فلسفه تعلیم و تربیت؛ فلسفه دانش، فلسفه ارزش

علم و تلاش علمی نباید به زمان حال تعلق داشته باشد، بلکه برعکس باید به راحتی به نسل های بعدی انتقال یابد و با اشخاص و آحاد انسانی از نسل های متمادی ارتباط برقرار سازد.
يکشنبه، 27 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلسفه تعلیم و تربیت؛ فلسفه دانش، فلسفه ارزش
یکی از پرسش‌های مهم در میان مسائل ناظر به فلسفه تعلیم و تربیت پرسش از علم تعلیم و تربیت است. آیا می توان برای تعلیم و تربیت علم خاصی در نظر گرفت؟ آیا می شود به مقوله «علم تعلیم و تربیت» به منزله یک مقوله واقعی در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت اندیشید؟ آیا اساسا امکان چنین علمی در میان علوم انسانی وجود دارد؟
 
از میان فلاسفه تربیتی غرب، بیش از همه جان دیویی کوشیده است فصل ویژه‌ای به بیان این موضوع اختصاص دهد و «علم تعلیم و تربیت» را تئوریزه کند؛ برخلاف تصور رایج که «علم» را به حوزه های خاصی از دانش تجربی، فنی - حرفه ای، ریاضیات، مهندسی و..، با آثار و مظاهری عینی و مملوس، تفسیر کرده است. دیویی برای «علم» دامنه و قلمرو وسیع تر و جامع تری در نظر گرفته است؛ به گونه ای که همه مباحث، موضوعات و مسائلی را دربر می گیرد که به نوعی به وصف «علمی» متصف می شوند. با این نظر فراگیر، «علم» قلمرو تعلیم و تربیت را هم در بر می گیرد؛ زیرا تعلیم و تربیت نیز برخوردار از ویژگی هایی است که به لطف وجود آنها «علمی» نامیده می شود.
 
 در این میان، به جای اینکه به هماهنگ سازی و یکنواختی ویژگی‌های علمی ناظر به یک موضوع یا رشته علمی بیندیشیم، باید بر شیوه ها و روش هایی تأکید ورزید که راه پرداختن به موضوع علم را تسهیل کند. در زمینه تشریح و توضیح علم تعلیم و تربیت، دیویی با نگرش فراگیری که درباره مفهوم و موضوع علم دارد، توجه خاصی به منابع علم تعلیم و تربیت مبذول داشته است. وی از میان منابع مزبور، به وسایل، ابزارها و راه هایی می اندیشد که به واسطه آنها کار کرد تعلیم و تربیت در همه شاخه ها و مراحل آن - از گزینش مواد درسی تا شیوه های خاص تربیتی - انضباطی، تا سازماندهی و اداره مدارس - با کنترلی منظم و درک و فهمی هوشمندانه قابل پیگیری و اجرا باشد. در تجزیه و تحلیل منابع علم و تعلیم و تربیت، دیویی از مواد و عناصری سخن می گوید که موجب می شود فعالیت های تربیتی کمتر تحت تأثیر آسیب هایی چون روزمرگی، ارتجاع، تصادف و ناپایداری قرار گیرد. فعالیت های تربیتی بر اساس علم تعلیم و تربیت به نظر دیویی باید عامل رشد فزاینده و پاینده هوش و بصیرت میان مربیان از یک سوی و فراگیران و مربیان از دیگر سوی باشد. دانشها و موفقیت هایی که همپای شخص زاده می شود و با مرگ شخص می میرد، از پایداری علمی تهی است و به هدر می رود.
 
علم و تلاش علمی نباید به زمان حال تعلق داشته باشد، بلکه برعکس باید به راحتی به نسل های بعدی انتقال یابد و با اشخاص و آحاد انسانی از نسل های متمادی ارتباط برقرار سازد. از طریق علم این امکان برای انسانها پدید می آید تا به طور منظم از دستاوردهای علمی دانشمندان بهره مند شوند. دیویی در زمینه علم تعلیم و تربیت بیش از همه بر استفاده از راهکارها و شیوه های علمی در تعلیم و تربیت تأکید می ورزد. به نظر وی، بهره مندی از شیوه های علمی در پیش بینی مشکلات و پیشگیری از بروز آنها، رفع مشکلات موجود، همچنین در تنوع آفرینی متناسب با تعلیم و تربیت بسیار مؤثر است. در این میان، علم یا هنر تعلیم و تربیت یک واقعیت را افاده می کند، بدون اینکه بتوان تقابل و تضادی بین این دو مقوله در نظر گرفت.
 
علم و هنر تعلیم و تربیت به مفهومی که بیان شد بیشتر با مهارت تعلیم و تربیت سازگار است. بدین ترتیب، علم مزبور بیش از هر چیزی به تدبیر، مدیریت و اجرای عملیات خاص تعلیم و تربیت تفسیر می شود. مهارت همان علم و هنر و اموری بیش از علم و هنر است. در مفهوم شناسی مهارت سه عنصر اساسی را باید کانون توجه قرار داد: 1. آموزش های لازم؛ ۲. کارورزی های کافی؛ 3. تجربه های میدانی مستمر و پیگیرانه. در کسب مهارت نیز همین سه عنصر را باید به منزله سه مرحله با موفقیت طی کرد. علم، هنر و برتر از آن مهارت تعلیم و تربیت نشان از اهمیت ماهوی و کار کر دی تعلیم و تربیت دارد. همچنین بیانگر این است که تعلیم و تربیت کار هر کسی نیست و مسئولیت آن بر دوش هر کسی نباید قرار گیرد.
 
بدین ترتیب در فلسفه تعلیم و تربیت، بخشی از دغدغه های صاحب نظران و مربیان به علم و جنبه های علمی آن فلسفه باز می گردد. با وجود این، نباید از یاد برد که جدای از مقوله علم و جنبه های علمی می باید به جنبه های ارزشی فلسفه تعلیم و تربیت نیز توجه کافی داشت. فلسفه تعلیم و تربیت از جنبه علم و علمی، فلسفه دانش، و از جنبه ارزش و ارزش گذاری، فلسفه ارزش به شمار می آید. به عبارتی، فلسفه دانش به واقعیت هایی که وجود دارد، و فلسفه ارزش به ایده‌هایی که باید تحقق یابد اشاره می کند. بدین ترتیب، فلسفه تعلیم و تربیت، فلسفه ای است در مرز دانش و ارزش یا مرز بودن و شدن و یا وضع موجود و وضع مطلوب. اساسا حاصل تعلیم و تربیت چیزی جز این نیست که فرد بر پایه داشته ها به قلمرو بایسته ها دست یابد. عملیات آموزشی - تربیتی همواره بین این دو محور در گردش و اجراست. جنبه ارزشی فلسفه تعلیم و تربیت هیچ گاه نباید این فلسفه را به فضای ایدئالیسم سوق دهد؛ زیرا ارزشها در تعلیم و تربیت باید ناظر به اهداف واقعی و قابل تحصیل و تحقق جهت دهی شوند. در غیر این صورت، اندیشه های تربیتی و آموزشی صرفا آرمانی و ایدئالیستی خواهند بود.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص45-42، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما