنا بودند. امکانات سخت‌افزاری آنها از این قرار بود: کاغذ و قلم که ابزار اصلی جمع‌آوری و ثبت اطلاعات و تهیه اخبار و گزارش‌های‎شان بود، ضبط‏صوت‌های نسبتاً بزرگی که به سختی صدا را روی نوار مغناطیسی خود به صورت واضحی نگه می‌داشتند، تلفن‌های عمومی که به‌ندرت در دسترس بودند و با مشقت بسیار، امکان تماس را فراهم می‌کردند و جیپ‌هایی که زمین خالی برای گردش چرخ‎هایشان پیدا نمی‌کردند، به اینها اما، حرفه‌ای‎گرایی، عشق به کار، سازماندهی و برنامه‌ریزی منسجم، کارآمد و دقیق را نیز باید افزود، که محتوایی ماندگار و تجربه‌ای گرانسنگ برای روزنامه‌نگاری کشورمان فراهم ساخت.

تصویر دوم؛ زمستان ۶۶

جنگ عراق با ایران، وارد شدیدترین فاز خود شده بود. گذشته از آنچه در خط مقدم جبهه در مرزهای غربی و جنوب غربی کشور می‌گذشت، موشک‌های زمین به زمین و بمب‌ها و راکت‌هایی که از جنگنده‌های عراقی شلیک می‌شدند تهران و تعدادی از شهرهای دور از جبهه کشور را هدف گرفته بودند. تهران کاملاً چهره یک شهر جنگ‌زده را به خود گرفته بود و زندگی در آن با شرایط دشواری همراه بود. روزانه ده‎ها موشک، بمب و راکت به نقاط مختلف این شهر اصابت می‌کرد و در این میان رسانه‌ها و از جمله مطبوعات وظیفه دشواری داشتند، چرا که از یک سو می‌بایست مردم را در جریان آخرین تحولات جنگ می‌گذاشتند و به کنجکاوی‎ها و سؤال‎های بی‌شمار آنها از جمله در مورد میزان تلفات و خسارت‎ها پاسخ می‌دادند و از جانب دیگر رعایت ملاحظات امنیت ملّی همچون همة جنگ‌ها در همه جای جهان، در اولویت بود، و آشتی دادن این دو وظیفه‌ای بس سنگین بر دوش رسانه‌ها می‌گذاشت. این دشواری به‎ویژه برای مطبوعات از آن جهت مضاعف می‌شد که مردم انتظار داشتند اطلاعات دقیق‌تر و کامل‌تر مربوط به اخباری را که غالباً به صورت کلی به منظور پرهیز از سوءاستفاده دشمن به وسیله رادیو و تلویزیون منتشر می‌شد در مطبوعات بیابند. به علاوه حفظ حیات و تداوم انتشار روزنامه در کنار استمرار برنامه‌های رادیو و تلویزیون نیز بسیار حائز اهمیت بود، چه درغالب جنگ‌ها، رسانه‌ها خود به عنوان هدف‌های راهبردی دشمن، مورد توجه‌اند، به علاوه تداوم فعالیت رسانه‌ها گذشته از نقش اطلاع‌رسانی و هشیارسازی و آماده نگه‎داشتن مردم، به مثابه یکی از مهم‎ترین ابزارهای ایجاد همبستگی و تقویت و انسجام ملی و ارتقای روحیه غیرنظامیان در حراست از آب و خاکشان، در محاسبات، جای ویژه خود را دارد.
در چنین شرایطی مؤسسه کیهان به لحاظ موقعیت جغرافیایی در یکی از حساس‌ترین نقاط شهر قرار داشت. به نحوی که مدام آماج حملات هوایی و اصابت مشک‌های زمین به زمین بود و تحریریه آن در طبقه سوم نیز از سایر قسمت‌های مؤسسه، آسیب‌پذیرتر می‌نمود. پس باید تدبیری اندیشیده می‌شد که از یک سو جان روزنامه‌نگاران به عنوان مهم‎ترین ابزارهای جمع‌آوری و انتشار اطلاعات، اخبار و دیدگاه‎ها مورد حراست قرار می‌گرفت و از جانب دیگر در هر شرایطی تداوم انتظار روزنامه، تضمین می‌شد.
