یکی از برنامه های لازم زندگی و خانواده، برنامه پس انداز کردن است. همسری که مقدار هر چند ناچیزی از پول را پس انداز می کند، به سرمایه ای در خور توجه برای روزگار دشواری دست می یابد. برنامه صرفه جویی در هزینه های مالی، برنامه دید و بازدید، برنامه سفر و برنامه های دیگر، تأثیر ارزنده ای در زندگی دارند. همسران موفق - در هر سطح مالی که باشند - فرزندان خود را با گرایش به برنامه و برنامه ریزی پرورش می دهند. برای مثال، می توان برنامه های خواندن و نوشتن و حمام رفتن و مانند آنها را نام برد.
چگونه می توان تمایل همسران را به برنامه ریزی فراهم ساخت؟ مشاهده چگونگی زندگی و رفتار همسران موفق، بیش از هر عامل دیگر،. در ایجاد تمایل به برنامه ریزی مؤثر است. از همین روی، نیاز داریم که با خانواده های سالم، دیدار و گفت وگو کنیم و جاذبه های شخصیتی و رفتاری شان را به شخصیت و رفتارمان انتقال دهیم.
دوستی را سراغ دارم که همیشه دفترچه کوچک و مدادی در جیبش دارد. برنامه هفتگی اش را در آن می خوانیم. هر روز کار همان روز را انجام میدهد که آن را از هفته پیش نوشته است. بدین سان، نه دچار سردرگمی می شود و نه زمان مناسب کارها را از دست می دهد. وقتی رفتار او را در ساعتی زیر نظر دارم، شیوه اش مرا به سمت خود می کشاند. آیا احساس آرامش و خرسندی او در هنگام انجام دادن کاری که در برنامه هفتگی اش گنجانده، نشانه موفقیت او در زندگی نیست؟
شخص برنامه گریزی را در مقابل او بگذاریم با همان مشغله و همان کارها، اما نه در همان روز یا همان هفته ای که باید آن را به سامان برساند. بی گمان، او هرگز لذت شخص موفق را ندارد، چون سراسیمه و شتاب زده کارهای خود را انجام می دهد. آرامش انسان پایبند به برنامه ریزی، توانمندی روحی او را افزایش می دهد و او را برای تفکر و تولید طرح های جدید در عرصه کار و حرفه اش آماده می سازد.
وقتی او را می بینید، ناخودآگاه مجذوب رفتار و اندیشه اش می شوید. وقتی به چنین کسانی غبطه می خوریم، پیداست که شخصیت آنان به دلیل خود ساخته بودن، در موقعیت برتری قرار دارد. گاهی، شکست ها و یادگیری از ناکامی ها، آنها را به آدم های خود ساخته ای تبدیل کرده است. گاهی نیز پدر یا مادر یا رفیق یا معلم شایسته ای داشته اند که گرایش به برنامه ریزی در زندگی را در آنها پدید آورده است. این سخن بدان جهت گفته شد، تا خودساخته ها را تافته های جدا بافته ندانیم.
ما هم می توانیم مثل آدم های خود ساخته، اهل برنامه ریزی باشیم. فقط باید اراده و همت داشت، چرا که موفقیت، تمرین های ذهنی و عملی می طلبد. حقیقت این است که با آشفتگی ذهن و روان و رفتار مان، زمان های مناسب و زاینده را از کف خواهیم داد. تنها راه، گرایش به نظم و برنامه های پایدار در زندگی و خانواده است.
کوشش دائم و سودمند
بیکاری و کارگریزی را باید سبب پیدایی همه آسیب های شخصیت و رفتار همسران و فرزندان به شمار آورد. همسران بیکاری که تلاش سودمند ندارند، یکسره به بیهودگی ها روی می آورند. نباید پنداشت که افراد مسئولیت ستیز، در برابر خطرها قدرت مقاومت و دفاع دارند. وقتی انسان کاری نداشته باشد، تردیدی نیست که به کارهای بد و آسیب زا می گراید و سپس خانواده و زندگی اش را در آستانه اتفاق های ناگوار قرار میدهد.نگاهی به پرونده بزهکارها، بیان کننده این واقعیت است که همسران و فرزندان کارگریز به کارهایی دست می یازند که جز هنجار شکنی چیزی نیست. آنان هنوز پی نبرده اند که کار، عامل خودسازی انسان است. انسان و کار بر هم تأثیر می گذارند و از هم تأثیر می پذیرند.
انسان بر پایه خرد و دانش خود، میدان کار و حرفه ای را فراهم می آورد. آنگاه که روز و شب خود را در کاری که دوست دارد سپری می کند، آن کار بر شخصیت و روان او تأثیر می گذارد. چنین کسی، از احساس آرامش و رضایت خاطر و امید به زندگی و مهرورزی به خویشتن و هم نوعان برخوردار می شود. از همین رو حرفه هر شخص را شاخص شخصیت او می شمارند.
کار و محیط کار و فرهنگ حاکم بر آن - هر چند کوچک و محدود به تنی چند - در ذهن و تفکر و تمایل انسان، تأثیرهایی مثبت و منفی می گذارد که می توان برای مصونیت روانی کار کرد. اما مواقع بیکاری، به طور خودکار، به سمت رفتارهایی کشیده می شویم که یک سره به شخصیت و خانواده مان لطمه های جبران ناپذیر وارد می سازند.
همسران جوانی که در زندگی شان برنامه ای ندارند، خواه ناخواه سراغ آدم های ناخود ساخته می روند و خودشان را به گونه ای سرگرم می سازند. وقت گذرانی ها و سرگرمی های بی هدف و افراطی، به ویژه در دوران جوانی همسران، بسیار خطرخیز است، چون اندک اندک عادت هایی در آنها شکل می گیرند که مبارزه کردن با آنها دشواری بسیاری همراه دارد.
چنان که مشاهده ها به دست می دهد، همسران کارگریز، کمتر یکدیگر را در خانه و در کنار همدیگر می بینند و اوقات فراغتشان را بیشتر جدا از هم سپری می کنند. آیا در زندگی این افراد، خانواده ای وجود خارجی دارد که شخصیت و رفتارشان را به سوی خودسازی رهنمون شود؟ خانه در منظر چنین همسران وقت گذارنی، با خوابگاه یا مهمان خانه تفاوتی ندارد. در نتیجه، چارۂ کار خانواده ها این است که همسران از روزهای آغازین پیوندشان، به کار و دائمی بودن آن بیندیشند.
کوشش انسان می تواند متنوع و در ارتباط با تمایل روانی او باشد. پاره ای از کوشش های دائمی مان در ارتباط با هزینه های مالی خانواده و تأمین آن است که با اشتغال مرد یا مرد و زن ممکن است. پاره ای دیگر از کوشش های همسران نیز در ارتباط با اوقات فراغتشان است.
همسران جوانی که هنوز با خانواده های کم جمعیت و پر جمعیت فاصله دارند، وقت اضافه زیادی دارند. اگر آنان برای فراغتشان برنامه ریزی نکرده باشند، بی گمان به هر سو روان خواهند شد و در نتیجه شخصیتشان با چنین گرایش های بی هدفی سخت آسیب پذیر خواهد شد. اگر با همسرانی از نوع خودشان دوست و آشنا شوند، میزان آسیب پذیری پیوند و روان و رفتارشان بالاتر خواهد رفت.
یادگیری منفی و زیان بار همسران از دیگران، بیشتر در چنین زمانهایی اتفاق می افتد که جوان و کم تجربه اند. احساسات زنان و مردان جوان، میدان برنامه هایی خواهد شد که هیچ تناسبی با منزلت خانواده ندارد. تنها راه، گرایش به خانواده سالم و داشتن برنامه زندگی و کششهای پیوسته و سالم در محیط کار و خانه و جامعه است.
منبع: بایسته های زناشویی، ابوالفضل هدایتی فخر داوود، قم: موسسه بوستان کتاب، 1393.