چه بسا به دلیل تحولات جاری ناهمگون در فکر و اندیشهی دیویی، فهم کلام و دیدگاه او قدری مشکل به نظر برسد و نقد تفکر وی به این سادگیها میسر ننماید. با این وجود، به دلیل موضعگیریهای آشکار دیویی در ساحت جهان بینی و ایدئولوژی و صراحت گفتار و نوشتار وی در زمینههای گوناگون فرهنگی- اعتقادی، مسیر ارزیابی دیدگاه و اندیشة وی هموار میگردد. به دلیل اختلاف برداشتها و دیدگاههای دیویی در سه دورة متوالی زندگانی خویش، بدیهی است باید با صرف نظر کردن از دورههای اول و دوم زندگانی وی، بر دورة سوم تمرکز یافت و آن را دیدگاه نهایی و اصلی دیویی برشمرد.
نظریه آموزش
دیویی نظرات خود را در رابطه با آموزش در زمینه "آموزش و پرورش"، "مدرسه و جامعه"، "کودک و برنامه درسی"، "تجربه و آموزش" و "دموکراسی و آموزش" ارائه داد. او معتقد بود که آموزش و پرورش در جامعه معادل با تغذیه و تولید مثل است. او به شدت از نیاز اولیه برای انتقال آموزش از طریق ارتباط مؤثر حمایت کرد. دیویی در این زمینه مبارزه کرد و اصلاحاتی آموزشی انجام داد و رویکرد اقتدار گرا را محکوم کرد. او معتقد بود که کودکان یا دانش آموزان باید بتوانند تجارب واقعی را درک کنند و بخشی از تمرکز بر آموزش تجربی باشند.نظریه مردم گرایی
جان دیویی مردم گرایی را به عنوان نتیجه مدارس و جامعه در نظر گرفت. او معتقد بود که دموکراسی در اساس خود تنها میتواند با پتانسیل کامل عملی شود اگر توجه کافی به باز سازی هوش تجربی و کثرت اجتماعی معطوف شود. او به شدت از باز سازی اجتماعی حمایت میکرد تا دموکراسی را بیش از حق رای و افکار عمومی، تعیین کند. او معتقد بود که این مفهوم باید بخش مهمی از ارتباطات اجتماعی مؤثر باشد و سیاستمداران به طور کامل برای سیاستهای اتخاذ شده پاسخگو باشند. دیویی معتقد است که مردم گرایی به معنای یک اصطلاح اخلاقی بشریت است.نظریه روان شناسی کاربردی
دیویی به ایده آلیسم هگل متعهد شد. او سنتز احتمالی بین علوم تجربی و ایده آلیسم را بررسی کرد. جان دیویی در نظریه خود در زمینه روان شناسی کاربردی تاکید زیادی بر نیاز به اصلاح روان شناسی کرد. وی تأکید کرد که تمرکز بر نقش محیط اجتماعی مورد نیاز است که باید تقویت شود تا اطمینان حاصل شود که آن با سایر فعالیتهای ذهنی و رفتار انسان هماهنگ باشد. او به طور جدی معتقد بود که علم و مذهب میتوانند پایهای را ایجاد کنند که در آن، ایمان مشترک برای همه بشر بتواند با موفقیت ساخته شود. روان شناسی کاربردی دیویی تأکید عملی بر کاربرد و عمل را به دلایل پارادایم واکنش تحریک سنتی مطرح کرد. اعتقاد بر این که فردی یک موقعیت را با یک موقعیت دیگر جایگزین کند، بر روی ماهیت واحد احساس و پاسخ به وضعیت تأثیر میگذارد.نظریه پراگماتیسم
دیویی ترجیح میداد که در هنگام اشاره به خود از اصطلاح "پراگماتیست" فرار کند و به عنوان "فلسفه اساسی" که به عنوان "فلسفه اصلی" نیز مطرح میشود، به "ابزار گرایی" اشاره کند. تئوری او در مورد پراگماتیسم بر مبنای تفکر محبوب و مفید تجربی بود. او بیان کرد که "ارزش" نتیجه ساخت اجتماعی است و اساسأ یک تابع است. از سوی دیگر، او به شدت از این که کیفیت را میتوان به عنوان بخشی از یک وضعیت یا رویداد اندازه گیری کرد، حمایت کرد. دیویی به شدت به جنبه عرفی طبیعت انسان اعتقاد داشت. او معتقد بود که آزمایشات مربوط به مسائل اجتماعی، فلسفی و فرهنگی میتواند برای حقیقت باشد. او اهمیت نهادهای مذهبی و شیوههای اخلاقی را مورد تأیید قرار داد، در عین حال، از این که تنها رویکرد علمی میتواند پیشرفت انسانی را افزایش دهد، قدردانی کرد.نظریه در باب معرفت شناسی
جان دیویی معتقد بود که منطق تولید شده و حفظ شده عمدتأ حاصل از نتیجههای پذیرفته شده سازمان و ارائه آن است. او معتقد بود که اقدام به خود کفایی، منجر به قدرت اداره شده میشود که به نوبه خود موجب اقدام بیشتر میشود. از سوی دیگر، تعامل، توسط دیویی به عنوان تعادل یا معادله بین زندگی و عالم غیر مادی توضیح داده شده است. جان دیویی تأکید کرد که واکنشهای ناشی از معاملات در مراحل مختلف، با یا بدون مشارکت در واقعیت نهایی، به وجود آمده است. بر طبق نظر دیویی، پوزیتیویسم منطقی از تغییر ارجاعها به ساختار نمادین و محتوای گزارهها پیروی میکند.درباره جان دیویی
جان دیویی در بورلینگتون، ورمونت متولد شد. او در دانشگاه ورمونت حضور داشت و در سال 1879 او عضویت در انجمن افتخاری دانشجویان ممتاز دانشگاه (فای بتا کاپا) را به دست آورد. او یک سال تحت نظر "استنلی هال" تحصیل کرد و برای تحصیل در مقطع دکتری رفت. در سال 1884 از دانشکده هنر و علوم دانشگاه جان هاپکینز فارغ التحصیل شد. او در سال 1884 تا 1888 و سپس مجددأ بین سالهای 1889 و 1894 در دانشگاه میشیگان خدمت کرد. او مدت زیادی را به مطالعه نظریه «ایدهآلیست مطلق» هگل اختصاص داد. از سال 1904 تا پایان، او در دانشگاه کلمبیا و کالج معلمان فلسفه تحصیل کرد. او تا انتهای زندگیاش عضو فدراسیون معلمان آمریکا باقی ماند.اگرچه جان دیویی یک مرد مدرن و غیر معمول بود، مشارکت وی در بسیاری از زمینههای تحقیق فلسفی را میتوان به سادگی، فوقالعاده نامید. او سخت تلاش کرد تا ایدهها و مفاهیم خود را برای شهروندان عادی تشریح کند. دیویی در کنشهای اجتماعی و سیاسی که مهم میدانست فعال بود درست از مخالفت با آزمونها و آموزشگاههای حرفهای گرفته تا آزمونهای مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری برای آزادیهای مدنی و حقوق شهروندی. او به طور جدی معتقد بود که علم و مذهب میتوانند پایهای را ایجاد کنند که در آن، ایمان مشترک برای همه بشر بتواند با موفقیت ساخته شود.
منبع: Gaynor Borade - PsycholoGenie