جستاری در مدیریت روان پس از حادثه

بحران‌هایی که باید با آن‌ها کنار آمد

چه درزمانی که خودتان با بحرانی روبه‌رو می‌شوید چه زمانی که یکی از نزدیکانتان بهتر است نسخه اصلی را فراموش نکنید: یاد خدا آرامش‌بخش دل‌هاست. حتی افرادی که خیلی معتقد نیستند هم در چنین شرایطی بهترین منبع...
شنبه، 21 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : ندا داوودی
موارد بیشتر برای شما
بحران‌هایی که باید با آن‌ها کنار آمد
صدای زنگ تلفن بلند شد، کسی آن‌طرف خط پرسید: منزل آقای بهادری؟ وقتی جواب مثبت دادم، گفت که از بیمارستان زنگ می‌زند و خواهرم تصادف کرده است. باورش سخت بود. برای خرید عروسی‌شان صبح با نامزدش راهی بازار شدند. منتظر بودیم تا چند ساعت دیگر برگردند، اما آن زنگ تلفن لعنتی همه چیز را خراب کرد. ما تدارک مراسم عروسی را برای آخر هفته دیده بودیم اما همه چیز برعکس شد. همهٔ خانواده بهت‌زده شدیم، حتی نمی‌دانستیم چگونه عزاداری کنیم. دیگر خواهرم راندیدم و مطمئن هستم تا آخر عمر نمی‌توانم با این مصیبت کنار بیایم. کاش می‌دانستم بار آخری است که می‌بینمش تا لااقل برای آخرین بار می‌بوسیدمش.
 
زندگی همیشه بر وفق مراد نیست. از روزی که به دنیا می‌آیید تا آخرین روز باید خود را آماده کنید تا با مشکلات مختلفی کنار بیایید. برخی مشکلات آهسته و پیوسته می‌آیند، قبل از آمدنشان آن‌قدر سروصدا راه می‌اندازند که می‌توانید آماده‌باش روانی در خود بزنید و برای مقابله با آن مجهز شوید اما گاهی اوقات یک‌دفعه از راه می‌رسند، بدون هیچ پیش آگهی و خبر دادن. آن وقت است که باید بدانید چگونه با شرایط پیش‌آمده روبرو شوید.
 
منظور از بحران، نمره نیاوردن در یک امتحان، بیماری که با یک دورهٔ درمان تمام می‌شود، اختلافات زناشویی و چیزهایی ازاین‌دست نیست. اتفاقاتی مانند جنگ، از دست دادن عزیزان، حوادث شدید جاده‌ای، داشتن بیماری لاعلاج و اتفاقات مشابه هر کدام می‌تواند یک بحران باشد. این جور اتفاقات با حجم بالایی از تغییر در روان کسی که با آن‌ها مواجه می‌شود، روال زندگی او را به هم می‌زند و باعث می‌شود تا فرد عکس‌العمل‌های شدیدی نشان دهد. او نیاز به کمک و قدرت بیشتری خواهد داشت تا بعد از مدتی به زندگی معمول برگردد. در این مقاله می‌خواهیم به‌اختصار شما را برای رویارویی با بحران‌های زندگی آماده کنیم. هرچند آرزوی ما این است که زندگی‌تان در آرام‌ترین شکل ممکن ادامه پیدا کند.
 
برای اینکه حاشیه‌های مربوط به بحران را به‌طور کامل بررسی کنیم باید از دو منظر آن را ببینیم:
 
1_اگر برای خودتان پیش آمد، چطور با آن روبه‌رو شوید.
2_ اگر برای دوست یا فرد نزدیکی پیش آمد، چگونه به آن کمک کنید.
 
شما نه اولین هستید نه آخرین!
اگر در شرایط بحران قرار گرفتید و خبر یا اتفاقی دستش را روی گلویتان گذاشت و فشار داد، یادتان باشد فقط شما نیستید که چنین چیزی را تجربه می‌کنید، در همین لحظه در سرتاسر دنیا هستند افرادی که شرایط مشابه شما را دارند، پس فکر نکنید روزگار با شما خصومت شخصی دارد و بیش از آن چیزی که باید به اتفاق رخ‌داده، وزن ندهید. درست است که از دست دادن عزیز یا سلامتی خیلی سخت اما زندگی ادامه دارد و باید تا لحظه آخر زندگی کنید. اینکه منفی‌ها را بزرگنمایی کنید کمکی به‌روزهای پیش روی‌تان نخواهد کرد.
 
مراقب خود گویی‌های‌تان باشید
یکی از کارهایی که خیلی از ما در زمان بحران‌ها انجام می‌دهیم، خود‌گویی‌های مداوم است. مرور و تکرار حرف‌های منفی یعنی دامن زدن به حال بد. درست است که در چنین شرایطی خیلی کنترل بر روی افکارتان ندارید اما نگذارید فرمان مغزتان کامل از دستتان خارج شود. گاهی در بین این مذاکرات تک‌نفره، خودتان را مسبب می‌دانید، مثلاً اگر بیماری گرفته‌اید، با خود می‌گویید: تاوان فلان کارم را می‌دهم، اگر عزیزی رفته و دیگر برنگشته می‌گویید: باید جلوی رفتنش را می‌گرفتم. یادتان باشد ذهن انسان ساختار پیچیده‌ای دارد که گاهی اگر مقابلش نایستید، می‌تواند مثل یک آتش‌سوزی عمل کند. رفتار شما رابطه مستقیمی با افکارتان دارد پس نگذارید بی‌مهابا افکار منفی و حس گناه به سمتتان سرازیر شود.
 
