روایتی از زبان علامه طهرانی در باب فلسفه روزه

روزه یکی از عبادت‌های مهم و از ارکان دین اسلام است، هم در آیات قرآن و هم در احادیث مأثور و روایات ائمه در کنار نماز و دیگر عبادات توجه بسیاری به آن شده ‌است تا جایی که قضای آن را باید به جا آورد و هیچ کوتاهی در این مورد از کسی پذیرفته نیست.
جمعه، 11 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روایتی از زبان علامه طهرانی در باب فلسفه روزه

فواید ناسوتی و ملکوتی روزه از زبان علامه طهرانی

جلد دوازدهم کتاب مطلع انوار مواعظ علامه آیةالله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی (ره) در رمضان المبارک سال ۱۳۶۹ قمری (حدود ۶۵ سال گذشته) را در بر می گیرد. این مواعظ  در سی و سه مجلس تدوین یافته است.

مجلس اول این کتاب به بیان فلسفه روزه اختصاص دارد بدین شرح:

بسم الله الرّحمن الرّحیم و الصّلاة علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام الدّین. «یا ایّها الذینَ امنوا کُتبَ عَلیکُم الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلی الّذینَ مِن قَبلکُم لَعلّکم تَتّقونَ.»(۱)

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر شما روزه داشتن واجب شد هم‌چنان‌که بر امم سالفه که قبل از شما بوده‌اند نیز واجب شده است؛ و این وجوب روزه به علّت آن است که در مقام تقوا برآیید و خود را در مصونیّت الَهی بیاورید.»

انسان نمونه عوالم ثلاثه: ناسوت، ملکوت، جبروت

عوالمی را که خداوند ایجاد فرموده سه عالم است:

۱. عالم طبیعت و ماده که او را عالم «ناسوت» گویند و موجودات این عالم دارای مادّه و مدّت هستند، و به‌ واسطه حرکت در این عالم ترقّی و کمال پیدا می‌شود.

۲. عالم برزخ و مثال که او را عالم «ملکوت» گویند و این عالم بر عالم ناسوت محیط است، و موجودات این عالم دارای ماده و مدّت نیستند ولیکن آثار ماده را دارند؛ مانند کمّ و کیف.

۳. عالم عقول و قیامت که او را عالم «جبروت» گویند و این عالم بر عالم ملکوت محیط است، و موجودات این عالم نه دارای مادّه و مدّت، و نه دارای آثار مادّه هستند و فقط مجرّد من جمیع الجهات هستند.

خداوند از هر یک از این سه عالم در انسان نمونه‌ای گذارده است؛ بدن انسان نمونۀ عالم ناسوت، ذهن انسان نمونۀ عالم ملکوت، و عقل انسان نمونۀ عالم جبروت است. انسان از عالم جبروت قوس نزولی طی نموده تا بدین عالم ناسوت رسیده است که «أنت فی أظلم العوالم» و باید دوباره از همان راه که آمده برگردد منتهی با سعادت و کمال؛ یعنی قوس صعود را طی کند.
 

اشعار مولانا درباره جایگاه و منزل اصلی انسان

 
روزها حرف‌ من‌ این است‌ و همه‌ شب‌ سخنم / که‌ چرا غافل‌ از احوال‌ دل‌ خویشتنم‌

از کجا آمده‌ام‌، آمدنم‌ بهر چه‌ بود / به‌ کجا می‌روم‌ آخر ننمایی‌ وطنم‌

مرغ‌ باغ‌ ملکوتم‌ نیم‌ از عالم‌ خاک / دو سه‌ روزی‌ قفسی‌ ساخته‌اند از بدنم‌

خنک‌ آن‌ روز که‌ پرواز کنم‌ تا بر دوست / به‌ هوای‌ سر کویش‌ پر و بالی‌ بزنم‌

من‌ به‌ خود نآمدم‌ اینجا که‌ به‌ خود باز روم / آنکه‌ آورده‌ مرا باز برد در وطنم(۲)

«انّا لله وانّا الیه راجعون»(۳)«تحقیقاً ما همگی مِلک طلق خدا هستیم، و تحقیقاً ما همگی به سوی وی رجعت می ‏نماییم.»
 

زاد و راحله برای سفر آخرت، منحصر در کمالات روحانی

[انسان] برای آنکه بتواند با کمال قدرت قوس صعود را طی کند و در عوالم دیگر سعید باشد، در این عالم احتیاج به زاد و راحله دارد؛ چون سفر، سفر روحانی است لذا زاد و راحله روحانی لازم دارد. و در این‌صورت زاد و راحله منحصر می‌شود به کمالات روحانی و ملکات نفسانی، و این حاصل نمی‌شود مگر به [واسطه] عمل به دستورات آسمانی و عبادات که مقدّمۀ معرفت است. لذا عبادات و احکام خدا نه تنها فایده‌اش تکامل عالم طبیعیّه و حفظ اجتماع و سیاست مُدن است، بلکه کمال روحی است برای سیر بقیّه عوالم؛ و به غیر آنها حاصل نمی‌شود.

لذا هیچ‌وقت نباید از فلسفه احکام سؤال کرد؛ زیرا بشر هر چه ترقّی کند منتهای علمش رسیدن به فلسفۀ مادّی احکام است، ولی به فلسفه معنوی و ربط احکام و عبادات به عوالم دیگر راهی ندارد. لذا مثلاً نگویید که اگر نماز فائده‌اش حفظ الصّحة و عدم تعدّی به جان و مال مردم است، ما قانونی جعل می‌کنیم که بدون اتیان نماز آن فائده بر او مترتّب شود؛ زیرا فرضاً اگر بتواند فوائد اجتماعی نماز را از نقطه نظر حفظ الصّحّة و علم الاجتماع تأمین کند، فائده دیگر آن را از قبیل معراجیّت مؤمن مسلّماً تأمین نخواهد نمود.

لذا در اخبار ملاحظه می‌شود که گاهی علّت احکام را فائدۀ مادّی و طبیعی می‌گیرند و گاهی معنوی، و این دو باهم تناقض ندارند؛ مثلاً گاهی می‌فرماید: «الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ»(۴) «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: ”روزه سپر از آتش است.“» این فائده جبروتی روزه است. و گاهی می‌فرماید: «صُومُوا تَصِحُّوا» (۵) «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: ”روزه بدارید تا سالم و تندرست شوید.“»و این فائده ناسوتی روزه است.
 

فائده ناسوتی و فائده ملکوتی روزه

لذا در خبر [وارد است که]: جماعتی از یهود که خدمت حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم آمدند و از فلسفه روزه و علّت تشریع آن سؤال کردند، حضرت هم فائده ناسوتی و هم فائده ملکوتی، برای روزه [بیان] می‌فرماید.

«رُوِیَ عن الحَسَنِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبِی‌طالِبٍ علیه السّلام أنَّهُ قالَ: جاء نَفَرٌ مِنَ ‏الیهودِ إلی رسولِ اللهِ صلّی الله علیه و آله فَسَألَهُ أعلَمُهُم عن مَسائِلَ، فکان فیما سَألَهُ أنَّهُ قال له: لِأیِّ شَی‏ءٍ فَرَضَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ الصَّومَ علی أُمَّتِکَ بالنَّهارِ ثَلاثِینَ یَومًا و فَرَضَ اللهُ عَلَی الأُمَمِ أکثَرَ مِن ذَلِکَ؟

فَقالَ النَّبِیُّ صلّی الله علیه و آله: ”إنَّ آدَمَ علیه السّلام لَمّا أکَلَ مِنَ الشَّجرةِ بَقِیَ فی بَطنِهِ ثَلاثِینَ یَومًا فَفَرَضَ اللهُ علی ذُرِّیَّتِهِ ثَلاثِینَ یَومًا الجُوعَ و العَطَشَ، و الّذی یَأکُلُونه بِاللَّیلِ تَفَضُّلٌ مِنَ اللهِ عَزَّوجَلَّ عَلَیهِم. و کَذَلِکَ کانَ عَلَی آدَمَ علیه السّلام فَفَرَضَ اللهُ ذَلِکَ عَلَی أُمَّتِی.“ ثُمَّ تَلا هَذِهِ الآیَةَ: «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون * ایاما معدودات.»(۶)

قالَ الیَهُودِیُّ: صَدَقتَ یا محمَّد! فما جَزاءُ مَن صامَها؟

فَقالَ النَّبِیُّ صلّی الله علیه و آله: ”ما مِن مُؤمِنٍ یَصُومُ شَهرَ رَمَضانَ احتِسابًا إلّا أوجَبَ اللهُ تَبارَکَ و تَعالَی لَهُ سَبعَ خِصالٍ: أوَّلُها یذوب الحَرامُ فی جَسَدِهِ، و الثّانِیَةُ یَقرُبُ من رحمةِ اللهِ عَزَّوجَلَّ، و الثّالِثَةُ یَکُونُ قد کَفَّرَ خَطِیئَةَ آدَمَ أبِیهِ علیه السّلام، و الرّابِعَةُ یُهَوِّنُ اللهُ عَلَیهِ سَکَراتِ المَوتِ، و الخامِسَةُ أمانٌ مِنَ الجُوعِ و العَطَشِ یَومَ القیامةِ، و السّادِسَةُ یُعطِیهِ اللهُ بَراءَةً مِنَ النّارِ، و السّابِعَةُ یُطعِمُهُ اللهُ عَزَّوجَلَّ مِن طَیِّباتِ الجَنَّةِ.“ قالَ: صَدَقتَ یا مُحَمَّد!»

«از حضرت امام حسن بن علی بن أبی‌طالب علیهما السّلام روایت شده است که فرمود: جماعتی از یهود به نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمدند؛ پس عالم‌ترین ایشان درباره مسائلی از آن حضرت سؤالاتی کرد، و از جمله سؤال‌هایش این بود که گفت: به چه علّت خدای عزّوجلّ روزه گرفتن در ساعات روز را بر امّت تو، سی روز واجب نموده و بر امّت‌های دیگر بیش از این فرض فرموده است؟

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «وقتی آدم علیه السّلام از میوۀ آن درخت خورد، سی روز در شکم او باقی ماند؛ بدین جهت خداوند سی روز گرسنگی و تشنگی را بر ذرّیه و نسل او فرض فرمود، و آنچه در شب می‌خورند تفضّلی از جانب خدای عزّ‌و‌جلّ بر آنها است. مسأله نسبت به آدم علیه السّلام این‌گونه بوده است، و از این رو خداوند آن را بر امّت من نیز واجب ساخته است.» سپس این آیه را تلاوت فرمود: «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون  ایاما معدودات.»

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید بر شما روزه داشتن واجب شد هم‌چنان که بر امم سالفه که قبل از شما بوده‌اند نیز واجب شده است؛ و این وجوب روزه به علّت آن است که در مقام تقوا برآیید و خود را در مصونیّت الَهی بیاورید. روزه‌ای که بر شما مؤمنین واجب شده است، در روزهای قلیلی است که به شمارش در‌می‌آید.»

مرد یهودی گفت: درست گفتی ای محمّد! پس جزاء و مزد کسی که این ایّام را روزه بدارد چیست؟

فرمود: «هیچ مؤمنی نیست که ماه رمضان را به قصد قربت روزه بگیرد مگر آنکه خدای تبارک و تعالی هفت خصلت را بر او واجب می‌کند: اوّل آنکه حرام در بدنش ذوب می‌شود، و دوّم آنکه به رحمت خدای تبارک و تعالی نزدیک می‌گردد، و سوّم آنکه با این عمل کفّارۀ خطای پدرش آدم علیه السّلام را داده است، و چهارم آنکه خداوند سکرات مرگ را بر او آسان ‏می‌سازد، و پنجم آنکه سبب امان از گرسنگی و تشنگی روز قیامت است، و ششم آنکه خداوند نامۀ برائت و بیزاری از آتش جهنّم را به او عطا می‌کند، و هفتم آنکه خدای عزّ‌و‌جلّ او را از غذاهای طیّب و پاکیزه بهشت اطعام می‌نماید.»

مرد یهودی گفت: درست گفتی، ای محمّد!»(۷)

پینوشت
۱. سوره بقره آیه ۱۸۳.
۲. مثنوی معنوی (به خط میرخانی)، پایان‌‌ دفتر چهارم
۳. ‌سوره بقره آیه ۱۵۶.
۴. الکافی، ج ۲، ص ۱۹.
۵. بحار الأنوار، ج ۹۳، ص ۲۵۵.
۶. سوره بقره آیات ۱۸۳ و ۱۸۴.
۷. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۷۳.


منبع: سایت عصر شیعه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.