شهید مطهری دو نوع جهانشناسی کیفی و کمی برای جهان قائل است، معتقد است تفاوت کیفی، که بهتر است آن را «تفاوت ماهوی» بنامیم، به شکل و نظام و قیافه و چهرهی کلی جهان مربوط میشود؛ یعنی جهان و هستی در نظر یکی یک نوع شخصیت و یکگونه قیافه و چهره دارد و در نظر دیگری شخصیت و قیافه و چهرهی دیگر؛ مثلاً یکی جهان را مجموعهای از اجزای پراکنده و بی رابطه میپندارد و دیگری جهان را به منزلهی یک ماشین که همهی اجزائش با یکدیگر مرتبط است و سوّمی به صورت یک موجود زنده که رابطهها از نوع رابطهی عضوی است؛ یکی حوادث جهان را مجموعهای از یک سلسله تصادفات و دیگری ناشی از ضرورتهای علّی و معلولی میپندارد؛ یکی نظام را حکیمانه میبیند و دیگری پوچ و بیهوده و عبث؛ یکی نظام را نظام ثابت و دیگری متحرّک و سیّال میبیند؛ یکی یکنواخت میبیند و دیگری متکامل؛ یکی بیعیب و نقص و دیگری ناقص و پر از عیب میداند؛ یکی نظام موجود را بهترین نظام ممکن میداند و نظام احسن از این نظام را محال میداند و یکی نظامی بهتر از این نظام را ممکن میشمارد؛ یکی خیر محض میبیند و یکی شر محض و یکی ممزوج؛ یکی جهان را در کلّ خود زنده و شاعر میبیند و دیگری مرده و بیشعور؛ یکی محدود میبیند و دیگری نامحدود؛ یکی سهبعدی میبیند و دیگری چهاربعدی. اینها و امثال اینهاست که تلقّی ما را دربارهی جهان عوض میکند.[1] منظور ما بیشتر جهان شناختی کیفی هست.
از دیدگاه شهید مطهری اصطلاح جهانشناسی با جهانبینی مترادف است و این جهانشناسی در همهی دینها و آیینها و همهی مکتبها و فلسفههای اجتماعی خواهناخواه بر نوعی جهانبینی متّکی بوده و هست. جهانبینی یک آیین و مسلک در بینش پیروان آن مکتب به منزلهی زیر ساز و تکیهگاه فکری آن مکتب به شمار میرود. هدفهایی که یک مکتب عرضه میدارد و به سوی آنها میخواند و راه و روشهایی که برای وصول به آن هدفها تعیین مینماید و «بایدها» و «نبایدهایی» که انشاء میکند و مسئولیتهایی که به وجود میآورد و ارزشهایی که معتبر میشناسد، همه و همه به منزلهی نتایج لازم و ضروری آن جهانبینی است که عرضه داشته و افکار و اندیشهها را به آن مؤمن ساخته است.[2]
در اینجا نیز منظور از مبانی جهانشناسی کاسب مسلمان در بازار اسلامی عبارت است از مجموع آموزههایی که در قالب گزارههای کلی و درباره قوانین، خصوصیات عالم خلقت، جهان مادی و معنوی پیرامون ما مطرح است. این مجموعه زیربنای مسائل و رفتارهای اقتصادی فعال و کاسب اقتصادی در بازار اسلامی به عنوان پیشفرض تلقی میشوند. در اینجا به برخی از مبانی بینشی جهانشناسی از دیدگاه قرآن کریم اشاره میگردد.
مبنای هدفمندی و سرانجام خدایی جهان آفرینش
یکی از مبانی بینشی فعال اقتصادی و کاسب مسلمان در بازار اسلامی، باور به هدفمندی جهان آفرینش و بیهوده نبودن (وَیتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا) [3] و بازیچه ، بیهدف و از روی بازی نبودن آفرینش آنها ( وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا لَاعِبِینَ ) [4] و ما از آن خداییم؛ و برگشت آفریدهها و جهان به سمت خداوند متعال است.[5]مبنای اداره جهان بر اساس حق و نظام احسن
مبنای بینشی کاسب مسلمان، از دیدگاه قرآن کریم اداره جهان را بر اساس حق میداند (وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ)،[6] و تمام وعدهها و قوانین الهی حق و حقیقت است (إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ)[7] در پرتو این بینش فعالیتهای اقتصادی صورت میگیرد؛ و جهان بر اساس نظام احسن و نیکو آفریدهشده است (الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِینٍ).[8]مبنای پاک داشتن مال از نفوذ شیطان
یک کاسب مسلمان میکوشد در این دنیا از وعدههای فریبنده و دروغ شیطان دوری کند، زیرا شیطان اجازه شراکت جستن در اموال و اولاد فریبخوردگان را در این دنیا کسب کرده است. چنانکه میفرماید: وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیهِمْ بِخَیلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یعِدُهُمُ الشَّیطَانُ إِلَّا غُرُورًا [9] هرکدام از آنها را میتوانی با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی! و آنان را با وعدهها سرگرم کن! -ولی شیطان، جز فریب و دروغ، وعدهای به آنها نمیدهد.مبنای پاداش بر اساس میزان تلاش
قرآن کریم مبنای پاداش بر اساس میزان تلاش در این دنیا ازجمله در بازار کسبوکار و جمعآوری فقط سود مادی و دنیایی را اشارهکرده و میفرماید: مَنْ کَانَ یرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا [10] آنکس که (تنها) زندگی زودگذر (دنیا) را میطلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم -و به هر کس اراده کنیم- میدهیم؛ بر این اساس بهرهمندی در کسبوکار و درآمد خداوند برای هرکسی که تلاش کند نصیب مینماید.مبنای کمی، بیارزشی، بازیچه و مایهی امتحان بودن مال دنیا
متاع و مال و اولاد اعطاشده در دنیا یکی از مؤلفههای مطرح در جهان شناختی است، بر این اساس یکی از مبانی بینشی کاسب مسلمان، باور به کمی متاع دنیا و پایداری نعمات پیش خداوند (در آخرت) برای مؤمنان (فَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیءٍ فَمَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِینَ آمَنُوا)[11]، بیارزشی، بازیچه و سرگرمی بودن آن در مقابل مایه زندگی بودن آخرت (وَمَا هَذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ)[12] و مایه تفاخر و فخرفروشی و مثل بارانی است که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرومیبرد، سپس خشک میشود بهگونهای که آن را زردرنگ میبینی؛ سپس تبدیل به کاه میشود و اثری از آن باقی نمیماند (اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَینَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ)[13] همچنین مال و اولاد مایه امتحان و فتنه و آزمایش در این دنیا (إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ)[14] است.در مقابل زندگی آخرت خانهی آرامش و قرار (وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِی دَارُ الْقَرَارِ) و اصل زندگی (وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِی الْحَیوَانُ)[15] است.
مبنای استفاده از نصیب دنیا و سرمایهگذاری مال در راه خدا و نفع آخرت
یکی دیگر از مبانی بینشی کاسب مسلمان این است که در آنچه خدا به انسان داده آخرت را طلب کند و اموال را در راه خدا و نفع آخرت سرمایهگذاری کنند؛ ضمن اینکه استفاده از نصیب دنیا را فراموش نکند (وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا)[16]یک کاسب مسلمان مبادا مثل کافران اموالشان را برای بازداشتن مردم از راه خدا خرج کنند. اگر چنین کنند مایه حسرت و اندوهشان میگردد. (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ فَسَینْفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یغْلَبُونَ) [17] همچنین اگر مال را در راه گناه و هوس استفاده کنند، موجب زیان در آخرت آنان میگردد. ( کَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّةً وَأَکْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِکُمْ ....... وَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ).[18]
مبنای وجود عوامل معنوی در جهان
یکی از مبانی بینشی کاسب مسلمان، ایمان و باور به وجود عوامل معنوی در جهان و عرصهی اقتصادی است، چنانکه قرضالحسنه باعث افزایش چند برابری اموال میگردد (مَنْ ذَا الَّذِی یقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ)[19]همچنین انفاق اموال بهسان باغی تشبیه شده است که در نقطه بلندی قرار دارد و بارانهای درشت به آن میرسد که میوههای آن دوچندان میشود (وَمَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَینِ فَإِنْ لَمْ یصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ)[20] یا مثل بذری است که از کدام هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یکصد دانه بروید (مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم)[21]
این مجموعه از آموزههای مرتبط با مبانی جامعهشناسی کاسب مسلمان در بازار اسلامی است که بر اساس آن میبایست رفتارهای اقتصادیاش صورت گیرد.
پی نوشت:
[1] مطهّری، مرتضی. (1382). مجموعة آثار. تهران: صدرا. ج 3، ص: 27
[2] مطهّری، مرتضی. (1382). مجموعة آثار. تهران: صدرا. ج 3، ص: 27
[3] (آل عمران/191)
[4] (الأنبیاء/16)، (الدخان/38)
[5] (الأنبیاء/93)، (البقرة/156)، (العلق/8)
[6] (الحجر/85)، (الإبراهیم/19)، (الأنعام/73)
[7] (فاطر/5)
[8] (السجده/7)
[9] (الإسراء/64)
[10] (الإسراء/18)
[11] (شوری/36)
[12] (العنکبوت/64)
[13] (الحدید/20)
[14] (التغابن/15)
[15] (العنکبوت/64)
[16] (القصص/77)
[17] (الأنفال/36)
[18] (التوبة/69)
[19] (الحدید/11)، (الحدید/18)
[20] (البقرة/265)
[21] (البقرة/261)