از همین رو پس از بررسی‌های بسیار، تدابیری اندیشیده شد که در چارچوب توصیه‌ها و ضوابط روزنامه‌نگاری بحران، قابل بررسی و بازاندیشی است و از جمله میراث‌های ماندگار روزنامه‌نگاری جنگ به مثابه نقطه اوج روزنامه‌نگاری بحران. رئوس آن تدابیر از این قرار بود:
۱/ مکان تحریریه به لحاظ آسیب‎پذیری در برابر حمله‌های هوایی از طبقه سوم مؤسسه کیهان به پارکینگی زیرزمینی در همان کوچه شهید شاهچراغی منتقل شد که فاقد نور و هوا بود اما تصور می‌شد که قادر به حفظ جان اعضای تحریریه خواهد بود.
۲/ پارکینگ مزبور به‎سرعت برای استقرار تعدادی میز و صندلی آماده شد، تعدادی لامپ برای تأمین روشنایی آن تعبیه شد، چند خط اضطراری تلفن روی میزها قرار گرفت و کف آن برای جلوگیری از برخاستن گرد و خاک هر روز دو نوبت، آب‌پاشی می‌شد.
۳/ اعضای تحریریه به سه گروه تقسیم شدند، بدین‌ترتیب که به‎جز اعضای شورای سردبیری و دبیران سرویس‌ها که هر روز سر کار خود حاضر می‌شدند، سایر افراد هفته‌ای دو روز به نوبت در سرویس‌های خود حضور می‌یافتند و به جمع‌آوری اخبار و مطالب لازم می‌پرداختند. البته افراد موظف بودند که در غیاب همکاران خود، حوزه‌های دیگر را اعم از حوزه‌های رسمی یا حوزه‌های غیررسمی و شهری، پوشش دهند تا هیچ حوزه خبری بدون متولی نماند.
۴/ به این ترتیب یک تحریریه سه لایه شکل گرفت که می‌شد مطمئن بود در هر شرایطی، دو ـ سوم آن آماده به کارند.
۵/ علاوه بر چاپخانه کیهان، با دو چاپخانه دیگر از جمله چاپخانه افست و نیز یک چاپخانه دیگر در جاده کرج هماهنگی شده بود تا در صورت از کار افتادن چاپخانه کیهان، چاپخانه‌های دیگر کار آن را انجام دهند.
۶/ در چاپخانه کیهان نیز ساختاری چند لایه شکل گرفت تا همچون تحریریه، این مرکز نیز در هیچ شرایطی فاقد متولی نباشد.
۷/ از حیث امکانات توزیع نیز تدابیر ویژه‌ای اتخاذ شد تا خطوط مختلف توزیع با پوشش چند لایه‌ همواره آماده به کار باشند.
این تدابیر به لحاظ ساختاری، شرایط مناسبی را برای ارائه کار فراهم می‌ساخت. اما از حیث محتوایی نیز به منظور پاسخگویی به نیازهای مخاطب، برنامه‌ریزی‌هایی صورت گرفت که تا حدی به ضرورت‌های روز، پاسخ داد. از جمله:
الف. چند گروه از متخصصان جامعه‎شناسی، روان‎شناسی اجتماعی، علوم ارتباطات و نیز متخصصان نظامی دعوت به همکاری شدند تا در زمینۀ چگونگی انتشار اخبار و گزارش‌های مربوط به پیامدهای موشک‏باران و بمباران تهران و پاسخگویی به انتظارات مردم مورد مشورت قرار گیرند. قصد این بود که:
۱/ تا حد امکان اطلاعات مورد نیاز در اختیار مردم قرار گیرد تا از نگرانی، هیجان و دلهره احتمالی آنان کاسته شود.
۲/ اطلاعات مزبور به گونه‌ای منعکس نشوند که از یک طرف نافی ملاحظات امنیت ملّی باشند و از سوی دیگر، دشمن امکان بهره‌برداری از آنها را داشته باشد؛
۳/ در عین حال اعتماد مردم به رسانه‌ها و از جمله روزنامه‌های داخلی جلب شود و شرایط به گونه‌ای پیش نرود که رویکرد به رسانه‌های خارجی، جای این اعتماد را بگیرد.
۴/ روحیۀ ملی، انسجام، اعتماد به نفس و اعتماد به کارگزاران جنگ و سیاست آسیب نبیند و دشمن کفۀ جنگ روانی را به نفع خود سنگین نکند.
ب. از حیث انتخاب موضوع‌ها و مضامینی که برای تهیه گزارش‌ها، مقالات، مصاحبه‌ها و تحلیل‌‌ها در نظر گرفته می‌شد، این ملاحظه مدنظر بود که:
۱/ مردم احساس نکنند روزنامه با دغدغه‌ها، نیازهای روحی و فیزیکی و نگرانی‎های آنها بیگانه است.
۲/ مطالب روزنامه بتواند ضمن تقویت آرامش و انسجام اجتماعی، نیازهای آموزشی، خبری و اطلاعاتی مردم را پاسخ گوید و آنها احساس کنند روزنامه و دست‌اندرکاران آن، در کنار آنها و با آنها همدل و همراه هستند.
از همین رو مثلاً در «گزارش‌های روز» سوژه‌هایی از قبیل چگونگی استفاده از پناهگاه‎ها، ابزار و وسایل مورد نیاز هنگام رفتن به پناهگاه‎ها، چگونگی زندگی در پناهگاه‏ها، شرایط به حداقل رسیدن آسیب‌های جسمی و روانی در جریان جنگ شهرها، تجارب کشورهای دیگر، توصیه‌های متخصصان و کارشناسان و… دنبال می‌شد و مجموعه محتوای روزنامه، ترکیبی هماهنگ، آموزش‎دهنده و آرامش‎بخش را ارائه می‌کرد. این در حالی بود که در همان روزهای سخت یکی از روزنامه‌های پایتخت در گزارش‌های خود به تاریخچۀ احداث دروازه‌های قدیم تهران می‌پرداخت، گویی که اصلاً اتفاقی در حال وقوع نیست یا با نادیده گرفتن آن، واقعیت نیز تغییر می‌کند.
ج. مجموعه کار به گونه‌ای پیش می‌رفت که در حالی که روزنامه از ستاد تبلیغات جنگ و توصیه‌ها و اطلاعات آنها تغذیه می‌کرد؛ در عین حال نوآوری‎های بدیعی نیز خارج از چارچوب‎های رسمی داشت که در فضای آن روز جنگ، مغتنم بود.
د. طرفه آنکه پس از مدتی که دیگر امکان ادامه فعالیت در پارکینگ مزبور وجود نداشت و شدت جنگ شهرها نیز فروکش کرده بود، تحریریه به محل سابق خود بازگشت، اما بعدها معلوم شد که آن پارکینگ زیرزمینی که تنها یک راه ورود با سقفی نه چندان مطمئن داشت به مراتب از ساختمان تحریریه کیهان آسیب‌پذیرتر بود و اگر برخی از موشک‎هایی که در حوالی مؤسسه فرود آمدند چند متر این طرف‎تر یا آن طرف‌تر اصابت می‌کردند آن تحریریه موقت و اضطراری، شاید زنده به گور می‌شد. اما هر چه بود روزنامه‌نگاری بحران در کشورمان یک تجربه موفق دیگر را از سر گذراند و رد پای خود را در تاریخ مطبوعات کشور به یادگار گذاشت.
منابع:
Christie, John, In a crisis, You’re doing your Job and you Love it, www.american pressinstute.org
Hazlet, curt, Ten thing newspapers should do, www.americanpressintitute.org
krimsky, george A., Finding relevant international news in your own backyard, www. americanpressintitute.org
Real, Michael, In times of public tragedy, we learn to depend on media, www.americanpressintitute.org
Schechtman, cliff, stay focused on advancing the story, www.americanpressintitute.org
6. روزنامه نگاری بحران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، خرداد ۱۳۸۳/
۷/ روزنامه‌نگاری بحران، لوح فشرده یک: گفت‏و‏گو با صاحب‌نظران و روزنامه‌نگاران بحران، لوح فشرده دو: درسنامه و مجموعه مقالات، از مجموعه آموزش خبرنگاری / ۳، دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها، بی‎تا.
۸/ شارما، دیواکار، روابط عمومی، حرفه‌ای بالنده، ترجمه میترا کیوان‎مهر، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، ۱۳۸۴/
منبع : سایت گرداب





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط