
طلبهها را میگویم. همانها که عمومشان در سختترین شرایط معیشتیاند و لَنگ اجارهی خانه و قسط عقب افتاده و گاهی کرایه ماشین. میشناسم برخیهایشان را که رفت و آمد را از پردیسان(1) به شهر کم کردهاند چون پول کرایه تاکسی ندارند. با سیلی صورتشان را سرخ نگه میدارند، زخم زبانها را تحمل میکنند و به مسیرشان ادامه میدهند. اما این بندگان خدا که سختترین شرایط معیشتی را میگذرانند در چند سال اخیر خوب خودشان را نشان دادهاند؛ آن هم در عرصهای که چه بسا در نگاه اول وظیفهی اصلیشان به نظر نرسد!
شاید اولین حادثهی طبیعیای که حضور طلبهها در آن توجهها را به خود جلب کرد، زلزلهی کرمانشاه بود. گروههای جهادی بسیاری تشکیل و در مناطق زلزله زده مستقر شدند. هر کاری که توانستند انجام دادند؛ از خواندن نماز میت و بازی با بچهها و راهاندازی حلقه معرفت بگیرید تا بازسازی منازل. یکی آجر بالا میانداخت و دیگری برای بچهها قصه میگفت. بعد از همین زلزلهی تلخ بود که ریاست محترم حوزه، آیت الله اعرافی، بخش حوادث غیر مترقبه را در حوزه راه انداخت. این تدبیر بجا باعث حضور بیشتر طلاب در حوادث این چنینی شد؛ همان طلبههایی که بسیاریشان آه در بساط ندارند.
بعد از زلزلهی کرمانشاه، ماجرای سیل گلستان و لرستان و خوزستان پیش آمد. این بار حضور روحانیان بیشتر به چشم آمد. گروه گروه از حوزههای شهرهای مختلف برای کمکرسانی راهی مناطق سیلزده شدند. عدهای موکب بر پا کردند و غذای گرم برای سیلزدگان پختند، شماری بیل به دست گرفتند و به جان گلهای رسوبکرده در منازل مردم افتادند و برخی هم کمکهای مردمی را جمع کردند و به مناطق نیازمند فرستادند. بعضی دیگر هم سعی کردند با بهرهگیری از ظرفیت روایات و آیات، مردم مصیبتزده را آرام کنند و مرهمی دینی بر زخم عمیق سیل بگذارند.
در قضیهی سیل هم طلاب و روحانیان از زخم زبانها در امان نماندند. برخی از سلبریتیها نوشتند «اگر نیتشان خالصانه است چرا عمامه از سر برنمیدارند و مانند مردم عادی خدمت نمیکنند؟» و حال آن که اگر بدون عمامه و نمادهای طلبگی هم میآمدند احتمالا باز همین جماعت مینوشتند «چرا خبری از روحانیت نیست؟ فقط موقع گرفتن بودجه پیدایشان میشود؟» در آن ایام البته باانصافترها فهمیدند طلبهها چه خدمتی به سیلزدگان کردهاند. یادم هست همان موقع کلیپی پخش شد از صحبتهای یک هموطن سیلزده که با بغض میگفت: «تا قبل از سیل نگاه منفی به روحانیت داشتم اما در این ماجرا دیدم طلبهی معمم دستش را تا آرنج داخل چاه دستشویی خانهام کرده تا گرفتگی را برطرف کند و وقتی میخواهد از منزل خارج بشود میگوید حاجی حلالمان کن»
اما حضور روحانیان برای کمک به بلادیدگان چه فوایدی میتواند داشته باشد؟ آیا اساسا فایدهای دارد یا بهتر است روحانیت به همان وظایف ذاتیاش بپردازد؟ در این باره میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
1. در طول سالهای بعد از انقلاب، هجمههای بسیاری به روحانیت شده است. کوچکترین خطای این جماعت با ضریب ده برابری منعکس شده و در مقابل، خدماتشان ناچیز انگاشته شده است. کافی است یک روحانی حرف ناشایستی بزند، رفتار ناپسندی انجام دهد یا خلاف دینی مرتکب شود. چنان هجمهای علیه اصل و اساس حوزه و روحانیت به راه میافتد که هیچ رسانهای را یارای ایستادن در مقابلش نیست. البته روحانیان بیشک باید بیش از دیگر مردم مراقب رفتار و گفتارشان باشند اما بیانصافی هم در حق این صنف کم روی نداده است. به هر حال حضور پررنگ آنها در این رویدادها میتواند بخشی از این تبلیغات و سیاهنمایی را خنثی کند.
2. امام صادق علیه السلام میفرماید: «کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع؛ مردم را به غیر از زبانتان دعوت به دین کنید تا تلاشگری و راستی و پرهیزگارى شما را ببینند»(2) خدمترسانی طلاب به آسیبدیدگان سیل و زلزله و سایر بلایای طبیعی، یکی از نابترین جلوههای این شیوه موثر تبلیغی است. مردمی که تاکنون روحانیان را فقط بر فراز منبرها و درون مساجد و تکایا دیدهاند با دیدن عمامه به سری که دارد بستههای غذا را میانشان توزیع میکند یا آوار از خانهشان برمیدارد شگفتزده و چه بسا به او علاقهمند میشوند. این علاقه، اثرگذاری سخنان همان روحانی را چند برابر میکند. ناگفته پیداست تاثیر سخن انسانی که خود عمل میکند با حرف کسی که فقط سخن میگوید قابل مقایسه نیست!
3. فایده دیگر این میان مردم بودن، بهتر شناختن جامعه و به تبع آن استنباطات دقیقتر دینی است. روحانیای که میان مردم در رفت و آمد است نیازها، مشکلات و بیچارگیهای انسان امروزی را بهتر میشناسد و با نگاه تیزبینانهتری میتواند از دل قرآن و سنت راهکار بیرون بکشد. پیشتر در این مقاله، ضرورت تقدم دردشناسی بر دینشناسی را بیان کرده بودیم. این جا باید اضافه کنیم یکی از بهترین و کارامدترین راههای شناخت دردهای یک جامعه، نشست و برخاست با افراد مختلف آن جامعه است؛ چیزی که در دل این امدادگری و خدماترسانی به خوبی در دسترس است.
پینوشتها:
(1) پردیسان منطقهای در قم است که بیش از ده کیلومتر از مرکز شهر فاصله دارد. عموم طلاب متاهل به دلیل ارزانتر بودن خانههایش آن جا را برای زندگی انتخاب کردهاند.
(2) بحارالانوار، ج7، ص309 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری