1. وجود جانشین ها در احکام: یکی از مصداق های آسان گیری در احکام، وجود جانشینهای شرعی است. بارزترین مصداق این جانشینها کفارههاست. برای نمونه، در کفاره افطار عمدی ماه رمضان سه گزینه شصت روز روزه گرفتن، شصت فقیر را سیر کردن یا شصت برهنه را لباس پوشاندن وجود دارد و مکلف به تناسب توان خود می تواند یکی از آنها را برگزیند. همچنین در شرایطی که وضو یا غسل سبب مشقت و سختی مکلف گردد، تیمم جانشین آن دو در نظر گرفته شده است.
٢. جواز انجام دادن محرمات در حال اضطرار و ضرورت: در حالت عادی مکلف شرعا مجاز به انجام دادن محرمات و خوردن نجاسات نیست، ولی در موارد اضطرار و ضرورت که نجات جان انسان با حفظ سلامت او بر آنها وابسته باشد، ارتکاب آنها برای او جایز است.
٣. تخفیف در نحوه انجام دادن برخی واجبات: در صورتی که انسان از اجرای کامل واجبات ناتوان باشد، تسهیلاتی برای او در نظر گرفته شده است تا برای خود نایب بگیرد.
4. کافی بودن بازار مسلمانان برای جواز داد و ستد و حلال بودن کالاها: از نظر فقه اسلامی همین که کالایی اعم از خوراکی، پوشاکی و مانند آن در بازار مسلمانان عرضه شود، معامله و تصرف در آن جایز است و لازم نیست برای اطمینان از حلال بودن آن تحقیق و تفحص ویژهای صورت گیرد و این حکم فقهی تأثیر تربیتی بارزی بر فرد دارد؛ زیرا سبب آرامش و دوری او از دغدغه های ذهنی می شود.
اصل مثبت نگری
یکی از اصول مهم تربیتی که می توان از فقه و احکام فقهی دریافت، مثبت نگری است. مثبت نگری به این معناست که متربی و مکلف به محیط پیرامون خود با نگاه مثبت بنگرد و به ویژه در روابط اجتماعی، رفتارها و اقدامات دیگران را در صورتی که منفی بودن آنها برایش قطعی نشده، بر صحت حمل کند. رعایت این اصل در فعالیت های تربیتی سبب می شود تا متربیان از جهات گوناگون به سکون و آرامش برسند، از بدبینی ها و نگرش های منفی به دور باشند و محیطی امن و آرام داشته باشند. برخی از نمونههای فقهی ناظر به این اصل تربیتی عبارت اند از:اصالت صحت فعل مسلم: این اصل «در اکثر و بلکه تمام بابهای فقهی مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو، در سراسر مسائل فقهی مصادیق این قاعده وجود دارد. مفاد این قاعده آن است که گفتار و رفتارهای دیگران را با نگرش مثبت بنگریم و تا زمانی که دلیلی بر نادرستی آنها نیافته ایم آنها را درست و صحیح تلقی کنیم. برای مثال، اگر کسی شکار کند و در حال خوردن یا فروش گوشت صید باشد و احتمال دهیم که شرایط قانونی شکار را رعایت نکرده باشد و در نتیجه گوشت شکار او حلال نباشد، طبق این قاعده به این احتمال اعتنا نمی کنیم و خوردن و معامله آن را حلال و جایز می دانیم.
قاعدة ید: مفاد این قاعده آن است که سلطه فرد بر یک شیء اثبات کننده مالکیت آن شخص بر آن شیء است. بر اساس این قاعده، در همه مواردی که مال یا کالایی در اختیار کسی باشد، ما وظیفه داریم به آن، نگرش مثبت داشته باشیم و او را مالک و مجاز در استفاده از آن بدانیم و گمان سویی به او نداشته باشیم.
اصل حلیت: مفاد این قاعده آن است که هرگاه در حلال و حرام بودن شیئی شک نماییم، تا زمانی که حرمت آن اثبات نشود آن را بر حلال بودن حمل و از آن استفاده می کنیم.
اصل طهارت: مفاد این اصل آن است که در مواردی که در طهارت و نجاست شیئی تردید داریم، پیش از آنکه به نجاست آن یقین پیدا کنیم، آن را پاک می انگاریم و آثار پاکی را بر آن بار می کنیم.
قاعدة فراغ و تجاوز: مفاد این قاعده آن است که هرگاه انسان در حین انجام دادن عمل در درست بودن بخشی از عمل انجام شده که از آن عبور کرده شک کند یا بعد از انجام دادن عمل در درست انجام دادن آن تردید نماید، نباید به این تردید توجه کند، بلکه آنچه را انجام داده درست و کامل بینگارد.
بازار مسلمانان: از نظر فقهی بازار مسلمانان اماره و نشانه حلال و پاک بودن کالاهایی است که در آن خرید و فروش می شود. از این رو، هرگاه در حلال و پاک بودن کالایی در بازار مسلمانان تردید کنیم، به این تردید توجه نمی کنیم و به صرف اینکه در بازار مسلمانان عرضه می شود، خرید و فروش و استفاده از آن را جایز می دانیم. مفاد این قواعد متفاوت است و هر یک در جهت خاصی به کار می رود، اما میان همه اینها یک ویژگی مشترک وجود دارد و آن عبارت از تأکید بر مثبت نگری و دوری از منفی نگری است. از این راه می توان اصل مثبت نگری را از آنها استخراج و به منزله یک اصل تربیتی برگرفته از فقه عرضه کرد.
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