همچنین در مرتبه بالاتر و کلیتر، اهداف هر نظام اقتصادی و زیر نظامهای آن ازجمله زیرنظام کسبوکار اسلامی، در شکلگیری رفتارهای نظاممند اقتصادی خویش، تعیین نوع و مقدار نیازها، ابزار و روشهای وصول به آن اهداف مؤثر هستند.
بر اساس دیدگاه کارشناسان اقتصاد اسلامی تنها با تعیین اهداف میتوان نیازها، امکانات و روشهای وصول به آن را تعیین کرد. بهعنوانمثال نظام مارکسیستی قائم بر الحاد و تطوّر مادی، هدف اقتصادی انسان را تلاش برای کسب لذتهای مادی در چارچوب جبر تاریخی متافیزیکی میداند.[1] اما در نظام اقتصادی اسلام مبتنی بر مبانی بینشی خداباوری، انسان دو ساحتی و منافع دنیایی و آخرتی اهداف متمایزی را در حوزهی مادی و اقتصادی دنبال میکنند.
همینطور اهداف یک کاسب مسلمان در بازار کسبوکار اسلامی از اهداف نظام اقتصادی اسلام جدا نیست؛ زیرا بازار کسبوکار اسلامی بهعنوان یک زیر نظام اقتصادی مطرح است و طبیعتاً این کاسب در بازار اسلامی با توجه به مبانی بینشی- اقتصادی خویش به دنبال تحقق اهدافی است که در نظام کلان اقتصادی اسلام مطرح هستند.
بر این اساس زیرنظام کسبوکار بازار اسلامی اهداف مشترک فراوانی با نظام کلان اقتصادی اسلام دارد و کاسب مسلمان در این بازار بر اساس بینش خاص اقتصادی و اعتقادی خویش، میبایست، در کنار تحقق اهداف اقتصادی خویش، برای تحقق اهداف نظام اقتصادی کلان نیز قدم بردارد.
نکتهای که درزمینهٔ بیان اهداف حائز اهمیت است، این است که در بازار کسبوکار اسلامی برخی از رفتارها صبغههای گوناگون فرهنگی، حقوقی، سیاسی و اقتصادی دارند که در تبیین اهداف رفتارهای متناسب با آن حوزه میبایست مدنظر قرار گیرد و به حوزه خاصی انحصار پیدا نکند. بهعنوانمثال پرداخت زکات از ابعاد گوناگون فرهنگی، حقوقی، سیاسی و اقتصادی قابلبررسی است؛ مثلاً به لحاظ فرهنگی و ارزشی چون عبادت است، بهقصد قربت به خدای متعال نیاز دارد. به لحاظ حقوقی تکلیف به شمار میرود. از جهت اقتصادی رفاه عمومی را افزایش میدهد. این به معنی است که نظام اقتصادی اسلام فقط درصدد تأمین نیازهای مادی جامعه نیست و به امور ارزشی و فرهنگی یا حقوقی نیز توجه دارد و نظام اقتصادی در بستر فرهنگی و حقوقی معینشده، درصدد تأمین نیازهای مادی خواهد بود.[2]
اهداف کلان نظام اقتصادی و خرده نظام کسبوکار
اهداف کلان نظام اقتصادی و خرده نظام بازار کسبوکار، از دیدگاه قرآن کریم به دو دسته اهداف کلان و غایی، میانی یا متوسط تقسیم میشود. این اهداف از جهت رتبه و ترتیب طولی در طول هم قرار دارند.الف) اهداف کلان و غایی
از دیدگاه قرآن کریم عبودیت و بندگی بهعنوان هدف غایی و کلان آفرینش و هدف تمام رفتارها ازجمله رفتارهای اقتصادی کسبوکار مطرح است (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ)[3] من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند. در مرحله بعد آنچه بهعنوان هدف کلی تمام رفتارهای شایسته هر مرد و زنی و برای همه عرصهها ازجمله عرصهی اقتصادی و عرصهی کسبوکار شایسته مطرح است، داشتن زندگی و حیات طیبه است. (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً ...)[4]ب) اهداف متوسط
1-برقراری عدالت اقتصادی
برقراری عدالت اقتصادی ازجمله اهداف متوسط نظام اقتصادی و خرده نظام کسبوکار هست. عدالت بر اساس معیار اعطای حق استوار است؛ زیرا برخاسته از مسئولیتپذیری انسان نسبت به رعایت حقوق خود و دیگران است.[5] این ملاک در همه روابط ازجمله روابط اقتصادی کاربرد دارد. عدالت در اصطلاح به معنای؛ توازن و تعادل، اعتدال، تناسب، حد وسط و مطابقت بانظم[6] آمده است؛ و برقراری عدالت اقتصادی به معنای عدالتی است که در عرصه اقتصاد و کسبوکار به کار گرفته میشود. قرآن کریم ضمن اینکه به برپایی و قیام مردمی عدالت به نحو عام (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ ...)[7] و (إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...)[8] و برقراری عدالت اقتصادی در بازار کسبوکار به نحو خاص، مثل رعایت حقوق پیمانه (وَأَوْفُوا الْکَیلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ ...)[9] و وزن کردن با ترازوی درست (وَأَوْفُوا الْکَیلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ...)[10] و کم نگذاشتن در ترازو (وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ)[11] را دستور میدهد.بر اساس نظر مفسران با استفاده از الغاى خصوصیت، هرگونه کمفروشی در ارائه خدمات[12] و کسبوکار نفیشده است زیرا باهدف برقراری عدالت اقتصادی منافات دارد.
