همه چیز، موتی دارند جز خداوند متعال
هر چیزی و هرکسی و هر دولتی و هر جانداری یک عمری دارد و تنها خداوند است که ابدی و ازلی و سرمدی است و او هست که جان و روح میدهد و خود او جان و روح را میگیرد که در قرآن و روایات به این مطلب اشاره نمودهاند.در روایتی از امام صادق علیهالسلام هست که ایشان میفرمایند: «إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ» إِلَى قَوْلِهِ «تَعْمَلُونَ» قَالَ تَعُدُّ السِّنِینَ ثُمَّ تَعُدُّ الشُّهُورَ ثُمَّ تَعُدُّ الْأَیَّامَ ثُمَّ تَعُدُّ السَّاعَاتِ ثُمَّ تَعُدُّ الْأَنْفَاسَ. فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا یَسْتَقْدِمُونَ». «مرگ چیزی است که همه از آن فرار می کنند ولی حتماً با آن ملاقات خواهند کرد. سالها و ماهها و روزها و ساعتها و تعداد نفس ها شمرده می شوند و میگذرند. اما زمانی که اجل فرا برسد لحظهای جلو و عقب نمیشود»[1].
در روایتی دیگر امام رضا علیهالسلام فرمودند که فرستاده خدا صلیالله علیه و آله و سلم فرمودند: هنگامى که این آیه مبارکه نازل شد «اِنَّک مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتُون»[2] گفتم اى خدا! آیا همه آفریدگان مىمیرند و فرشتگان باقى مىمانند؟ پس این آیه نازل شد «کُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوت»[3].
آری همه اشیاء و جانداران و نفوس یک نقطه شروع و یک نقطه ختمی دارند؛ که به همین مطلب مقام معظم رهبری اینگونه اشاره مینمایند: «برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخمصرف فرض کرد.»
اما تنها چیزی که باقی میماند و نمیشود برای آن موت و اتمامی فرض کرد، ذات باری تعالی، خداوند ازلی و ابدی است؛ و همچنین آنچه که مربوط به خداوند متعال است و هر آنچه که از آن منبع پرفیض سیراب میگردد که آن روحانیت و معنویت باشد که فطرت پاک از مصادیق آن است، تا وقتی که آن روحالقدس و منتهی الآمال و نور سماوات و زمین افاضه معنویت میکند و موجود هست، آنان نیز موجود خواهند بود.
آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری که همه از فطرت پاک سرچشمه میگیرند تا زمانی که خالق فطرت، موجود است؛ این ارزشها نیز موجود است و تمامی ندارد، برخلاف امور مادی و دنیایی دیگر که عمری دارند.
حقیقت فطرت
عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ امام صادق عَلَیْهِ السَّلَامُ، روایت نقل میکند که از ایشان در مورد آیه 30 سوره روم سؤال پرسیدند و از فطرت سؤال پرسیدند. امام اینگونه پاسخ دادند: «هِیَ الْإِسْلَامُ، فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِینَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَى التَّوْحِیدِ، قَالَ: «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ»[4] وَ فِیهِ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِر». «فطرت همان اسلام و سلم بودن در برابر فرمانها الهی است. که همه انسانها بر این فطرت هستند که موحد باشند و خدای یگانه را بپرستند. همانگونه که خداوند از همه انسان ها پرسیدند که آیا من پروردگار شما نیستم؟ که مؤمن و کافر اقرار به توحید کردند».[5]همانگونه که در روایت، امام علیهالسلام فرمودند، فطرت امری نیست که تمامی داشته باشد و همه انسانها آن را دارا میباشند که مقام معظم رهبری شعارهای جهانی انقلاب را از فطرت میدانند و بر این امر اینگونه اشاره مینمایند: «شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است».
حضرت آیتالله جوادی آملی راجع به فطرت اینگونه میفرمایند:[6] «فطرت زوالپذیر نیست؛ و اگر فطرت کسی مستور و مدسوس شد، آن شخص مصداق کلام سیّدالموحدین علیهالسلام خواهد شد که: «فَالصُّورَةُ صورَةُ إنسانٍ وَالقَلبُ قَلبُ حَیَوانٍ، لایُعرَفُ بابُ الهُدی فَیَتَّبِعَه، وَلابابُ العَمی فیَصُدَّ عَنه، فَذلِکَ مَیِّتُ الأحیاء»[7] یعنی «چهره او چهره انسان است و قلبش قلب حیوان! راه هدایت را نمیشناسد که از آن پیروی کند و به طریق خطا پینبرده تا آن را مسدود سازد و از آن منصرف شود و دیگران را مصروف دارد، پس او مردهای است در بین زندگان».»
عیب از اسلام نیست عیب از مسلمانی ما است
جوانان نوعاً تا با مشاهده ضعف و خطایی در دینداری یک فرد مسئول یا شخص روحانی و به اصطلاح متدین، این ضعف و نقصان را به پای کل دین میگذارند؛ که البته این مطلب امری درست و صحیح نیست. به هر حال در هر قشر و گروهی افرادی هم هستند که آن گونه شایسته و بایسته هست، نقش خود را به نحو احسن ایفا نمیکنند؛ اما انسانهای آگاه و بصیر به این حقیقت پی بردهاند که ضعف در مسلمانی مساوی با ضعف در اصل اسلام و دین نیست.مقام معظم رهبری دراینباره اینگونه میفرمایند: «هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیشآمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها».
امام خمینی (ره) در پاسخ دانشجویی که در آمریکا تحصیل میکرد و از وضعیت اسلام تأسف خورده بود و اینکه جوانان و دانشجویان، عامل همه مشکلات را اسلام میدانند، اینگونه پاسخ دادند: «اسلامى که به شما معرفى از رادیو بشود که اسلام نیست؛ اسلامى که از روزنامهها شما خواندید که اسلام نیست. آن اسلامى که به شما معرفى شده است یک چیزى است عقبافتاده؛ یک مطلبى است که هیچ مسلمانى زیر بار آن نمىرود؛ آن را من هم قبول ندارم، آن را سایر روحانیون هم قبول ندارند.»[8]
پس برای قضاوت کردن اسلام نباید عجولانه و شتابزده اقدام کرد و لازم است جهت شناخت اسلام و شعارهای دینی و انسانی که انقلاب اسلامی ایران آن را برای تمام جهانیان آورده است دقت و تأمل نمود.
شعارهای جهانی انقلاب
برخی از شعارهای جهانی انقلاب اسلامی ایران بدین شرح است.1 – تحقق عدالت اجتماعی.
خداوند متعال در سوره حجرات آیه 13 میفرمایند: «یَأَیهَّا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمُ مِّن ذَکَرٍ وَ أُنثىَ وَ جَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیر». «اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!).[9]غالب شدن رنگ خدایی در صدر و ذیل روابط جامعه اسلامی که نشان از بیرنگی دارد، میتواند روحیه و فرهنگ برادری را در بدنه جامعه جاری و ساری کند.
2 – پیشرفت علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور و سعادت ملت
سیستم و سامانه انقلاب اسلامی در ذات و جوهره خویش، بر حرکت و تغییر به سوی کمال توجه داشته و ایستایی بر وضع موجود را رد میکند.امام صادق علیهالسلام در کلامی ارزشمند ضرورت کار و تلاش برای رشد و بالندگی را یادآور شده و فرمودهاند: «مَنِ اسْتَوَى یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ کَانَ آخِرُ یَوْمَیْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الزِّیَادَةَ فِی نَفْسِهِ کَانَ إِلَى النُّقْصَانِ أَقْرَبَ وَ مَنْ کَانَ إِلَى النُّقْصَانِ أَقْرَبَ فَالْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ مِنَ الْحَیَاةِ».[10] «کسی که دو روزش باهم برابر باشد، زیان کار است. کسی که امروزش بدتر از دیروزش باشد، از رحمت خدا به دور است. کسی که رشد و بالندگی در خود نیابد، به سوی کاستی ها می رود و آن که در راه کاستی و نقصان گام بر می دارد مرگ برایش بهتر از زندگی است».
3 – مقابله با ظالم و دفاع از مظلوم
امام علی علیهالسلام در نامه به مالک اشتر اینگونه میفرماید: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَعْتَع».[11] «امتی که حق ضعیفان را از زور مندان با صراحت و بدون خوف و ترس نگیرد، هرگز پاک نمی شود و روی سعادت را نمی بیند».4 – استقلال و تسلیم نشدن در برابر زورگویی و باجخواهی آمریکا
آمریکا در حال حاضر نماد کفر و شرک و نفاق و به تعبیر امام خمینی (ره) شیطان بزرگ است. دین به ما آموخته است که در برابر شیطان هیچگاه کوتاه نیاییم و همیشه با استعانت بر خداوند منان بر او چیره گردیم.خداوند در قرآن کریم میفرمایند: «إِنَّ عِبَادِى لَیْسَ لَکَ عَلَیهِمْ سُلْطَنٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِین»[12] «که بر بندگانم تسلّط نخواهى یافت؛ مگر گمراهانى که از تو پیروى مىکنند»[13] بله شیطان هیچ گونه تسلطی بر مؤمنان ندارد، مگر خود بخواهند. انسان مختار است تا راه هدایت را بپیماید یا ضلالت را برگزیند.[14] از این دو نکته میتوان دریافت که دست شیطان تنها در وسوسه و تزیین و نظایر آن باز است. البته روشهای متعددی را او بکار میبندد. از تحریم گرفته تا تهدید و زورگویی و باجخواهی.
پینوشت:
[1] تفسیر نور الثقلین ، ج2 ، ص 27 در ذیل آیه 34 اعراف.
[2] سوره زمرآیه 30.
[3] سوره آل عمران ،آیه 185.
[4] سوره اعراف ، آیه172.
[5] کافی (ط - دار الحدیث) ؛ ج3 ؛ ص34.
[6] فطرت در قرآن، ص25.
[7] نهج البلاغه، خطبه87.
[8] صحیفه امام، ج1، ص 380.
[9] ترجمه قرآن آیت الله مکارم شیرازی.
[10] الأمالی( للصدوق) ؛ النص ؛ ص668
[11] تحف العقول ؛ النص ؛ ص142 و نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه53.
[12] سوره حجر آیه 42.
[13] ترجمه قرآن آیت الله مکارم.
[14] سوره انسان، آیه3.