عناصراصلى برنامه ريزى برای ظهور (2)

درقسمت اول اين مقاله به پنج مورد از امور نه گانه زير كه پايه هاى اصلى برنامه ريزى برای ظهور و قيام جهانی امام زمان(علیه السلام) است و بايد به همت مسلمانان تحقق يابد راخاطرنشان کردیم و در ادامه به سایر موارد می پردازیم:
چهارشنبه، 25 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عناصراصلى برنامه ريزى برای ظهور (2)
عناصراصلى برنامه ريزى برای ظهور (2)
عناصراصلى برنامه ريزى برای ظهور (2)

نويسنده: آیت الله محمد محمدي اشتهاردي




درقسمت اول اين مقاله به پنج مورد از امور نه گانه زير كه پايه هاى اصلى برنامه ريزى برای ظهور و قيام جهانی امام زمان(علیه السلام) است و بايد به همت مسلمانان تحقق يابد راخاطرنشان کردیم و در ادامه به سایر موارد می پردازیم:

6- تخصص و تعهد:

تخصص و تعهد و به عبارت ديگر علم و ايمان ، و توسعه دادن به اين دو در همه ابعاد زندگى ، بهترين زمينه ساز براى فراهم شدن ظهور امام زمان عليه السلام است ، و اين دو همچون دو بال پرنده اند كه آن پرنده با آن دو بال به پرواز در مى آيد، اگر هيچيك از اين دو نباشد، پروازى نيست و اگر يكى باشد و ديگرى نباشد باز نتيجه بخش نيست چرا كه با يك بال نمى توان پرواز كرد.
تخصص بدون تعهد، مثالش در اين شعر مثنوى مولوى آمده :
تيغ دادن در كف زنگى مست
به كه آيد علم ، ناكس را بدست
تعهد بدن تخصص نيز در بسيارى اوقات به جاى پيشرفت بر مشكلات كار مى افزايد و احيانا خسارت ناپذيرى بر انسان وارد مى سازد و مثالش ‍ همچون ماشينى است كه بدون چراغ در بيابان هولناك و پر فراز و نشيبى حركت مى كند كه جز سقوط و سرگردانى نتيجه اى ندارد.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
(( من عمل على غير علم كان ، ما يفسد اكثر مما يصلحه ؛))
((كسى كه بدون علم و دانش كارى انجام مى دهد، ضرر و زيان آن بيش از نفع آن است .)) (10)
از سخنان اميرمؤ منان على عليه السلام است كه فرمود:
((كمر مرا دو گروه شكستند:
1 دانشمندان منحرف
2 مردم نادان )) (11)
قرآن مجيد در يك آيه ، پيشروى و پيمودن درجات عالى و پيروزى را در سايه تخصص و تعهد (علم و ايمان ) هر دو دانسته و مى فرمايد:
(( يرفع اللّه الذين آمنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات ؛))
((خداوند از شما، آنان را كه ايمان آوردند و تحصيل علم و دانش كردند، چندين درجه بر ديگران برترى مى بخشد.)) (12)
با توجه به اينكه علم و شناخت ، انسان را به عوامل رشد و ترقى و دستورات حياتبخش و سازنده مكتب حركت آفرين و غنى اسلام آگاه مى سازد، و تعهد و ايمان ، آن عوامل را اجراء مى نمايد.

7- مانع شناسى :

اكثرا حركت فراهم مى شود، ولى موانع سر راه ، چرخهاى آن عوامل را از حركت باز مى دارد، بايد موانع را بشناسيم تا آنرا از سر راه برداريم ، مثلا انحطاط مذهبى و اخلاقى ، عدم استفاده از علوم گوناگون و عفلت از وضع زمان ، اختلاف و تفرق ، كارهاى اساسى و اصلى را فداى امور جزئى و فرعى كردن ، مقدم داشتن منافع شخصى بر منافع عمومى و... از موانع سر راه است ، حتما به اين جهت نيز بايد در برنامه ريزى توجه گردد، همه پيامبران و اولياء خدا عليه السلام آرزو داشتند كه به هدف برسند ولى موانع سر راه مانع وصول آنها به هدف عاليشان شد، شايد يك فلسفه اينكه خداوند عمر حضرت مهدى (عج ) را طولانى كرده اين باشد كه در اين مدت موانع شناخته گردند و از سر راه برداشته شوند.
بر همين اساس است كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
(( العامل على غير بصيرة كالسائر على غير طريق و لا تزيد سرعة الا بعدا؛))
((عمل و حركت بدون بصيرت و شناخت مانند حركت در غير راه اصلى است و سرعت در اين راه جز دورى بيشتر از هدف ، نتيجه ديگرى ندارد.)) (13)

8- هشيارى و هوشمندى :

يك فرد با ايمان بايد ((كيس )) و هوشيار باشد و به جاى دو چشم با چهار چشم اطراف خود را ببيند و كاملا مراقب باشد، كه از ناحيه دشمن غافلگير نگردد، و به طور خلاصه مؤ من در اين دنيا بايد خود را همواره در جبهه مقدم جنگ با دشمن ببيند و مواظب باشد كه اگر دشمن از در رفت ، از پنچره وارد نشود، اگر در جبهه نظامى شكست خورد در جبهه اقتصادى پيروز نشود و...
به عنوان مثال ؛ حكومت عثمانى يك حكومت مقتدر اسلامى بود، هيچ قدرتى را ياراى مقابله با آن نبود ولى بر اثر عدم هشيارى و به خاطر غفلت و غوطه ور شدن در امور گذرا و مادى ، آنچنان غافلگير شد كه با يك پيش آمد يعنى جنگ جهانى دوم از هم پاشيد و به چندين قسمت تجزيه شد و در نتيجه در مارس 1925 ميلادى اسلام به معنى يك قدرت آشكار سياسى و اجتماعى و كانون مشتعل از انديشه ها و احساسهاى نو و نيرومند زائيده از صحنه حوادث جهان رخت بر بست و از ميدانهاى گرم كار و پيكار به گوشه سرد و آرام خزيد و رفته رفته راه سقوط و تفرق را پيش گرفته ، نه تنها در جبهه نظامى و سياسى شكست خورد بلكه اسلام جوشان و خروشان و حركتزا و جنبش آفرين در ميانشان به اسلام فرسوده و بى روح در آمد، دشمنان از فرصت استفاده كرده و به پيش تاختند. (14)
در اين راه بايد از عوامل بازدارنده و غافل كننده مانند سنت گرائى و گذشته نگرى غلط، شخصيت گرائى ، پيشداورى و گم بودن ، عجب و خودبينى كه پيروى از هوس هاى نفسانى ، تكيه بر حدس و گمان ، وابستگى ها و...، به شدت پرهيز كرد.
اين مطلب مهم را رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم در يك عبارت كوتاهى فرموده است :
(( و لو لا كثير كلامكم و تمريج فى قلوبكم لراءيتم و ارى و سمعتم ما اسمع ؛))
((اگر زياده روى در سخن شما (شعار تو خالى )، هرزه چرانى در دل شما (پر كردن ذهن از امور واهى ) نبود هر چه من مى بينم شما هم مى ديديد و هر چه من مى شنوم شما هم مى شنيديد.)) (15)

9- دورنمايى از امكانات عظيم دنياى اسلامى و نتيجه بحث :

در اينجا با توجه به مطالب ياد شده درباره امكانات مسلمانان فعلى دنيا به طور فشرده ، سخنى به ميان مى آوريم كه اگر به راستى اين امكانات براى يك برنامه ريزى جامع و حساب شده در جهت اجراى اسلام كه زمينه سازى ظهور حضرت مهدى (عج ) است به كار گرفته مى شد چقدر مثمر ثمر و نتيجه بخش بود!
امكانات مسلمانان را از چند جهت مى توان بررسى كرد:

الف : از جهت نيروى انسانى و اتحاد:

امروز حدود يك ميليارد نفر مسلمانان در دنيا زندگى مى كنند و يك چهارم جمعيت كرده زمين را تشكيل مى دهند و حدود 47 كشور مستقل دراند، و در بسيار از كشورها هم داراى نيروى عظيم مى باشند، مثلا هندوستان يك كشور اسلامى نيست ولى داراى يكصد و پنجاه ميليون مسلمان است و در شورويى (سايق ) شصت تا هفتاد ميليون مسلمان وجود داشت و در ساير كشورها نيز تعدادشان بسيار زياد است . اگر اينها متحد شوند، هيچ قدرتى در دنيا بدون جلب رضاى اينها نمى تواند حاكم باشد، با توجه به اينكه اگر نفوس يك ميليارد مسلمان بوسيله عقيده به اسلام ، مرتبط گردد چه قدرت عظيمى به وجود خواهد آمد!
و با توجه به اينكه در دنياى امروز قدرتهايى كه وجود دارد، يكى از آن قدرتهاى ماركسيسم است كه در كشورهاى ماركسيستى هستند، كه با فروپاشى آن در شوروى ، از هم پاشيدند، و آنها كه باقى مانده اند، اگر تحت اين عنوان با هم متحد شوند، چه مى توانند بكنند، با اينكه بين آنها نيز تفرقه شديد است ، كمونيستهاى چين و كمونيستهاى شوروى سابق را تكفير مى كنند و به عكس ...
يكى از قدرتهاى ، قدرت مسيحيت است ، مى گويند در دنيا بيش از يك ميليارد مسيحى وجود دارد، اما مسيحى ها هم با هم اختلاف شديد دارند، نيروى عظيم پروتستان ، اصلا كاتوليكها را قبول ندارند، به علاوه مكتبشان يك مكتب زاينده و حركت بخش نيست ، يهوديها در دنيا حدود ده ميليون يا پانزده ميليون نفر مى باشند كه از تفرقه شديدى برخوردارند.
بودائيها زياد هستند، ولى يك تيپ خاصى مى باشند و داعيه اجتماعى و سياسى ندارند، سيكها نيز چيزى نيستند، تنها قدرت عظيمى كه تحت پوشش آئين حركت آفرين اسلام بى بديل و رقيب مى ماند، مسلمانان هستند، اگر اينها يك جريان خوب اجتماعى براى خود درست كنند، از ساخت حساسترين اسلحه هاى اتمى و سفينه هاى فضانوردى تا ساخت سوزن سنجاق براى خوشان امكان متخصص داشتن و تكنيك در سطح عالى وجود دارد...
بسيارى از همين مغزهاى اسلامى ، مراكز صنعتى اروپا و آمريكا را مى گردانند، به آنجا رفته اند و مانده اند و فسيل شده اند.
و در مجامع بين المللى ، مسلمانان 45 46 راءى مستقل دارند، كه اگر هر نفرشان بتوانند يك راءى از كشورهاى ديگر را به دست آورند داراى 90 راءى خواهند شد هيچ بلوكى در دنيا نيست كه آن همه راءى داشته باشد.
قدرتهاى غير اسلامى ، به عنوان يك قدرت نيرومند وجه مشتركى ندارند كه آنها را به هم پيوند دهد، ولى اسلام با عنوان ((حبل اللّه )) (رابط دينى خدا) همه را به هم پيوند مى دهد، و از قطرات باران سيل بنيان كن جارى مى سازد.

