از دیدگاه کارشناسان اسلامی اگر در ساخت اجتماعی یک گروه خاص از انسانها، تغییر مهمی پدیدار شود میبایست، بعدازآن تغییر مهم، آن جامعه را جامعهای جدید و متمایز دانست. بر اساس همین دیدگاه جامعه وجود حقیقی و شخصیتی مستقل از شخصیتهای افراد خود ندارند.[4]
یکی از عرصههایی که در سرنوشت افراد و جوامع تأثیر به سزایی دارد، عرصهی اقتصادی است. بازار اسلامی با عاملیت افراد در کسبوکارها و فعالیتهای اقتصادی، یکی از نهادهای مهم این عرصه هست که رفتارهای آنها مبتنی بر یکسری مبانی بینشی استنباط شده از منابع اساسی همانند قرآن کریم هست. بر این اساس مبانی بینشی جامعهشناختی کسبوکار در بازار اسلامی به آن دست از آموزههایی اطلاق میشود که نسبت به جامعه و مجموعه قوانین، روابط و ارتباطات و تغییراتی برای قوام، سرنوشت و تکامل آن از دیدگاه قرآن اشارهشده است.
در ادامه به برخی از مبانی بینشی کاسب مسلمان که در ارتباط با مباحث جامعهشناختی قرآن کریم و مرتبط با حوزهی اقتصادی کسبوکار در بازار اسلامی است، اشاره میگردد.
مبنای بینشی جامعهشناختی در قالب سنتهای اقتصادی
شمارى از قوانین و مبانی بینشی جامعهشناختی قرآن کریم تحت عنوان سنت، به معناى راه، رسم، روش بیان در مورد افراد و جوامع بیانشده است که از نظر قرآن به دو دسته سنتهای مطلق و سنتهای مقید و مشروط به رفتار مردم، تقسیم میشود.[5]1- ازجمله سنتهای مطلق، سنت اقتصادی اعطای رزق و تقدیر معیشت همه مخلوقات توسط خداوند است، چنانکه میفرماید: هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را میداند؛ همه اینها در کتاب آشکاری ثبت است![6]
همچنین سنت آزمایش به مقولههای مختلف ازجمله مقولات اقتصادی صورت میگیرد[7]. چنانکه میفرماید: قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامت کنندگان![8]
2- سنتهای مشروط به کارهاى مردم، خود به دو دسته سنتهای مخصوص اهل حق ـ نظیر ازدیاد نعمتهای معنوى و اخروى و سنت برکات اقتصادی و معنوی در زندگی افراد ازجمله در درآمد و نعمتهای زندگی،[9] چنانکه قرآن کریم بر اساس سنت اقتصادی برکت پیوند روشنی میان مسائل معنوی و مادی برقرار میسازد. واژه برکات در سه آیه از قرآن کریم اشارهشده است که به معنی افزایش در رزق و روزی و نعمت و همراه با رحمت خاص خداوند بیانشده است. در این آیات شریفه برکت معلول عوامل معنوی مثل تقوا و استقامت و بردباری در راه خداوند دانسته شده است، چنانکه میفرماید: و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقواپیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. [10]
در مقابل سنتهای مخصوص اهل باطل قرار دارد از قبیل؛ ازدیاد ضلالت با وفور نعمتها و اموال، تزیین اعمال و فتنه بودن اموال و فرزندان[11] و ... چنانکه میفرماید: و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است.[12]
مبنای اعطای روزیها بر اساس تفاوت استعدادها و تلاشهای مشروع اقتصادی
در بینش افراد و فعالان اقتصادی جامعهای که معتقد به مبانی بینشی قرآن است، خداوند بعضی از آنها را بر بعضی دیگر به خاطر تفاوت در استعدادها و تلاشهایشان[13] ازجمله در عرصهی کسبوکار از نظر روزی و درآمد برتری داده است. همچنین قرآن کریم علت این تفاوتهای طبیعی و حقوقی را، برای حفظ نظام زندگی اقتصادی و معیشت انسانها میداند و آنها را بر طبق عدالت میداند. ولی با این حال، بر اساس قانون الهی مردان نصیبی از آنچه در عرصهی کسبوکار و فعالیت اقتصادی و سایر برخورداریها به دست میآورند، برخوردارند و زنان نیز نصیب مربوط به خودشان را برخوردارند؛ و نباید حقوق هیچیک پایمال گردد. درنهایت برای رفع تنگناها و کمبودها[14] ازجمله در برخورداری اقتصادی و درآمد مادی کسبوکار از فضل و رحمت خداوند طلب نمایید.مبنای مسئولیت مالی فعال اقتصادی در کسبوکار بازار اسلامی
از دیگر مبانی بینشی فعال اقتصادی در کسبوکار بازار اسلامی، مسئولیت مالی این افراد در قبال نیازمندان و محرومان جامعه است، چنانکه میفرماید: و آنها که در اموالشان حق معلومی برای نیازمند و محروم است[15]... همچنین میفرماید: کسانی که در اموالشان حقی معلوم است.[16]از جملهی این مسئولیتهای مالی که به واجبات مالی معروف است، پرداخت یکپنجم از درآمد کسبوکار با شرایطی که در فقه بیانشده است، چنانکه میفرماید: بدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذیالقربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بیایمان) [= روز جنگ بدر] نازل کردیم، ایمان آوردهاید؛ و خداوند بر هر چیزی تواناست![17]
از دیدگاه فقهی و تفسیری منظور از غنیمت، علاوه بر غنیمت جنگی، درآمدی است که از کسبوکار و نظایر آن به دست میآید. همچنین ازجمله پرداختهای واجب مالی در جامعه اسلامی، وجوب زکات است آن هم بر کسانی که شغل دامداری و کشاورزی دارند. چنانکه میفرماید: زکات مخصوص فقرا و مساکین و کارکنانی است که برای (جمعآوری) آن زحمت میکشند و کسانی که برای جلب محبتشان اقدام میشود و برای (آزادی) بردگان و (ادای دین) بدهکاران و در راه (تقویت آیین) خدا و واماندگان در راه؛ این، یک فریضه (مهم) الهی است.[18]
در اهمیت دریافت این واجب اقتصادی همین بس که به پیامبر به عنوان یک وظیفهی حاکمیتی نسبت به کسبوکارهای اسلامی توصیه میکند که زکات را از اموال آنها بگیر.[19]
مبنای نسپردن مال به دست غیرمتخصص و سفیه
سپردن اموال برای کسبوکار در صورتی از دیدگاه قرآن کریم توصیهشده است که افراد به مرحله رشد کافی اقتصادی رسیده باشد،[20] زیرا مال از این دیدگاه مایه قوام زندگی افراد است و نباید در دست افراد سفیه و غیرمتخصص داده شود. چنانکه میفرماید: اموال خود را که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید.[21]مبنای تراضی در خرید و فروش و پابندی به عقود اقتصادی
از دیگر مبانی کسبوکار در بازار اسلامی رعایت تراضی طرفین در تجارت و کسبوکار هست، قرآن کریم «تجارت بدون رضایت» یا «رضایت بدون تجارت»(مانند قمار و...)، راه مشروع تلقى نمىشود.[22]
همچنین قرآن کریم با توصیه به پایبندی به عقد و قراردادهای اقتصادی طرفینی که از جملهی آنها عقود اقتصادی در بازار اسلامی است، این مبنا را اشاره دارد.[23] چنانکه برخی از عقود از قبیل؛ عقد جعاله[24]، عقد بیع[25]، عقد قرض [26] و سایر قراردادها را بیان کرده است.
مبنای پرهیز از مفاسد اقتصادی در کسبوکار
بر اساس این مبنا یک فعال اقتصادی میبایست در مجموعه فعالیتهای اقتصادی از مفاسدی مثل، رباخواری[27]، احتکار، بیاستفاده گذاشتن اموال و کنز،[28] گرانفروشی و کمفروشی[29] و صید در حال احرام[30] پرهیز نماید.این آموزهها و مبانی بینشی در بینش یک فعال اقتصادی در حوزهی کسبوکار بازار اسلامی به عنوان پیشفرض تلقی میشوند؛ و میتواند منشأ جهتگیریها خاص و تصحیح رفتارها و فعالیتهای اقتصادی و کسبوکار گردد. مجموعهی آن با مبانی بینشی یک فعال اقتصادی در کسبوکار بازار سرمایهداری متفاوت است.
پینوشت:
[1]. مصباحیزدی، محمدتقی، 1379 ش، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چهارم، ص 23
[2] (البقرة/54)، (البقرة/250)، (البقرة/58)، (البقرة/259)، (الأعراف/94)، (الناس/ 1-6)
[3] (الأنفال/53)
[4]. مصباحیزدی، محمدتقی، 1379 ش، همان، ص 25
[5] (الإسراء/77)، (فاطر/43)، (غافر/85)
[6] (هود/6)
[7] (البقرة/155)، (الکهف/7)، (محمد/31)
[8] (البقرة/155)
[9] (آل عمران/178)، (الأعراف/96)، (هود/73)
[10] (الأعراف/96)
[11] (البقرة/212)، (آل عمران/14)، (طه/131)، (التغابن/15)
[12] (الأنفال/28)
[13] (النحل/71)
[14] (النساء/32)
[15] (الذاریات/19)
[16] (المعارج/24)
[17] (الأنفال/41)
[18] (التوبة/60)
[19] (التوبة/103)
[20] (النساء/6)
[21] (النساء/5)
[22] (نساء / 29)
[23] (المائدة/1)
[24] (یوسف / 72)
[25] وَاَحلّ الله البیع (بقره / 275)
[26] (بقره / 245)
[27] (البقرة/276)، (البقرة/278)، (آل عمران/130)، (النساء/161)، (المائدة/63)
[28] (التوبة/35)، (التوبة/34)
[29] (المطففین/1)
[30] (المائدة/94)، (المائدة/95)