نقش دین در ساحت شناختی

ساحت شناختی را در قالب هدف‌هایی همچون دانش، فهم و مهارت‌های تفکر دنبال می‌کنیم که می‌تواند ما را در بحث زیبایی آفرینی دین در این ساحت یاری رساند و حوزه‌های یادگیری و عرصه‌های اثرپذیری این حیطه از زندگی را نمایان کند.
شنبه، 5 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش دین در ساحت شناختی
ساحت شناختی، ساحت گرایشی (عاطفی) و ساحت رفتاری، میدان‌های اساسی زندگی آدمی را تشکیل میدهد و هر کدام مؤلفه هایی دارد. مؤلفه‌های ساحت شناختی، نگرشهای باورها، جهان بینی و اصول تفکر را دربر می گیرد. مؤلفه‌های ساحت عاطفی، که بر مبنای مؤلفه‌های شناختی پدید می آیند، شامل عواطف، هیجانها، احساسها، گرایش‌ها و دلبستگی‌ها هستند. این مؤلفهها، زمینه و علت بروز مؤلفه‌های رفتاری، و الگوهای عملکرد شمرده می شوند. اگرچه تقسیم و تبیین سه ساحت مذکور و مشهور روش مفیدی است، به آن معنا نیست که هریک از ساحتها و طبقات به طور کامل از هم مجزا هستند. از سوی دیگر، «زندگی جز به دین داری نیست». آنچه مهم است اینکه کنش‌های اساسی دین یا فواید و آثاری که دین داری به طور طبیعی بر این سه ساحت اساسی دارد، حوزه‌های فرعی را نیز پوشش می دهد. از این رو، پس از تبیین اجمالی نقش، فواید و ویژگیهای حضور دین در این ساحتها، به برخی از زیبایی‌های این حضور اشاره می کنیم.
 
ساحت شناختی را در قالب هدف‌هایی همچون دانش، فهم و مهارت‌های تفکر دنبال می کنیم که می تواند ما را در بحث زیبایی آفرینی دین در این ساحت یاری رساند و حوزه های یادگیری و عرصه‌های اثرپذیری این حیطه از زندگی را نمایان کند. از این رو، به دلیل نیاز کاربردی ما در شمارش زیبایی‌های شناختی، تنها به هدفهای شناختی و طبقات این حیطه نظر داریم. دانش (معلومات)»، «درک»، «کاربرد»، «تجزیه وتحلیل»، «ترکیب» و «ارزشیابی»، طبقات ساحت شناختی هستند که تبیین هریک از آنها را باید در کتابهای مربوط جست وجو کرد.
 
دین، آمیزه‌ای از باورها، ارزشها و قوانین و مقررات است که ما را در این جهان از غریبگی بیرون می آورد؛ جهان را خانه ما می سازد، و ما را با خدای جهان آشنا می کند و آشتی میدهد. دین به پرسش ها و دغدغه های ما احترام می گذارد و ما را در جهان سازگار می کند. در پرتو این سازگاری، زندگی، مطبوع و امکان پذیر می شود؛ زیرا انسان در این جهان شاهد بسی ناملایمات، شرور، مرگها، بی عدالتیها و کژروی هاست. درد، زجر، ظلم، قحطی، شکنجه، تبعیض، فقر، زیان، ناکامی، جفا، بیماری، ذلت و مسکنت با زندگی آدمیان عجین است. افزون بر این مشکلات، پرسش‌هایی اساسی پایه های اعتقادی و فکری آدمی را می لرزاند:
 
روزها فکر من این است و همه شب سخنم ... که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود ...  به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
 
مولوی اینها پرسش های زندگی ساز و زندگی سوزی هستند که تعادل در ساحت شناختی راء که نتیجه اش سازگاری بیرونی است، برهم میزنند؛ اما دین که نظامی تفسیری و تجویزی است، از چند جهت در این ساحت خدمت و زیبا آفرینی می کند:
 
1. ارائه تفسیری همه جانبه از حیات انسانی و ایجاد معنا و زیبایی برای زندگانی؛
 
۲. یاری انسان در بلاتکلیفی ها و شرایط دشوار با فراهم ساختن حدود و حریم خود، و ارائه الگوی موفق و مناسب برای انسان در مناسبات معرفتی او با دیگران؛
 
۳. طراحی نظامی از مسئولیت ها برای تشخیص وظایف دقیق هر فرد در ارائه پاسخ متناسب با نیاز انسان در موقعیت های متنوع؛
 
۴. تنظیم رابطهای ویژه و استثنایی با پدیده های ماورای طبیعی - مانند خدا - برای ایجاد معرفتی زیبا از روابط ویژه با منابع قدرت فراتر از مناسبات معمولی و زمینی؛
 
۵. ارائه نظامی مرجع با طرح هدفمندی حیات برای پاسخ گویی به شبهات مرگ، و آن را پایان زندگی ندانستن، و قبول آن به عنوان گذرگاهی برای عبور باشکوه تر به جهانی دیگر؛
 
۶ تفسیر تجربه های دینی : از کنش‌ها و کارکردهای اساسی دین، تفسیر شناخت‌ها و تجربه های دینی است. به تعداد آدمیان و تنوع شخصیت های آنان، تجربه های دینی داریم، و وجود اسطوره های رازآمیز بودن زبان دینی و وجود اسرار و پرده های باطنی در پی اعمال و مناسک ظاهری، تفسیر صحیح تجربه های معرفتی دینی را تأیید و طلب می کند.
 
در این زمینه، میسیاک با بیان جمله جالبی بر این باور است که «دین، انسان را به فلسفۂ حیات مسلح می کند و به عقل روشنگری می بخشد. مانند قطب نما برای کشتی، دین اراده انسان را تقویت، و به فرد کمک می کند تا به فرمان عقل گردن نهد».
 
مقصود از آثار شناختی (معرفتی) دین، تغییراتی است که در حوزه شناختی انسان پس از دین داری و دلبستگی به دین پدیدار می شود از آنجاکه آرمانها، باورها و شناخت های ما با وضعیت عینی محیط همواره ملایم نمی افتد و گاه تعارضی ایجاد می شود، در چنین موقعیتی، زندگی سخت و ناممکن می شود و یکی از دو راه در پیش روی آدمی قرار می گیرد. یا باید واقعیت را تغییر دهد، یعنی عالم عینی را به گونهای عوض کند که با ذهن وی موافق افتد، یا باید ذهن را تغییر دهد و با عین همراه سازد. دین به عنوان دستگاهی از نمادهای مقدس و آرا و ارزشهای متبوع، کار دوم را انجام میدهد. در اینجا، پیش از اینکه برخی از زیبایی‌های ساحت معرفتی را برشماریم، مناسب است به سبب توجه برخی روان پزشکان و روان کاوان به آثار شناختی دین در زندگی، به نمونه ای از تحقیقات تجربی ایشان اشاره کنیم.
 
 آسایش و دین، دستمایه تحقیق گروهی از پژوهشگران در سال ۱۹۸۶ بود که در یک نمونه ۸۳۶ نفری با سن بالای شصت در نیمه غربی امریکا بررسی شد، تا میزان و چگونگی ارتباط دین داری را با روحیه و رضایت از زندگی دریابند. شرکت کنندگانی که بیشتر در کلیسا حضور می یافتند، دعا می کردند، کتاب مقدس می خواندند یا فوق العاده به عقیده شان پایبند بودند، به میزان قابل توجهی بیش از آنها که درگیری کمتری با دین داشتند، از آسایش برخوردار بودند. این نتیجه، مستقل از جنس سن، نژاد، سلامت جسمانی، وضعیت مالی یا سطح حمایت اجتماعی صادق بود.
 
جفری لوین و کریستوفر الیسون، تحقیقات جامعه شناختی و روان شناختی گسترده ای درباره رابطه بین تعهد دینی و آسایش (که دو مؤلفه مهم در حوزه شناختی اند) در تمام گروه‌های سنی، و نه فقط برای افراد مسن تر، انجام دادهاند. به علاوه، آنها در تحقیقشان این رابطه را روی نمونه های تصادفی از اشخاصی که در سراسر آمریکا زندگی می کنند، بررسی کرده اند. در یک سلسله مقالات علمی مهم، این پژوهشها همبستگی مثبتی را بین تعهد دینی و آسایش در افرادی از هر سن، گزارش داد؛ هم در بررسی خودشان و هم در بررسی محققان دیگر رشته‌ها.
 
منبع: اسلام و زیبایی‌های زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبی‌نیا، صص187-176، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.