25 آذر 1388 / 28 ذی الحجة 1430 / 16 دسامبر 2009 |
1) 25آذر ماه سال1360هجري شمسي: استاد نصرالله زرين پنجه ازمشهورترين نوازندگان تار دار فاني را وداع گفت. زرين پنجه از13سالگي آموختن تاررا آغازكرد و ازآن پس با جديت تمام درراه يادگيري كوشيد. او ازدانش بزرگاني چون مرتضي هاني داوود، يحيي اززرين پنجه و علي اكبر شهنازي استفاده كرد و بعد ازآشنايي با استاد موسي معروفي ازرديفهاي ايشان فيض كامل برد. زرين پنجه مدتي ازموسيقي كناره گرفت اما بعد از تأسيس كلاسهاي هنرستان موسيقي دوباره شوقي يافت و به تعليم پرداخت. استاد زرين پنجه سالها با راديو همكاري كرد و رهبراركستر سازهاي ايراني راديو بود. ايشان همچنين درتدريس كتابهاي تارو سه تار ازانتشارات هنرستان موسيقي ملي سهم بسزايي داشت. |
2) تاسيس بنگاه حمايت از مادران و نوزادان (1319ش) |
3) ايجاد خط مستقيم بين واشنگتن - بغداد و كمكهاي اطلاعاتي سازمان سيا به عراق (1365ش) پس از گسترش جنگ تحميلي عراق عليه ايران و به موازات افزايش پيشروي نيروهاي اسلام در مواضع دشمن بعث، اقدامات آمريكا عليه ايران با هدف جلوگيري از پيروزي جمهوري اسلامي و شكست عراق تشديد شده و وسيعتر ميگشت، زيرا پيروزي ايران بر عراق براي آمريكا غيرقابل قبول بود. از اين رو، علاوه بر ارسال تسليحات پيشرفته نظامي به عراق، كمكهاي اطلاعاتي آمريكا به عراق از سال 1359 ش آغاز شد و در سالهاي پاياني جنگ نيز بيش از هر چيز ديگر مورد نياز و درخواست حزب بعث بود. در اين زمان، عراق از سازمان سيا اطلاعات فوقالعاده محرمانهاي از مراكز استراتژيك ايران دريافت نمود. همچنين سازمان جاسوسي آمريكا، سيا، بارها عراق را در حمله به تاسيسات اقتصادي و حياتي ايران تشويق كرد و در حمله هواپيماهاي عراقي به تاسيسات و مناطق مهم كشور، با آنان هماهنگي نمود. |
4) رحلت فقيه فرزانه آيتاللَّه "سيد محمدحسن ميرجهاني" (1371ش) آيتاللَّه حاج سيدمحمدحسن بن ميرسيدعلي ميرجهاني طباطبايي اصفهاني، در سال 1280 ش برابر با 1319 ق در يكي از روستاهاي اطراف اصفهان ديده به جهان گشود. وي پس از فراگيري علوم پايه، به نجف اشرف عزيمت نمود و از محضر آيات عظام: آقا ضياءالدين عراقي، سيدابوالحسن اصفهاني، شيخ عبداللَّه مامقاني و ميرزاي ناييني بهره جست و به مدارج عالي علمي رسيد. آيتاللَّه ميرجهاني پس از آن به خواست پدر به اصفهان بازگشت و به انجام امور ديني پرداخت. اين عالم بزرگوار پس از درگذشت پدر و مدتي اقامت در مشهد مقدس، در تهران ساكن گرديد و به تبليغ، هدايت، ارشاد مردم و تأليف و تصنيف پرداخت. آيتاللَّه ميرجهاني در علوم غريبه اطلاعاتي عميق داشت. همچنين طبع روانش او را قادر ساخته بود تا در مدح معصومين(ع) به عربي و فارسي به نيكويي شعر بسرايد. آثار چندي از اين عالم رباني به جاي مانده است كه مِصباحالبلاغه، كُنوزُالحِكَم و فُنونالكَلِم و ديوان اشعار از آن جملهاند. اين محدث و خطيب بزرگوار سرانجام در بيست و پنجم آذر 1371 ش برابر با بيستويكم جماديالثاني 1402ق در نودويك سالگي در اصفهان رخت از جهان فرو بست و در جوار مقبره علامه مجلسي در كنار مسجد جامع اين شهر به خاك سپرده شد. |
5) روز پژوهش |
6) روز تجلیل از شهید تندگویان |
7) 28ذيحجه سال852هجري قمري: « اِبن حَجَرعَسقَلاني» فقيه، محدث و مورخ بلندپايه مصري درگذشت. او همچنين شاعري توانا بود. ابن حجراز10سالگي سفري طولاني را آغازكرد و هرجا فقيهي مييافت بي درنگ به ديدارش ميشتافت و ازمحضرش بهره ميبرد. ابن حجردرآغازتدريس، درمدارس متعددي همچون صالحيّه و منصوريّه جلسات درس داشت و شيفتگان درسهاي او بويژه فقه و تفسيربسياربودند. ازآثارابن حجر«تاريخ اَبناءُ الغمرو لِسانُ الميزان و فَتحُ الباري في شرحِ حديثِ البُخاري» را ميتوان نام برد. |
8) 28ذيحجه سال1332هجري قمري: ستارخان ملقب به سردارملي ازرهبران مبارزو آشتي ناپذيرنهضت مشروطه براثرجراحت ناشي ازاصابت گلوله به شهادت رسيد. ستارخان روحي بلند و بيتاب داشت و ازحاكمان و زمامداران ستمگرو بي كفايت قاجاريه كينهاي عظيم دردل داشت. اوبا باقرخان كه مجاهدي آزاديخواه بود همنوا شد و پس ازمدتي با فتح شهرهاي متعدد، به طرف تهران حركت كرد. ستارخان درفتح تهران با مجاهدان جنوب ايران و گيلان همكاري و سرانجام جان خود را دراين راه نثاركرد. مخالفان نهضت مشروطه ستارخان و همراهانش را درباغي نزديك تهران به گلوله بستند و ستارخان چند روز بعد شهيد شد و پيكرش درباغ طوطي حرم حضرت عبدالعظيم(ع) به خاك سپرده شد. |
9) 28ذيحجه سال1332هجري قمري: شِبلي نعماني ازنويسندگان كشورهندوستان درگذشت. او درتاريخ و فلسفه دانشمندي بزرگ بود و به سبب داشتن قريحه شاعري، اشعاربسياري نيزسروده است. شبلي براي تحصيل علم مسافرتهاي بسياري كرد و بعد ازبازگشت به وطن دركالج علي گربه تدريس پرداخت. وي همچنين براي آگاه كردن مسلمانان هندي مجلهاي بنام«اَلنَّدوَه» دايركرد. ازآثارشبلي نعماني«شِعرُ العَجَم، مقالات شبلي و ديوان شبلي» را ميتوان نام برد. |
10) تهاجم وحشيانهي سپاهيان يزيد بن معاويه و وقوع حادثهي دردناك "حَرّه" در مدينه(63 ق) پس از واقعهي كربلا و شهادت امام حسين (علیه السّلام) و ياران و نيز اسارت اهلبيت، عدهاي از مردم مدينه جهت آشنايى با رويّه و رفتار يزيد بن معاويه راهي شام شدند. آنان، زماني كه به شهر بازگشتند براي مردم مدينه از فسق و فجور يزيد گفتند. مردم مدينه نيز كارگزار يزيد، عثمان بن محمد بنابيسفيان و مروان بن حكم و ساير امويين را از مدينه بيرون كردند و با عبداللَّه بن حنظله، بيعت نمودند. چون اين خبر به گوش يزيد رسيد، مسلم بن عُقبَه معروف به مجرم و مُسرف را با لشكري فراوان به سوي مدينه فرستاد. لشكر شام در سنگستان بيرون مدينه معروف به "حرّه" كه در يك ميلي مسجدالنبي(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار دارد، با مردم مدينه وارد جنگ شد. مردم مدينه پس از دادن كشتههاي فراوان به مدينه گريختند. لشگر شام نيز در تعقيب آنها وارد مدينه شدند. مسرف بنعُقبه به مدت 3 روز جان و مال و ناموس مردم مدينه را براي لشگر خود حلال نمود و لشكريانش نيز از هيچ جنايتي (حتي زنا در مسجدالنبي) فروگذار نكردند. مسرف بنعقبه در مدينه كاري را براي يزيد انجام داد كه "بُسر بن اَرطاة" پيش از او در حجاز و يمن براي معاويه انجام داده بود. چند روز پس از اين واقعه، مسرف بن عقبه در راه مكه و در پي جنايتي ديگر به دَرَك اَسفَل شتافت. حملهي سپاهيان يزيد به كشتن شدن بيش از ده هزار نفر انجاميد و به واقعهي حره معروف گشت. |
11) صدور دستور ساخت قلعه و بناي حصار شهر تبريز توسط "شاه عباس اول"(1014 ق) |
12) رحلت "حاج ملاهادي سبزواري" فيلسوف عظيم و دانشمند شهير جهان اسلام(1289 ق) ملاهادي سبزواري فرزند ميرزا مهدي طبيب از خانوادهاي متمول و اعيان سبزوار بود كه در سال 1212 ق به دنيا آمد. پس از فوت پدر و در سنين كودكي، تحت مراقبت ملاحسين به كسب معلومات مقدماتي پرداخته و جهت فراگيري حكمت اشراق به اصفهان مهاجرت نمود. ملاهادي درمحضر استاداني چون آخوند ملااسماعيل اصفهاني، آخوند ملاعلي نوري و آقا محمد علي نجفي كسب فيض نموده و به مدت 5 سال به تدريس فقه و اصول مشغول گرديد. آن گاه پس از سفر حج به سبزوار مراجعت و به تدريس حكمت پرداخت. آوازهي شهرتش موجب گشت كه تشنگان چشمهي حكمت از اقصي نقاط دنيا به سبزوار آمده و از محضر او بهره گيرند. اين شخصيت برجسته و اكسير بينظير حكمت، عليرغم تمّول خانواده، زندگي را در كمال زهد و قناعت سپري كرد و در كسوت تجرد، رنگ علايق را از لوح دل سترد. وي هيچگونه رياستي - حتي پيش نمازي - را نپذيرفت. حاج ملاهادي سبزواري مشهورترين فيلسوفي بود كه قرن سيزدهم هجري به خود ديده و در بين متفكران، مقام ارجمندي داشت. از اين بزرگوار حدود 36 كتاب و رساله بر جاي مانده كه از آن جمله اسرارالحكم، اصول دين، اسرارالعباده، الجبر و الاختيار، حواشي بر اسفار ملاصدرا، زبده الاصول شيخ بهايي، غررالفوايد (منظومه) و هدايه المسترشدين را ميتوان نام برد. سرانجام اين عالم بزرگ در زادگاهش در 78 سالگي بدرود حيات گفت و در همان جا به خاك سپرده شد. |
13) ورود قزاقان روسي به تبريز(1338 ق) |
14) 16 دسامبرسال1950 ميلادي: مردم قبرس نهضت استقلال طلبانه خود را برضدّ دخالتهاي دولت تركيه آغاز كردند. قبرس جزيرهاي واقع در مديترانه خاوري است كه ازقرن شانزدهم ميلادي تحت سلطه عثماني قرارگرفت و اين سلطه تا آغاز جنگ جهاني اول درسال 1914ميلادي ادامه يافت. دراين سال عثماني با آلمان متحد شد و انگلستان قبرس را به تصرف خود درآ ورد و درسال 1925ميلادي آن را مستعمره خود اعلام كرد. ازآن پس ميان قبرسيهاي يوناني نژاد و ترك نژاد درگيري شدت يافت و سرانجام دراوت1960ميلادي قبرس بصورت جمهوري مستقل و عضو جامعه مشتركُ المنافع شناخته شد. |
15) 16دسامبر سال1965ميلادي: سامِرسِت موآم نمايشنامه نويس و اديب انگليسي در91سالگي درگذشت. موآم دررشته فيزيك تحصيل و تحقيق كرده بود اما به علت علاقه زياد به ادبيات، نويسندگي اختيار كرد و آثار مهم و ارزشمندي خلق كرد. «لبه تيغ و ماه و شش پني» ازآن جمله اند. |
16) تولد "اسكندر مقدوني" پادشاه كشورگشا و سردار بزرگ يوناني(356 ق.م) اسكندر مقدوني فرزند فيليپ مقدوني، پادشاه بزرگ و مقتدر يونان، در شانزدهم دسامبر 356 سال قبل از ميلاد مسيح(علیه السّلام) به دنيا آمد. اسكندر در شانزده سالگي وليعهد كشور مقدونيه شد و دو سال پس از آنكه در 18 سالگي مقام سرداري كشورش را به دست آورد، در 20 سالگي بر اريكه سلطنت تكيه زد. او از دوران كودكي داراي جسارت و قوت ارادهاي بيمانند بود و تحت تعليم ارسطو، حكيم شهير يوناني قرار گرفت. هر چند اسكندر، با فراستْ، دروس ارسطو را ميآموخت اما با آراء و عقايد ارسطو درباره آزاديخواهي و دموكراسي مخالفت ميكرد و معتقد بود كه بهترين طرز حكومتْ، همان حكومت فردي و استبدادي است. اسكندر پس از به دست گرفتن قدرت و سركوب شورش داخلي، با لشكر نيرومندي به سمت شرق يورش برد و وارد آسياي صغير شد. او از آن پس سه بار با سلسله هخامنشيان در ايران جنگيد و در هر سه بار آنان را شكست داد كه به انقراض و فروپاشي هخامنشيان انجاميد. وي سپس دستور داد كاخ شاهنشاهي ايران در پرسپوليس موسوم به تختجمشيد را آتش زنند و آنجا را غارت كنند. اسكندر در اين مسير، شام و مصر و آسياي صغير را به تصرف در آورد و خود را شاهنشاه ايران نيز ناميد. در اين زمانْ، امپراتوري اسكندر مقدوني از درياي اژه در تركيه امروزي تا حوضه سند در شبه قاره هند و از صحراي ليبي در شمال افريقا تا درياي خزر در شمال ايران گسترده بود و بدين ترتيب توانست در مدت ده سال بزرگترين امپراتوري عصر را تدارك ببيند. با اين حالْ بر اثر تهاجم سپاهيان اسكندر زندگي و حقوق مردم به شدت آسيب ديد و آزاديهاي مذهبي و اقتصادي رخت بربست. اسكندر در اين ميان تنها به جهانگيري و جهانشاهي ميانديشيد و براي رسيدن به اين هدف از هر گونه قتل و غارت و از بين بردن آزادي ملتهاي مغلوب ابايى نداشت. از سوي ديگر، سياستهاي نظاميگري اسكندر و سردارانش، يونان و جامعه ايراني را به انحطاط كشاند و دورهاي سخت را بر همگان تحميل كرد. اسكندر يكي از بزرگترين سرداران جهان بود و جواني دلير و متهور به شمار ميرفت. وي در عين حال كه ميخواست آداب و رسوم يونان را بر ايران تحميل نمايد، خود به فرهنگ ايراني روي آورد و به لباس شاهان هخامنشي درآمد. با اين حالْ، برخي او را مردي حكيم و حتي پيامبر دانستهاند و او را مطابق با ذوالقرنين كه در قرآن آمده، برشمردهاند. اسكندر همواره به كشور گشايي خود ادامه داد تا سرانجام پس از مدت ده سال كه از كشور خود دور بود، در 28 ژوئن 323 قبل از ميلاد بر اثر ميخوارگي فراوان در 33 سالگي درگذشت. چون اسكندر فرزندي نداشت، پس از او متصرفاتش بين سرداران او تقسيم شد و امپراتوري عظيم او از هم پاشيد. |
17) شكست "ناپلئون بُناپارت" در جنگ با روسيه (1812م) ناپلئون بُناپارت، امپراتور فرانسه در 22 ژوئن 1812م با ارتشي مجهز به روسيه حمله كرد اما پس از برخورد با سرماي كشنده، بيماري و گرسنگي، مجبور به عقبنشيني شد. در اين ميان سربازان او به شدت از اثرات سرماي جانگداز روسيه صدمه خوردند به طوري كه از 530 هزار سرباز فرانسوي، فقط 32هزار نفر جان سالم به در بردند در حالي كه از ارتش 120هزار نفري روسيه، تنها 40 هزار نفر جان خود را از دست داده بودند. ناپلئون پس از اين شكست با شتاب به پاريس بازگشت تا پول لازم را براي حملات بعدي خود فراهم آورد. اما اين ماجراجويي تحقيرآميز، ديگر كشورهاي رقيب فرانسه را تحريك كرد تا در حال ضعف به ارتش فرانسه يورش برند و امپراتور فرانسه را سرنگون سازند. |
18) تولد "پاول نيپكو" مبتكر آلماني و يكي از مخترعين تلويزيون (1860م) اول نيپْكو، مخترع آلماني در 16 دسامبر 1860م در خانوادهاي فقير و پرجمعيت در آلمان به دنيا آمد. آمد. وي با اراده و پشتكار راسخ خود، تحصيلاتش را تا پايان دوره دانشگاه در رشته فيزيك ادامه داد. او براي اختراع وسيلهاي جهت متحرك كردن تصوير، تحقيقات و مطالعات بسياري انجام داد. پاول نيپْكو، در اين زمينه موفق شد تا دو عيب عمده از دستگاههاي انتقال تصوير را برطرف سازد. اول آن كه صدا را انتقال دهد، دوم اين كه طريقه نمايش پي در پي عكسها را كشف نمايد. وي در اين راستا موفق شد عكسها را به امواج تبديل كند و زمينه ارسال آنها به نقطهاي ديگر را فراهم سازد. دستگاه ابداعي نيپكو در پنجم نوامبر 1907م كامل شد و به صورت موفقيتآميزي اقدام به ارسال صدا و تصوير نمود. پاول نيپكو جز پنج سال پايان زندگي خود، با رنج و زحمت و سختي دست به گريبان بود تا اينكه سرانجام در 20 مارس 1940م در هشتاد سالگي درگذشت. |
19) تولد "جورج سانتايانا" فليسوف و نويسنده اسپانيايي (1863م) جورج سانْتايانا، شاعر، نويسنده و فيلسوف معروف اسپانيايى - امريكايى در شانزدهم دسامبر 1863م در مادريد اسپانيا به دنيا آمد. وي در نه سالگي به امريكا سفر كرد و در آنجا در دانشگاه هاروارد به تحصيل پرداخت. سانتايانا مدتها در امريكا به تنهايى و ناراحتي ميزيست و عاقبت در سال 1913م پس از اقامت 31 ساله در امريكا به برلين رفت. وي در برلين فلسفه يونان را فرا گرفت و سپس در كمبريج انگلستان، اين مطالعات را ادامه داد. سانتايانا در نهايت پس از چند سال تحقيق و تدريس، در ايتاليا اقامت گزيد و دِيرنشيني، منزوي گرديد. وي اگرچه شاعري بود كه عالمانه ميسرود اما به خاطر فلسفه، دست از شاعري برداشت. فلسفه سانتايانا مخلوطي از فلسفه افلاطون و عقايد كاتوليكي است. هر چند وي به نظريه وحدت وجود اعتقادي نداشت و تاكيد ميكرد كه خدايى وجود ندارد اما بر اين عقيده بود كه اديان، قصههاي زيبايى هستند، ايمان داشتن به خدا خوب است و نبايد نسبت به افسانههاي اديان انتقاد نمود. اين عقايد، نتيجه دستگاه فلسفي نااستوار اوست، چرا كه ميخواست با چشم باز، خواب ببيند و از دنيا كنارهگيري كند بدون آن كه آن را دشمن بدارد. سانتايانا يك ماتِرياليست و مادهگرايى به تمام معناست كه ماده را بنيان هستي و همه پديدهها را محصول آن ميداند. او به جاودانگي عقل ايمان دارد و گرچه فيلسوفي است مادي، اما تعريف كاملي از ماده كه مبناي عقيدهاش باشد، ندارد. سانتايانا در آثاري كه در اواخر عمرش پديد آورد، تاثير ايمان به ناشناختن در دنياي كاملا مادي و زندگي بشري را مورد تاكيد قرار داده است. آثار او به علت وسعت نظر و استادي در نويسندگي، خوانندگان فراواني داشته است كه برخي از آنها عبارتند از: حيات عقل، قلمرو روح، قلمرو ماده و احساس زيبايى. كتابهاي سانتايانا به غير از "آخرين پيرايشگر" مقبوليتي نيافتند. روي هم رفته، او از گمنامي ادبي خويش اندوهگين بود. با اين حال، ميگفت: حُسن اندوه و حسرت آن است كه، گذران است. طبيعت با دلخوشيِ احمقانهاي كه زندگي نام دارد، ما را لحظهاي سرگرم ميسازد و سپس به خواب فراموشي فرو ميبَرَد. پس بياييد از آن يك لحظه بيداري، بهترين استفاده را بكنيم. بدبختيهاي زودگذر آن را فراموش كنيم و شاديهاي زودگذر آن را غنيمت شماريم و سپاس بداريم. بالاخره، براي تولد و مرگْ، راه چارهاي نيست جز آن كه از حدّ فاصل اين دو بهره بگيريم. ولي طوري بهره برگيريم كه شادي ما مايه تلخكامي همسايهمان نشود. سانتايانا در يكي از غزلهاي خود نوشته است: بهشت آن است كه آدمي با همه چيز در صلح و صفا باشد. جورج سانتايانا سرانجام در 25 سپتامبر 1952م در 89 سالگي درگذشت. |
20) روز استقلال "قزاقستان" از اتحاد جماهير شوروي سابق (1991م) قزاقستان تا اوائل قرن سيزدهم ميلادي محل سكونت اقوام مختلف بود و پس از آن به مدت بيش از 200 سال تحت حكومت مغولها قرار داشت. از قرن پانزدهم قزاقها در اين منطقه سكونت گزيده و به گسترش قلمرو خود پرداختند. اين منطقه در نيمه قرن هجدهم به تصرف روسها درآمد و پس از انقلاب كمونيستي شوروي، به تدريج به عنوان يكي از جمهوريهاي پانزده گانه شوروي شناخته شد. سرانجام به دنبال فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، قزاقستان نيز در 16 دسامبر 1991م اعلام استقلال كرد. نظام سياسي حاكم بر اين كشور، جمهوري با دو مجلس قانونگزاري است. قزاقستان با 2/717/300 كيلومتر مربع مساحت در همسايگي چين، روسيه، ازبكستان، قرقيزستان و تركمنستان قرار دارد. جمعيت اين كشور بيش از 16 ميليون نفر بوده و پيشبيني ميشود كه جمعيت آن تا سال 2025م 18 ميليون نفر گردد. پايتخت قزاقستانْ، آستانه نام دارد و واحد پول آن تنگه است. قزاقها سكنه بومي قزاقستان هستند و بيش از 45درصد جمعيت اين كشور را تشكيل ميدهند. بقيه جمعيت قزاقستان را ساير مليتها از جمله روسي، اوكرايني و... تشكيل ميدهند. قزاقها پيرو آيين اسلام بوده و زبان رسمي آنها قزاقي و روسي است. (ر.ك: 25 اكتبر) |
21) محكوميت "روژه گارودي" نويسنده فرانسوي در دادگاه پاريس (1998م) در 16 دسامبر 1998م روژه گارودي فيلسوف و نويسنده مسلمان فرانسوي به جرم انكار جنايت عليه بشريت در كتاب خود به نام اسطورههاي بنيادين سياست اسرائيل، در دادگاه تجديد نظر پاريس محكوم شد. گارودي در اين كتاب، ثابت كرد كه صهيونيستها با نازيها در جنگ جهاني دوم همكاري داشتند و صهيونيستها براي جلب نظر افكار عمومي به منظور ايجاد كشوري در فلسطين، كوشيدهاند با مظلومنمايى خود، جنايات آلمان هيتلري عليه يهوديان را بزرگ نشان دهند. گارودي همچنين در اين كتاب، رقم شش ميليون يهودي را كه گفته ميشود توسط آلمان نازي قتلعام شدهاند، بسيار اغراقآميز خواند، چرا كه كل جمعيت يهوديان در آن زمان، اين مقدار نبوده است. با محكوميت گارودي در اين دادگاه كه با فشار صهيونيستها بود، آزادي بيان و قلم در فرانسه كه ادعا ميكند مهد آزادي است، مخدوش شد. |
22) روز ملي "بحرين" كشور بحرين با 694 كيلومتر مربع مساحت در جنوب غربي آسيا در منطقه خاورميانه به صورت جزايري در جنوب خليج فارس واقع شده و فاصله كمي تا سواحل قطر و عربستان دارد. جمعيت بحرين نزديك به 700 هزار نفر است كه عمدتاً از نژاد عرب و داراي دين اسلام ميباشند. پايتخت بحرينْ منامه نام دارد و دينار بحرين، واحد پول اين كشور است. پيشبيني ميشود كه جمعيت بحرين تا سال 2025م در حدود 860 هزار نفر خواهد بود. از اوايل قرن شانزدهم كه پرتغاليها پا به بحرين نهادند، اين جزاير بارها دست به دست شدهاند. بحرين از سال 1914م تحتالحمايه انگلستان بود و به عنوان پايگاه مهم نظامي در خليج فارس محسوب ميشد. بحرين در سال 1971م پس از يك رفراندوم مستقل گرديد و به عضويت سازمان ملل درآمد. حكومت اين كشور، پادشاهي با دو مجلس قانونگزاري است. (ر.ك: 15 اوت) |