تساوی زنان و مردان (قسمت اول)

پیش از عصر نوزایی تا اواسط قرن نوزدهم، همه آموزش‌ها برای زنان در مؤسسات آموزشی و تربیتی کاملا جدا از مردان بوده است.
يکشنبه، 1 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تساوی زنان و مردان (قسمت اول)
در رویکرد جدید به حقوق زنان در عصر نوزایی و پس از آن، همسان با نظریات افلاطون تساوی زنان و مردان در تمام شئون حیات مورد توجه بوده، اما آنچه عملا در جامعه اجرا می شد، محرومیت زنان از بسیاری حقوق از جمله امکانات و فرصت‌های آموزشی بوده است. تنها عده کمی از آنها موفق به حضور در مراکز و مؤسسات آموزشی گردیده‌اند.
 
نکته درخور توجه اینکه از پیش از عصر نوزایی تا اواسط قرن نوزدهم، همه آموزش ها برای زنان در مؤسسات آموزشی و تربیتی کاملا جدا از مردان بوده است. شاید تا آن زمان، موارد بسیار نادری پیدا میشد که زنان و دختران جوان در کنار جنس مخالف و در مدارس مختلط آموزش ببینند. از این رو، تعلیم و تربیت مختلط پدیده ای کاملا جدید است و در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، به صورت گسترده تری در بعضی کشورهای غربی از اصول پذیرفته شده فلسفه تعلیم و تربیت شمرده شده است. پیش از این زمان، نه تنها در عمل به این اصل هیچ توجهی نمی شد، بلکه حتی مربیان و اندیشه وران در عرصه تعلیم و تربیت آن را به مثابه یک نظریه نیز طرح نکرده بودند. البته به باور شماری از محققان، از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، تعلیم و تربیت مختلط به مثابه نهضتی عملی، تجربه ای جدید و موضوعی نظری درخور بحث، دیدگاه های رایج آموزشی را تحت تأثیر قرار داده بود. در واقع، تعلیم و تربیت مختلط پدیده جدیدی بود که به افزایش فرصت های آموزشی برای زنان مربوط میشد و آن هم خود، بازتابی از تغییرات اقتصادی و اجتماعی در قرون اخیر بود.
 
به اعتقاد دیگران، در قرن شانزدهم در نتیجه نهضت اصلاحی پروتستانها و حمایت های مارتین لوتر، مدارس مختلط به صورت بسیار محدود و در نواحی خاصی ظهور کرد، بعدها گروهی با نام «انجمن دوستان» حضور دختران و پسران را با هم در مدارس مختلط در امریکا رواج دادند که زمینه ای برای تأسیس مدارس مختلط در قرن نوزدهم در آن کشور بود. بدین روی، امریکا نخستین کشوری بود که در آن تعلیم و تربیت مختلط شروع شد و بعدها گسترش یافت؛ به گونه ای که شروع این شیوه آموزش در قرن نوزدهم و سپس گسترش آن در قرن بیستم آن چنان که در این کشور شایع بود، در هیچ یک از دیگر کشورهای دنیا، حتی در ممالک غربی، رایج نبود.
 
به اعتقاد بیشتر صاحب نظران و حتی طرفداران تعلیم و تربیت مختلط، بزرگترین عامل و عمده ترین دلیل گسترش این مدارس در امریکا پس از مطرح شدن تساوی حقوق زنان، عامل اقتصادی بوده است. آنها آموزش مختلط دختران و پسران را آخرین راه چاره دانستند و آن را به علل اقتصادی پذیرفتند. حتی مناطقی نظیر انگلستان، که تعلیم و تربیت مختلط را پس از امریکا و در سطحی محدودتر آغاز کرده اند، از مهم ترین عوامل آن را عامل اقتصادی برشمرده اند.
 
گسترش نظام آموزشی به صورت مختلط پس از امریکا در کشورهای دیگر کند و بسیار محدودتر بوده است. در ابتدا بیشتر کشورهای طرفدار مذهب پروتستان و همچنین مناطقی که دارای نظام های سیاسی و آموزشی الحادی و غیر مذهبی بودند - نظیر شوروی سوسیالیستی - پذیرای آن شدند. بیشتر کشورهایی هم که به استقبال تعلیم و تربیت مختلط رفتند، تنها در سطوح خاصی از نظام آموزشی آن را اجرا کردند. بنابراین، در بسیاری از کشورهای اروپایی، تنها مدارس ابتدایی، آموزشکده ها و دانشگاه ها، آن هم در موارد معدودی، به صورت مختلط اداره میشوند و در سطوح متوسطه، بیشتر مدارس غیر مختلط اند. البته نقش دانشگاه‌های دولتی امریکا در پایه گذاری و استحکام نظام آموزشی مختلط در آن کشور بسیار مؤثر بوده است.
 
امروزه در بسیاری از کشورهای طرفدار مذهب پروتستان و نیز کشورهایی نظیر روسیه، چین، هلند، یوگسلاوی، لهستان و کشورهای اسکاندیناوی و بیشتر مدارس دولتی امریکا اداره مدارس به صورت مختلط معمول و رایج است؛ به طوری که در امریکا از دهه ۱۹۵۰ و نیمه دوم قرن بیستم، تعلیم و تربیت مختلط در تمام سطوح آموزشی از ابتدایی تا دانشگاه، دست کم در مؤسسات آموزشی دولتی، واقعیتی انکارناپذیر است، اما هنوز در بیشتر کشورهای جهان مدارس به صورت غیر مختلط اداره می شود. در بیشتر کشورهای دارای مذهب کاتولیک در اروپا و امریکا، حتی فرانسه و انگلستان و نیز بسیاری از مدارس متوسطه و آموزشکده ها در خود امریکا و امریکای لاتین و بیشتر کشورهای شرقی، به خصوص مناطق مسلمان نشین، هنوز دختران در مدارسی جدا از پسران تحصیل می کنند و نیز در کشورهایی نظیر بلژیک، آلمان، اتریش، مجارستان، اسپانیا، ایتالیا و یونان در سطح مدارس متوسطه از آموزش مختلط استقبال نشده است.
 
از زمانی که این پدیده جدید - یعنی نظام آموزشی مختلط - به تدریج در نظام های آموزشی کشورهای جهان مطرح شد، بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران در علوم گوناگون، به خصوص علوم تربیتی و علوم اجتماعی، درباره آن به بحث و بررسی های گسترده ای پرداخته اند. عده ای از آنها از آن حمایت کرده و آن را شیوه مطلوبی برای تحصیل کودکان، اعم از دختر و پسر، دانسته اند. در مقابل، عده بیشتری از آنان ضمن مخالفت با آن، به بیان مضرات و آثار سوء آن پرداخته و آن را یک نظام آموزشی مضر و غیر مطلوب دانسته اند.
 
قبل از هرگونه پیش داوری در این باره، ابتدا برخی از این نظریات موافق و مخالف با استفاده از منابع معتبر نقل می شود تا ابتدا خواننده خود به قضاوت بنشیند، سپس انتقادات هرچند مختصری درباره این نظام آموزشی ارائه خواهد شد.
ادامه دارد..
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،صص443-439 چاپ اول، قم، ۱۳۸۸


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.