فرهنگ و کسب درآمد
فرهنگ از دیدگاه کارشناسان مشتمل بر سه لایه ی هسته ای؛ باورها (جهان بینی)، ارزشها (باید ها و نبایدها) و هنجارها و الگوهای رفتاری بـرآمده از ارزش هاست.[1] بر این اساس «فرهنگ» جامع ترین نظام معنایی یا بنیادی ترین نرم افزار هویت بخش و هدایت گر کنش های انسانی در فرآیند زیست فردی و اجتماعی در جامعه و مرکب از مجموعه نسبتاً منسجمی از عناصر هستی شناختی (= جهان بینی) و ارزش شناختی (= ایدئولوژی یا نظام بایدها و نبایدهای منبعث از آن جهان بینی) هست.کسب درآمد به معنی مجموعه تلاش های جسمی و فکری که برای به دست آوردن دارایی و ثروت انجام می شود و در نتیجه ی آن انسان مالک آن دارایی می گردد. البته از دیدگاه فقهی اقتصادی برخی تنها کار را منشاء کسب درآمد می دانند اما برخی از صاحب نظران معتقد است که در مرحله توزیع قبل از تولید، کار با شرایط خاصی، تنها منشأ کسب درآمد و تملک ثروت های طبیعی است و در مرحله توزیع پس از تولید، افزون بر کار، آثار و نتایج ملک نیز در محدوده ضوابط، منشأ کسب درآمد است و بدین ترتیب، صحت کسب درآمد از راه اجاره و مانند آن توجیه می شود.[2]
بنابراین فرهنگ کسب درآمد عبارت از؛ نظام معنایی هدایت گر کنش های انسانی در فرایند فعالیت های اقتصادی که منجر به کسب درآمد در زندگی اقتصادی انسان می گردد. در این نظام معنایی جهان بینی، عمیق ترین لایه های فرهنگ کسب درآمد است و عهده دار تبیین و شناخت خدا، انسان و جهان است و ارزشها و هنجارها ازجمله اصول زیربنایی و کارکردی کسب درآمد در نظام اقتصادی اسلام است.
جهان بینی فرهنگ کسب درآمد
در نظام معنایی فرهنگ کسب درآمد، جهان دارای مدیر و مدبری هست[3] که رزق و روزی و برکات آسمانها و زمین ازجمله برکت[4] در درآمد کسب و کار به دست اوست؛ و معیشت و رحمت را در زندگی دنیا بین بندگان تقسیم می کند و بعضی را برای تعاون و همکاری مسخر قرار داده است.[5] و بعضی از آنها را بر بعضی دیگر به خاطر تفاوت در استعدادها و تلاش هایشان[6] ازجمله در عرصه ی اقتصادی از نظر روزی و درآمد برتری داده است؛ و خزائن همه چیز تنها نزد خداوند است.[7] برای جلوگیری از فساد و طغیان به مقداری که مصلحت می داند رزق و روزی انسانها را توسعه می دهد.[8] پاداش دنیا و آخرت را به اندازه تلاش و کوشش هر کس عطا می کند.[9] در نهایت برای رفع تنگناها و کمبودها[10] ازجمله در برخورداری اقتصادی و کسب درآمد مادی از فضل و رحمت خداوند طلب نمایید.ایدئولوژی فرهنگ کسب درآمد
کسب درآمد از راه های حلال
در ایدئولوژی فرهنگ کسب کار می بایست کسب درآمد از راههایی کـه ممنوعیّت شرعی ندارد، صورت گیرد . از این رو قرآن، به دست آوردن و خوردن اموال یکدیگر را از راههای غیر مشروع و باطل ممنوع ساخته مگر اینکه بر اساس رضایت همدیگر مثل تجارت انجام گیرد (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَینَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ...)[11] همچنین تصاحب و خوردن مال یتیم را که ظالمانه و از راه غیر شرعی صورت گرفته باشد همانند خوردن آتش و مجازات شعله های آتش دوزخ قلمداد کرده است. (إِنَّ الَّذِینَ یأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیصْلَوْنَ سَعِیرًا).[12]
سهم بری درآمدی بر اساس میزان تلاش اقتصادی
در ایدئولوژی فرهنگ کسب درآمد، اصل سهم بری درآمدی بر اساس میزان تلاش اقتصادی می بایست برقرار باشد. و هر انسانی مسئول و مالک سعی و کوشش خویش است (اَنْ لَیْسَ لِلاِنْسانِ اِلاّ مَا سَعی)[13]؛ مدلول آیه به طور عام همه ی تلاش های انسان را، چه در حیطه ی اقتصادی و میزان مالکیت و کسب درآمد را در برمی گیرد.از دیدگاه علامه جعفری کار و تلاش مفید که به وسیله یک فرد یا گروه به وجود آمده فقط به حساب خود به وجود آورنده آن ها منظور شود .[14]
از این دیدگاه کار منشأ حق سهم بری عامل انسانی است (لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ...)[15] مردان نصیبی ازآنچه به دست می آورند دارند و زنان نیز نصیبی.
همچنین دریافت دستمزد به عنوان یکی از راه های کسب درآمد، مصداق اصل سهم بری درآمدی هست. چنانکه در جریان حضرت موسی و دختران شعیب به این موضوع اشاره شده ( فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یدْعُوکَ لِیجْزِیکَ أَجْرَ مَا سَقَیتَ لَنَا...)[16] ناگهان یکی از آن دو به سراغ او آمد درحالی که با نهایت حیا گام برمی داشت، گفت: پدرم از تو دعوت می کند تا مزد آب دادن را که برای ما انجام دادی به تو بپردازد.
هنجارها و نا به هنجاری های فرهنگ کسب درآمد
هنجار در لغت دو معنای نزدیک به هم دارد 1- راه و روش ، طریق ، قاعده و قانون. 2- جاده و راه راست.[17] به عقیده اغلب صاحب نظران ، به معنای الگویی از انتظار های عمومی رفتار در متن های خاص و برخاسته از نظام ارزش های گروه است.[18] و ویژگی های زیر را برای هنجار بیان کرده اند: ۱- قاعده و استاندارد کنش های اجتماعی، ۲ -رعایت شدن توسط اکثریت افراد و 3- مجازات در صورت عدم رعایت.[19]در مقابل نا به هنجاری به معنی انحراف است که به معنای خم شدن، ... کج روی و کج راهی است[20] انحراف ازنظر اصطلاحی، به معنای کج شدن از چیزی، یعنی روی برگرداندن از آن است.[21] یا به معنای منحرف شدن و به سمت افراط و تفریط رفتن است.[22] بر این اساس نا به هنجاری های فرهنگ کسب درآمد عبارت از ضد ارزش های پذیرفته شده در جامعه و روش های ممنوع کسب درآمد است.
در قرآن کریم به موارد خاص و مشخصی به عنوان هنجارها و الگوهای رفتاری فرهنگ کسب درآمد اشاره نشده است. البته در کنار توصیه به کار و تلاش اقتصادی به عوامل معنوی خاص مثل قرض دادن (مَنْ ذَا الَّذِی یقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً) [1]، انفاق کردن (مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)[2] را به عنوان عامل ازدیاد مال و دارایی انسان اشاره کرده است.
اما قرآن کریم علاوه بر آن، برخی از ناهنجاری های فرهنگ کسب درآمد مثل؛ ربا، کم فروشی، ارتشاء و قمار و ... که منجر به کسب درآمد از راه های ممنوع و نامشروع می گردد را بیان کرده است.
نا به هنجاری رباخواری
یکی از نا به هنجارترین رفتار منع شده در فرهنگ کسب درآمد، کسب درآمد از راه رباخواری است، چنانکه رباخواری را به منزله جنگ با خداوند اعلام کرده است (فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ)[23] و رباخواران را دیوانه شدگان توسط مس شیطان شمرده است (الَّذِینَ یأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یقُومُونَ إِلَّا کَمَا یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطَانُ مِنَ الْمَسِّ ...)[24] و خداوند نابودکننده ی ربا و درآمد کسب شده از راه ربا (یمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا)[25] است.نا به هنجاری رشوه ستانی
نا به هنجاری رشوه ستانی یکی از راه های کسب درآمد نامشروع هست، به شدّت در قرآن کریم مورد نکوهش قرار داده شده و آن را مصداق به ناحق خوردن اموال یکدیگر می داند (وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَینَکُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ )[26] و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، درحالی که می دانید (این کار، گناه است)!نا به هنجاری قمار
نا به هنجاری قمار و ازلام (نوعی بخت آزمایی) که موجب کسب درآمد حرام می گردد ازجمله رفتارهای شیطانی قلمداد شده است و از آن نهی شده است. (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ)[27] ای کسانی که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بت ها و ازلام پلید و از عمل شیطان است.نا به هنجاری کم فروشی
نا به هنجاری کم فروشی که عامل کسب درآمد حرام است، شدیداً مورد نهی و مذمت قرآن کریم قرار گرفته است، چنانکه می فرماید: وَیلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ، الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یسْتَوْفُونَ المطففین، وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ[28] وای بر کم فروشان! آنان که وقتی برای خود پیمانه می کنند، حق خود را به طور کامل می گیرند؛ اما هنگامی که می خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم می گذارند!پی نوشت
[1] شرفالدین، سید حسین (1393)، مفاهیم و دیدگاههای نظری در موضوع فرهنگ و اقتصاد، قم: نشر؛ صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، مرکز پژوهشهای اسلامی. ص 28
[2] جواد ایروانی، بررسی قاعده انحصار منشأ کسب درآمد به «کار»، آموزههای فقه مدنی بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۹
[3] یونس: 31
[4] الأعراف: 96
[5] الزخرف/32
[6] النحل/71
[7] الحجر/21
[8] شوری/27
[9] النساء/134
[10] النساء/32
[11] النساء/29
[12] النساء/10
[13] نجم/ 39
[14] جعفری، محمد تقی (١٣٧٣ش)، شرح نهج البلاغه، تهران: نشر فرهنگ اسلامی، ص ۱۲۱
[15] النساء/32
[16] القصص/25
[17] دهخدا، علی اکبر (1373 ش)، لغتنامه دهخدا، تهران: دانشگاه تهران ۱۳۷۷
[18] فریبرز باقری، ۱۳۹۳ ، مفهوم شناسی و کارکردهای هنجار، دو فصلنامه پژوهشی علوم تربیتی از دیدگاه اسلامی، سال دوم، پاییز و زمستان، شماره 3، ص 52
[19] رفیع پور، فرامرز 1378 ، آناتومی جامعه، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، ص 15
[20] معین، 1388، ذیل واژه انحراف
[21] ابنمنظور، ابو الفضل جـمال الدیـن محمد بن مکرم، 1405 ق، ابـن مـنظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ذیل واژه.
[22] ر.ک: طباطبایی، 1358، ج 14
[23] البقرة/279
[24] البقرة/275
[25] البقرة/276
[26] (البقرة/188
[27] المائدة/90
[28] المطففین/ 3- 1