داستان اعتياد به اين سادگيها نيست!
نويسنده: دکتر آذرخش مکري/ روانپزشک
از نظر علمي درخصوص همه معضلات و بيماريها (چه جسمي، چه رواني و چه اجتماعي) همه به اين سياست معتقدند که پيشگيري همواره بهتر از درمان است. براي همين طي سالهاي اخير همه دستاندرکاران و مسوولان و حتي برنامههاي صدا و سيما به اين هدف انديشيدهاند و سعي کردهاند با کارهايي مثل آموزش دورهاي در مورد خطرات اعتياد و عوارض آن در مدارس و يا نشان دادن چهرههاي معتادان به انتها رسيده در صدا و سيما به شيوهاي در جهت ارتقاي آگاهي مردم و جوانان و پيشگيري از اعتياد قدم بردارند. اما به نظر شما چرا با اجراي اين برنامهها در روند گرايش جوانها به اعتياد تغييري ايجاد نشد؟ ...
چرا آمار و شواهد و حتي مقالاتي که در اين باره هست نشان ميدهد اين تلاش فراوان تاثير خيلي کمي داشته است؟ بله، چون داستان اعتياد به اين سادگيها نيست. اين بيماري علت واضحي ندارد و مجموعهاي از عوامل هستند که در بروز آن دخيلاند. پس تصور عوامانهاي است که اگر مردم را آگاه کنيم به طرف اعتياد نخواهند رفت!
زيرساختهايي که به رشد اعتياد منجر ميشود پيچيده است و به دليل همين سياستهاي پيشگيرانه با همه جذابيتي که دارند اثربخشي کمي داشتند. پس بايد چارهاي انديشيد و به نوعي از پيشگيري فکر کرد که اثربخشي بهتري داشته باشد. مقصودم پيشگيريهايي از اين نوع است که مستقيما مساله اعتياد را هدف قرار نميدهد و هدف آنها بيشتر تغييرات رفتاري و توانمند کردن جوانها براي برخورد با مشکلات است. در اين روش، خيلي راجع به مواد صحبت نميشود و اصل صحبتها در مورد آموزش مهارتهاي زندگي است. مثلا ميگوييم وقتي خشمگين ميشويد يا روحيهتان پايين آمده و اعصابتان خرد شده با چه روشي ميتوانيد بر خود مسلط شويد يا چگونه بايد مهارت لازم براي دوستيابي و معاشرت را ياد بگيريد که دايم با خود نگوييد «من شانس ندارم و با هر کسي دوست ميشوم سريع به هم ميزنيم!» خلاصه، در اين شيوه پيشگيري زيرساختهاي مشکلاتي چون افسردگيهاي پنهان و اضطراب پنهان را که در افراد وجود دارد، شناسايي و به آنها آموزشهاي لازم را ارايه ميدهيم که چهطور توانايي حل مشکل يا مسايل فردي و اجتماعي را ياد گرفته و تمرين کنند. کسي که بلد نيست مشکلاش را حل کند براي فرار از آن به سمت هر کاري از جمله مصرف مواد روي ميآورد و گرفتار ميشود. سپس به جايي ميرسد که اگر به او بگويي مواد مخدر فلان خطر و عارضه را دارد و تو را نابود ميکند، ميگويد: «چه بهتر؛ براي هميشه از دست مشکلاتم خلاص ميشوم!»
منبع: http://salamat.ir
/س
چرا آمار و شواهد و حتي مقالاتي که در اين باره هست نشان ميدهد اين تلاش فراوان تاثير خيلي کمي داشته است؟ بله، چون داستان اعتياد به اين سادگيها نيست. اين بيماري علت واضحي ندارد و مجموعهاي از عوامل هستند که در بروز آن دخيلاند. پس تصور عوامانهاي است که اگر مردم را آگاه کنيم به طرف اعتياد نخواهند رفت!
زيرساختهايي که به رشد اعتياد منجر ميشود پيچيده است و به دليل همين سياستهاي پيشگيرانه با همه جذابيتي که دارند اثربخشي کمي داشتند. پس بايد چارهاي انديشيد و به نوعي از پيشگيري فکر کرد که اثربخشي بهتري داشته باشد. مقصودم پيشگيريهايي از اين نوع است که مستقيما مساله اعتياد را هدف قرار نميدهد و هدف آنها بيشتر تغييرات رفتاري و توانمند کردن جوانها براي برخورد با مشکلات است. در اين روش، خيلي راجع به مواد صحبت نميشود و اصل صحبتها در مورد آموزش مهارتهاي زندگي است. مثلا ميگوييم وقتي خشمگين ميشويد يا روحيهتان پايين آمده و اعصابتان خرد شده با چه روشي ميتوانيد بر خود مسلط شويد يا چگونه بايد مهارت لازم براي دوستيابي و معاشرت را ياد بگيريد که دايم با خود نگوييد «من شانس ندارم و با هر کسي دوست ميشوم سريع به هم ميزنيم!» خلاصه، در اين شيوه پيشگيري زيرساختهاي مشکلاتي چون افسردگيهاي پنهان و اضطراب پنهان را که در افراد وجود دارد، شناسايي و به آنها آموزشهاي لازم را ارايه ميدهيم که چهطور توانايي حل مشکل يا مسايل فردي و اجتماعي را ياد گرفته و تمرين کنند. کسي که بلد نيست مشکلاش را حل کند براي فرار از آن به سمت هر کاري از جمله مصرف مواد روي ميآورد و گرفتار ميشود. سپس به جايي ميرسد که اگر به او بگويي مواد مخدر فلان خطر و عارضه را دارد و تو را نابود ميکند، ميگويد: «چه بهتر؛ براي هميشه از دست مشکلاتم خلاص ميشوم!»
منبع: http://salamat.ir
/س