کمک بگیرید
شما نمی‌توانید از تمام پیچ‌های جاده زندگی‌تان به‌تنهایی عبور کنید، خیلی اوقات دیگران با حضور خود، به کمک حرفی، لبخندی و یا حمایتی ممکن است کاری کنند که بار غم و مشکل شما سبک‌تر شود. از کمک آن‌ها، خجالت نکشید و فکر نکنید این نشانهٔ ضعفتان است. ما انسان‌ها در کنار هم می‌توانیم بسیاری از مشکلات را بهتر حل کنیم و حتی اگر قابل‌حل شدن هم نیست، روزهای سخت را با آرامشی که پشتوانه‌اش حضور دوست و عزیزی است، راحت‌تر طی کنیم.
 
به زندگی عادی برگردید
در اولین فرصت که توانستید، به درس، کار وزندگی همیشگی‌تان برگردید. نگذارید این زمان خیلی طولانی شود. مشغول شدن، باعث می‌شود کمتر فکر کنید. با دوستان و خانواده وقت بگذرانید. مراقب سلامتی‌تان باشید. بهتر است کمی ورزش کنید. بدن قوی‌تر، بهتر می‌تواند مشکلات روحی را تحمل کند. برای برگشت به شرایط خوب تلاش کنید اما از خودتان انتظار زیادی نداشته باشید.
 
این سکه دو رو دارد
 این همه ماجرا نیست گاهی سانحه و حادثه برای یکی از نزدیکانتان رخ می‌دهد و هرچند که شما خودتان هم غمگین هستید اما بار غمتان به‌اندازهٔ او نیست و مانند او تحت تأثیر قرار نگرفته‌اید. برای مثال دوست نزدیکتان خانواده‌اش را در سیل از دست‌ داده است، در چنین شرایطی چطور باید کمک‌رسان خوبی باشید؟
 
شرایط اورژانسی است
اول ‌از همه در تمام مراحل فراموش نکنید کسی که عزیزش برای همیشه رفته یا دکتر به او گفته است تا چند هفته دیگر بیشتر زنده نمی‌ماند و یا اتفاقاتی مشابهان، اصلاً در شرایط عادی نیست پس ممکن است هر عکس‌العملی نشان دهد. شما نیازمند صبوری مضاعف هستید. داد و بیداد، بی‌محلی، توهین و نپذیرفتن کمک شما چیزی است که باید خودتان را برایش آماده کنید.
  
آگاهی‌تان را بالا ببرید
آگاهی خود را نسبت به موقعیت پیش‌آمده بالا ببرید. اگر فرد موردنظر با بیماری لاعلاجی دست‌ و پنجه نرم می‌کند بدانید که چه کمک‌های پزشکی می‌تواند کمک کند تا روزهای آخرش را آرام‌تر بگذراند. اگر عزیزی را ناگهان از دست ‌داده، نسبت به شرایط بدنی و روحی‌اش دقیق باشید، علائم افسردگی و مشکلاتی از این‌ دست را به دقت بشناسید و در او رصد کنید. اگر متوجه شرایط غیرمعمول بودید، از پزشک کمک بگیرید. (شرایط غیرمعمول چیز بیشتری از گریه و ناراحتی و کمی جیغ وداد است. رفتارهای مدام خود تخریبگری که حتی گاهی تا مرز خودکشی می‌رود، باید توسط یک متخصص مهار شود.)
 
علاوه بر این در مورد اختلال ptsd مطالعه کنید. اختلال استرس ناشی از حادثه یک مشکل شناخته‌شده است از چند روز پس از حادثه تا چند ماه ممکن است ایجاد شود و شناخت کامل این اختلال می‌تواند به شما برای همراهی بیشتر کمک کند.
 
همراه باشید بدون مزاحمت
همان‌طور باشید که او نیاز دارد البته تا حدی که باعث آسیب به او نشود، اصرار نکنید همیشه کنارش باشید و وقتی برای خلوت کردن برایش نگذارید. اگر دوست دارد سر مزار تنها برود، بگذارید این کار را بکند و از دور مراقبش باشید. شاید بخواهد ساعت‌ها بخوابد، گریه کند و یا کارهایی از این قبیل را انجام دهد. برایش نسخه‌هایی ننویسید که در هیچ بازاری پیدا نمی‌شود. وقت موعظه و مشاوره دادن‌های اجباری هم نیست، شما باید در بهترین حالت ممکن اگر او دلش خواست شنوندهٔ حرف‌هایش باشید. ای‌کاش‌هایش را بشنوید حتی اگر می‌دانید هیچ‌کدام عملی نمی‌شود.
 
خیلی اوقات افرادی که در سانحه‌ای دچار فقدان می‌شوند، خود را مقصر می‌دانند و همین حالشان را بدتر می‌کند، بدنشان به این مشکل عکس‌العمل نشان می‌دهد. تغییر ضربان قلب، معده درد، تحریک‌پذیری و بسیاری از نشانه‌های دیگر را ممکن است نشان دهند. آن‌ها حس امنیتشان را باخته‌اند و شما برای آنکه کمک کنید تا زمان کار خودش را بکند و کمی آرام شوند نیاز دارید تا دست‌وپایتان را گم نکنید و خودتان قوی باشید.
 
یک نسخه همیشه کارساز
چه درزمانی که خودتان با بحرانی روبه‌رو می‌شوید چه زمانی که یکی از نزدیکانتان بهتر است نسخه اصلی را فراموش نکنید: یاد خدا آرامش‌بخش دل‌هاست. حتی افرادی که خیلی معتقد نیستند هم در چنین شرایطی بهترین منبع آرامششان جایی دور از زمین خواهد بود.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط