خودآگاهی همسران
انسان ها در روند بهرهگیری از خودآگاهی، می توانند به شایستگی ها و توانمندی های خویش پی ببرند. کسانی که هنوز خویشتن را نشناخته اند، نمی توانند در جاده نیکبختی قدم بردارند. سالم بودن شخصیت و رفتار آدمی، در گرو خودشناسی با خودآگاهی است. خانواده که کوچکترین و تأثیرگذارترین نهاد اجتماعی بشر است، با خودآگاهی همسران، به کانون موفقیت تبدیل می شود.دختر و پسر جوانی که برای زندگی مشترکشان تصمیم گرفته اند، هر کدام، باید از خود و استعدادهایشان شناخت داشته باشد. زیرا هنگام برخورد با دشواری های زندگی و زناشویی، احساس ناتوانی خواهد کرد.
کسی که خودشناسی داشته و به فلسفه آفرینش و زندگی در این جهان دست یافته باشد، به آسانی مهارت های لازم در رویارویی با سختی های راه حیات و خانواده را به دست می آورد. و هیچ گاه دچار خودکم بینی و احساس حقارت نمی شود، زیرا سر چشمه نیروی حیات را در درون خویش یافته است.
همسران جوان و خودشناخته، از سویی به درستی تصمیم می گیرند و از سوی دیگر، به درستی در راه رشد و سلامتی شخصیت و خانواده شان حرکت می کنند. آنان با اندیشیدن - که شیوه پیوسته همسرهای خودآگاه است - بسیاری از مشکل ها را پیشبینی می کنند و از پیدایی بحران برای روان و کانون زناشویی پیشگیری می کنند.
مقصود این نیست که چنین همسرها یا خانواده هایی، هیچ گاه گرفتاری یا آسیب زدگی ندارند، آنها بی گمان با نیرومندی از میان صخره های زندگی و زناشویی عبور خواهند کرد. آنان اعتماد به نفس دارند و از نیروی خودآگاهیشان برای چیرگی بر بیم ها و دغدغه ها و بدبینی ها و خودکم بینی ها مدد می گیرند.
درست است که همواره، دو همسر خودآگاه یا خودشناس در کنار هم نخواهند بود. ممکن است زن بدین مرتبه رسیده باشد و گاهی مرد. شاید هم، هر کدام آمادگی خودشناسی را داشته و بر اثر آموزش و مطالعه و تفکر و تمرین عملی به مرز خود آگاهی نزدیک شود.
به هر حال، باید دانست که سلامت خانواده در گرو معرفت نفس یا خودشناسی همسران است، وگرنه ممکن است که زن یا مرد جوان، به خویشتن بها نداده، از مدار مصونیت روان و سلامت شخصیت خارج گردد. ریشه بسیاری از بزهکاری های زنان و مردان پس از ازدواجشان، در ناآگاهی از خویشتن و جایگاه آن است. هر چه میزان ناآگاهی بالاتر برود، هنجارشکنی ها بیشتر و گسترده تر خواهد شد.
خداآگاهی همسران
روح انسان با یاد و عشق خداوند، بستر رویش زیبایی های زندگی می شود. خانواده ای که از خداآگاهی و ایمان نصیب نبرده باشد، کانون نیروزایی نخواهد بود. انسان، پیوسته در پرستش آفریدگارش زیسته و با آگاهی از صفات خداوند توانسته است جاده رشد و تعالی را بپیماید.همسران جوانی که همواره به خداوند عشق ورزیده و از او یاری خواسته اند، پناهگاه روحی مطمئنی یافته اند، هر گاه که احساس تنهایی و ناتوانی کنند، خداوند را یاد کرده و خرد خویش را فعال می سازند، زیرا خداوند آنان را یاد می کند.1
بی گمان، خانواده های گسسته از خدا و یاد او، همواره در معرض آسیب پذیری روان خویش هستند، چون در این جهان، تکیه گاهی قابل اعتماد و اتکا نمی یابند.
مقصود از خداآگاهی، این است که از معبود یگانه و محبوب خود، شناخت درستی داشته باشیم، زیرا ایمان بدون آگاهی از صفات خداوند، چندان کارساز نخواهد بود. کسی که رو به خدا آورده، باید خداوند را بشناسد. یعنی باید بداند که در برابر خدای شنوا و دانا و توانایی ایستاده که می تواند در سختی های زندگی همراهش باشد. چنین ایمان آگاهانه ای احسان را توانمند و امیدوار می سازد تا در زندگی مشترک به او تکیه کرده و از لطف و مهربانی اش برخوردار شود.
آنگاه که دشواری مادی یا معنوی ای به انسان هجوم می آورد، یاد خدا مانع احساس تنهایی و زبونی می شود. بسا کسانی که از خداوند جدا شده اند و از یاد او گریزان هستند و در آستانه نومیدی و خودکشی قرارگرفته اند.
بدین سان است که ایمان به خداوند، بهترین و مطمئن ترین پشتوانه خانواده است. خانواده بدون ایمان، خواه ناخواه در دست یابی به سلامت دچار ناکامی می گردد. علم و عقل هرگز نمی توانند جای خالی ایمان را پر کنند، زیرا هیچ کدام نقش ایمان به خداوند را ندارند. ایمان بدون عقل و علم نمی تواند روان انسان را به تعادل رهنمون سازد. خداآگاهی و ایمان تضمین کننده سلامت خانواده هستند.
از خودآگاهی سخن رفت. همسرانی که به شناخت خویشتن رسیده اند و از توانمندی های خود، آگاه گشته اند، طریق خداآگاهی را می پیمایند. چنین کسانی با خواندن دفتر آفرینش خود، برگ هایی از شناخت آفرینش پدیده ها و پدید آورنده آنها را به دست می آورند. دخترها و پسرهایی که در خانواده های با ایمان، آگاهانه پرورش می یابند، همواره انسان های خداجوی و خردورز و دوست دار همنوع خواهند بود. نیز پدران و مادرانشان از آغاز پیوند زناشویی خود، در جاده ایمان و خداآگاهی حرکت کرده اند. از این رو، پرورش مذهبیشان همراه با اندیشه ورزی بوده است.
بنابراین، هیچ یک از ابعاد شخصیت این گونه نسل ها نادیده انگاشته نشده است، در نتیجه سلامت روان و رفتارشان فراهم می آید. آیا موفقیت های فردی و جمعی اینان، در تحصیل و اشتغال و ازدواج، از رشد خودآگاهی و خداآگاهی حکایت ندارد؟
پی نوشت:
1. (فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ؛ پس مرا یاد کنید، [تا] شما را یاد کنم؛ و شکرانهام را به جاى آرید؛ و با من ناسپاسى نکنید.)، سوره ۲، آیه ۱۵۲.
منبع: بایسته های زناشویی، ابوالفضل هدایتی فخر داوود، قم: موسسه بوستان کتاب، 1393.