2-کسب استقلال و خودکفایی اقتصادی
قرآن کریم کسب استقلال و خودکفایی اقتصادی را بهعنوان هدف نظام اقتصادی و هدف زیر نظام کسبوکار، با استفاده از 1- منابع خدادادی طبیعی، 2- کسبوکارهای خودکفا کننده و 3-بهکارگیری نیروی انسانی متعهد و متخصص همواره توصیه کرده است.1-2- استفاده از منابع خدادادی طبیعی
از مهمترین منابع خدادادی طبیعی برای کسب خودکفایی اقتصادی که متناسب با هر سرزمینی اعطاء شده است، میتوان به زمین حاصلخیز برای کشاورزی و آب باران از آسمان (الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ ...)[13]، آب نهرها (وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً)[14]، معادن (وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ ...)[15]، دریا (وَ هُوَ الَّذی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ ...)[16] جنگلها (وَ هُوَ الَّذی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ ...)[17] و کوهها با منافع تولید عسل (وَأَوْحی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِأ َنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ ...)[18] اشاره کرد.2-2- استفاده از کسبوکارهای خودکفا کننده
همچنین برای کسب استقلال و خودکفایی اقتصادی جامعه با استفاده از کسبوکارهای خودکفا کننده، میتوان به کسبوکارهای کشاورزی، دامداری و صنعت اشاره کرد که اینها ازجمله کسبوکارهای مهم تولیدی هستند که درزمینهٔ رفع نیازهای ضروری مردم هر جامعه اشاره شده است.قرآن کریم آبادانی زمین را برای کسب منافع و خودکفایی و استقلال اقتصادی همواره توصیه کرده است (هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا...)[19] از دیدگاه مفسران، قرآن نمیگوید خداوند زمین را آباد کرد و در اختیار شما گذاشت، بلکه میگوید عمران و آبادی زمین را به شما تفویض کرد. شما با کار و کوشش زمین را آباد سازید و ثمرات و منابع آن را به دست آورد.[20]
همچنین درزمینه معرفی کسبوکار دامداری و نقش آن در خودکفایی و استقلال اقتصادی، به اهمیت چهارپایان با پرداختن به شغل دامداری و پرورش حیوانات مختلف مثل اسبها، استرها و الاغها و ... اشاره دارد و منافع خودکفا کننده آنان درزمینهی رفع نیازهای اقتصادی انسان مطرح است (وَالْخَیلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَةً وَیخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ)[21] اسبها و استرها و الاغها را آفرید؛ تا بر آنها سوار شوید و زینت شما باشد و چیزهایی میآفریند که نمیدانید.
همچنین میفرماید: و چهارپایان را آفرید؛ درحالیکه در آنها، برای شما وسیله پوشش و منافع دیگری است؛ و از گوشت آنها میخورید! (وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ)[22] و هم خودتان بخورید؛ و هم چهارپایانتان را در آن به چرا برید! (کُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَکُمْ)[23]
دیگر اینکه قرآنکریم به لزوم پرداختن به صنعت زره سازی برای تحقق هدف خودکفایی اقتصادی در تولید جنگافزار دفاعی اشاره میکند و میفرماید: و ساختن زره را به خاطر شما به او تعلیم دادیم تا شما را در جنگهایتان حفظ کند (وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ ...)[24].
3-2- استفاده از نیروی انسانی متعهد و متخصص
قرآن کریم بهکارگیری نیروی انسانی متعهد و متخصص را برای رسیدن به استقلال اقتصادی و خودکفایی توصیه کرده است. چنانکه در جریان استخدام و قرارداد اقتصادی حضرت موسی توسط حضرت شعیب، یکی از دو دختر شعیب به دو ویژگی تعهد و امین بودن، تخصص و قوی بودن حضرت موسی (علیهالسلام) اشاره میکند (قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمِینُ).[25]این دسته از اهداف میتواند در نهایتِ فرایند کسبوکار کاسب مسلمان مدنظر باشد.
پینوشت:
[1] یوسفی، احمد علی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1379 ش. ص 103
[2] یوسفی، احمدعلی، ابهام در اهداف نظام اقتصادی اسلام و ساماندهی آن، اقتصاد اسلامی، دوره 6، شماره 23، زمستان 1385، صفحه 101-126
[3] (الذاریات/56)
[4] (النحل/97)
[5] جباران، محمدرضا، قبسات، سال شانزدهم، 1390، ص 173.
[6] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. 1374، 329.
[7] (النساء/135)، (المائدة/8)
[8] (النحل/90)
[9] (الأنعام/152)
[10] (الإسراء/35)
[11] (المطففین/3)
[12] مکارم شیرازی، 1374، تفسیر نمونه، ج 26، ص 245
[13] (البقرة/22)
[14] (نوح/ 12)
[15] (الحدید/ 25)
[16] (النحل: 14)
[17] (انعام: 141)
[18] (النحل/69-68)
[19] (هود/61)
[20] مکارم شیرازی، 1374، تفسیر نمونه، ج 9، ص 151
[21] (النحل/8)
[22] (النحل/5)
[23] (طه/54)
[24]/(الأنبیاء/80)
[25] (القصص/26)