ب : امكانات جغرافيائى دنياى اسلام :

اسلام داراى امكانات جغرافيايى عظيمى است كه با هيچ قدرتى در دنيا قابل مقايسه نمى باشد، خليج فارس و تنگه هرمز، دو طرفش در دست مسلمانان است ، دو طرف كانال سوئز، در دست مسلمانان است ، يك طرف جبل الطارق در دست مسلمانان است ، عبور از اقيانوس هند بدون جلب رضايت مسلمانان ممكن نيست ، اقيانوسيه در دست مسلمانان است ، و در جنوب آفريقا مهمترين خط كشتيرانى دنيا وجود دارد، اگر مسلمانان مايل نباشند، عبور در آن ممكن نيست ، يك طرف دريا استراتژيكى مديترانه در دست مسلمانان است ، تنگه دارانل و بسفور هم در دست مسلمانان است و... ج : امكانات اقتصادى دنياى اسلام :
وضع اقتصادى مسلمانان در حدى است كه تنها در اوپك حداقل 40سوخت دنيا از ناحيه مسلمانان تاءمين مى شود، و اگر اين امر نباشد دنيا خاموش مى گردد، قاره آفريقا (كه 70 آن مسلمانان هستند) انبار باروت اروپاست ، اگر اين انبار را ببندند اروپا خفه مى شود و نمى تواند ادامه زندگى دهد.
مثلا ژاپن يكپارچه به دنياى اسلام وابسته است و اگر دو ماه رابطه اش را با دنياى اسلام قطع كند به يك جزيره سرد و خاموش تبديل مى شود. (16)
كوتاه سخن اينكه : دنياى اسلام بدون نياز اقتصادى به دنياهاى ديگر مى تواند ادامه زندگى دهد اما دنياهاى ديگر بدون نياز به دنياى اسلام نمى توانند ادامه زندگى دهند.
ما با سران حكومتهاى اسلامى كه خود را فروخته اند حرفى نداريم ، با ملتهاى مسلمان حرف مى زنيم ، اگر براستى آنها با نهضت خود و با تشكيل كنفرانسهاى جدى و عميق آن همه امكانان را براى تحقق آرمان اسلامى بكار گيرند و با تشكيل كنفرانسهاى جدى و عميق و برنامه ريزيهاى دقيق در جهت حكومت جهانى تحت رهبرى يك مصلح عادل و عالم حركت كنند، آن وقت است كه دنيا آماده ظهور حضرت مهدى (عج ) خواهد شد و همه آن چيزهايى كه ناممكن تصور مى كرديم ، ممكن مى شود و تحقق مى يابد.
به اميد يك چنين تحول عظيم و به كارگيرى امكانات دنياى اسلام تحت فرماندهى عظيم و وسيع اسلام .

پي نوشت :

10- مشكوة الانوار، صفحه 135.
11- مدرك پيشين .
12- سوره مجادله ، آيه 11.
13- وسائل الشيعه ، جلد 18، صفحه 14.
14- شرح در داستان باستان ، ص 39 الى 105.
15- الميزان جلد 5، صفحه 292.
16- روزنامه جمهورى اسلامى ، 1/11/1362.

منبع: www.ghadeer.org




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط