شبهات وهابیت در مورد توسل و طلب نیاز از مردگان
شبهات وهابیت در مورد توسل به اهل بیت (علیه السلام)
وهابی ها مسائلی را که شیعیان به آن اعتقاد ندارند مطرح نموده و یا اعتقادات شیعیان را آن طور که خودشان دوست دارند و به شکل وارونه جلوه می دهند، و سپس به سمت آن حمله می کنند.شبهات وهابیت در مورد توسل و طلب نیاز از مردگان و دلایل آن ها نه تنها با اعتقادات شیعیان مکتب اهل بیت (علیه السلام)، بلکه با روایات وارد شده در کتب معتبر اهل سنت نیز کاملا منافات دارد.
شبهات وهابی ها حتی با دین مبین اسلام و سنت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) نیز به شدت منافات دارد!
شبهات وهابیت در مورد توسل به اهل بیت (علیه السلام)
«طلب نیاز از مردگان، از مصادیق شرک است و افراد مدفون در بقیع نیز ، خود نیازمند خدا هستند و نباید به آنها توسل جست.»پاسخ به شبهات وهابیت در مورد زیارت اهل بیت (علیه السلام)
۱. وهابیون، آنچه جزء باور های پیروان اهل بیت علیه السلام نیست را، ابتدا به آنها نسبت میدهند و سپس به آن میتازند.در این زمینه، باید پرسید که مراد از طلب نیاز چیست؟ اگر مراد،طلب نیاز استقلالی باشد، یعنی موثری را در عرض خداوند باور داشته باشیم و از او تقاضای رفع نیاز کنیم، این باور مسلماً از مصادیق شرک افعالی است و بین مرده و زنده فرقی نمی کند.
ولی کدام یک از مسلمانان اعم از شیعه و سنی، به چنین باوری پایبند هستند؟ حال اگر مراد، طلب نیاز در طول اراده و مشیت و اذن خدا باشد، این باوری کاملاً توحیدی است و هیچ محذوری ندارد.
۲. در شرک بودن طلب نیاز با نگاه استقلالی، چه تفاوتی بین مرده و زنده وجود دارد؟ طلب نیاز به طور مستقل و موثر دانستن مستقل در عرض خدا، چه مرده باشد و چه زنده شرک است.
چگونه است که وهابیون، برای رفع تشنگی به آب و برای رفع گرسنگی به غذا و برای درمان به دارو و پزشک و برای حفظ قدرت به شیطان بزرگ، آمریکا متوسل می شوند و آن را شرک نمی دانند و تنها توسل به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شرک است.
۳. این نگرش که مردگان از دنیا رفته و نابود شده اند و هیچ اثر و تاثیری ندارند، بینشی کاملاً ماتریالیستی و الحادی است که در بحث های بعدی بیشتر به آن می پردازیم.
۴. می گویند افراد مدفون در بقیع نیز ، خود نیازمند خدا هستند، می گوییم: چه کسی گفته است اینان از خداوند بی نیازند؟!
۵. روایت های فراوانی در متون معتبر اهل سنت، بر جواز و رجحان توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله)، بعد از مرگ ایشان نقل شده است که در این بخش، به عنوان نمونه، یک روایت نقل می شود.
طبرانی در المعجم الکبیر، به سند صحیح از عثمان بن حنیف نقل می کند که شخصی حاجتی داشت و مکرر به عثمان بن عفان مراجعه می کرد ولی او توجهی نمی کرد، تا آنکه در میان راه، عثمان بن حنیف، راوی حدیث را ملاقات می کند. و موضوع را با او، در میان می گذارد.
عثمان بن حنیف می گوید آبی آماده کن و وضو بساز و به مسجد برو و دو رکعت نماز بگزار و بعد از پایان نماز، پیامبر (صلی الله علیه و آله) را وسیله قرار بده و بگو
أَللّهُمَّ إِنِّی أَسأَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) نَبِیِّ الرَّحمَه ، یا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلی رَبِّی فَتَقضی لِی حاجَتِی
آن گاه حاجت خود را ذکر کن. عثمان بن حنیف گوید شخص یاد شده آن اعمال را انجام داد آن گاه به سوی خانه عثمان روان شد بی درنگ دربان آمد و او را نزد عثمان بن عفان برد.
عثمان نیز او را با احترام پذیرفت و حاجتش را به طور کامل برآورد و به او گفت: من همین الآن به یاد حاجت تو افتادم ، هر گاه بعد از این حاجتی داشتی نزد ما بیا.
عثمان بن حنیف گفت: این دستور از من نبوده، بلکه روزی خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، بودم. نابینایی نزد حضرت آمد و از کوری خود شکایت کرد. حضرت ابتدا به او پیشنهاد کرد که صبر کند، ولی او نپذیرفت. سپس به او همین دستور را داد و آن شخص ، بعد از انجام دستور، بینا شد.
بنابراین، هم در زمان حیات ظاهری و هم پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به ایشان توسل شده است.
منبع: سایت دلدادگان