آینده بشر و جهانیان از دیدگاه پیامبر اکرم(ص)

اندیشه فرجام خواهی وآینده نگری، دارای ریشه های فطری وانسانی وسابقه کهن تاریخی است. اما آنچه در این عرصه مهم وقابل توجه است این است که این بحث در حوزه گفتمان بشری قبل از هرچیز، ره آورد گفتمان دینی بوده ومنادیان اصلی آن پیامبران الهی وکتب آسمانی اند که از گذشته دور، نگاه بشریت را به سوی آینده روشن وبهجت آوری، معطوف کرده وفرارسیدن چنین دوران آرمانی را برای فردای تاریخ بشارت داده اند.
يکشنبه، 4 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آینده بشر و جهانیان از دیدگاه پیامبر اکرم(ص)

آینده در دیدگاه پیامبر

در کتب اصلى اهل سنت این سخن از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم بسى مشهور است که در مواضع متعدد در طول زندگى تبلیغى خویش مى فرمود: لا یزال هذا الدین منیعا الى اثنى عشر خلیفه(۱) این دین همواره با دوازده خلیفه گرامى وسربلند خواهد بود. وآن گاه که از حضرتش ویژگى عمومى آن دوازده جانشین را سوال کردند ایشان با جمله کلهم من قریش پاسخ دادند به نقل یکى از همین مدارک آن زمان که مردم چنین سخن شیوایى را از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم پیرامون آینده اسلام وجهان شنیدند تکبیر گویان وفریاد زنان شادمانى خویش را ابراز نمودند.(۲)

وبنا به نقلى دیگر پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فاصله زمانى حیات وحضور این گروه را از دوران پس از خود تا زمان برپایى قیامت تعیین نمودند که: لا یزال الدین قائما حتى تقوم الساعه(۳) ودر تشبیه وتعبیرى دیگر که در برخى از همین مدارک آمده، در پاسخ از چندى خلفاء، حضرتش آنان را بلحاظ تعداد، همانند نقباء برگزیده در بنى اسرائیل دانسته وفرمودند: اثنى عشر کعده نقباء بنى اسرائیل(۴) توجه دارید، که آنچه نقل شد صرفا از کتب مهم واصلى اهل سنت آورده شد تا این حقیقت از زبان آنان نشان داده شود وهمان طور که مى دانیم این واقعیت در بین شیعه امرى انکار ناپذیر است که نیاز چندانى به اثبات وارائه شواهد علمى ندارد.

دقت در این گونه احادیث در کتب سنیان چند ویژگى براى این دوازده نفر نشان مى دهد که در جاى خود مى تواند به سهولت معرف آنان گردد:

الف: پیوند دوره برقرارى اسلام در تاریخ با دوران این دوازده تن.

ب: عزت، سر بلندى وبرپایى اسلام در رابطه با آنان.

ج: صلاح ورستگارى امت در ارتباط با تن دادن به اینان.

د: حضور ایشان در جایگاه خود در فاصله زمانى بعد از پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله وسلم تا برپایى قیامت کبرى.

با دقت در دسته اى دیگر از احادیث پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم در کتب عامه دائره معرفى این دوازده تن مشخص تر مى شود واز محدوده بالنسبه گسترده قریش به داخل مرز اهل بیت پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آورده مى شود واز حضرتش نقل مى شود که فرمود: اهل بیتى امان لاهل الارض فاذا ذهب اهل بیتى ذهب اهل الارض(۵) خاندان من موجب امنیت براى مردم زمین هستند پس آن گاه که اینان بروند مردم دنیا نیز از بین خواهند رفت.

این روایت بروشنى پیوند حضور اهل بیت با بقاء زمین ومردم وبرپایى قیامت وبهم ریختن این نظام با رفتن اهل البیت علیهم السلام را نشان مى دهد. در برخى روایات دیگر، این اهل البیت علیهم السلام رافع اختلاف میان امت وراه گشاى مردم در این زمینه ها معرفى مى شوند وآورده شده که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: اهل بیتى امان لامتى من الاختلاف(۶) پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم در طرح وترسیمى عمومى براى آینده اسلام به نقل مدارک مهم، اصلى واولیه اهل سنت (از جمله صحیح بخارى) فرموده اند که: لا یزال هذا الدین فى قریش ما بقى اثنان(۷) این امر همواره در بین قریش بر پا خواهد بود مادام که دو چیز باقى است، که با توجه به حدیث معروف ثقلین بروشنى بدست مى آید که مراد از این دو چیز همان کتاب وعترت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم مکرر مى فرمود: انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا...(۸)

در این صورت ملاحظه مى شود که حضرتش موضوع جانشینى خود را در دائره اهل البیت گرامى خویش محدود مى کند واین مطلب بروشنى از کنار هم گذاشتن این دو دسته از احادیث به دست مى آید. یعنى احادیثى که جانشینان را دوازده نفر واز قریش معرفى کرده، براى کار آنان ویژگیهایى را بر شمرده وروایاتى که با بر شمارى این ویژگیها آن جانشینان را در محدوده اهل بیت جاى مى دهد. از آنجا که علماى اهل سنت در طول تاریخ گذشته نتوانستند اند این مسئله روشن یعنى خلفاى اثنى عشر را منکر شوند لذا از همان آغاز در صدد بر آمده اند که بهر صورت ۱۲ نفر را در تاریخ اسلام سراغ داده وموضوع را خاتمه دهند وبه اصطلاح معروف خیال خود را راحت کنند. تازه ترین ارائه از این لیست را مى توان در اظهارات مفتى اعظم عربستان سعودى، عبدالعزیز عبدالله بن باز دید که به الهام از پیشینیان خود در این تلاش ناکام طى یک سخنرانى در دانشگاه مدینه اظهار داشته بنظر من مراد از دوازده خلیفه، خلفاى چهارگانه، معاویه وفرزندش یزید وسپس عبدالملک مروان وچهار فرزندش وعمر بن عبدالعزیز مى باشند که اسلام در زمان آنها گسترش یافت ودین پایدار گردید وحق آشکار شد...(۹) پیشاپیش بى پایگى این تطبیق روشن است.

براستى آیا یزید با آن کارنامه سیاه جنایت وخونریزى در طى سه سال خلافت ننگین خود شایسته چنین ارج وقدر وجانشینى الهى پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم است؟ آیا عبدالملک مروان (همان کس که به نقل سیوطى - از محققان نامى اهل سنت - اگر تنها جرمش مسلط نمودن حجاج بن یوسف ثقفى خونریز، بر مردم باشد کافى است که ورا از رحمت خدا دور بدانیم(۱۰) همان جانشین پیامبر است که دین را عزت بخشیده واسلام را بر پا داشته است؟ آیا ولید بن عبدالملک مروان که در تفالى به قرآن مجید براى آگاهى از وضع وحال خود با دیدن آیه: (وخاب کل جبار عنید)(۱۱) آن چنان بر آشفت که قرآن را هدف تیرهاى خود قرار داد ودر آن حین اشعارى کفر آمیز سرود، همان جانشین والاى پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم است که عزت بخش اسلام ومسلمین مى گردد؟

مسلما که چنین نیست، براستى آیا اینان که بن باز سراغ مى دهد جملگى در دایره اهل بیت پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم قرار دارند؟ وآیا حضور مستمر وپیاپى این دوازده تن تا برپایى قیامت محقق شده - آنسان که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرموده بود -؟ اینان که در همان قرن اول هجرى بوده وبا مرگ عمر بن عبدالعزیز در آغاز قرن دوم کارشان به اتمام رسیده است!

دقت در این مطالب نشان مى دهد که باید این سلسله نورانى را در جاى دیگر جستجو نمود که در یک مراجعه آزاد وبدور از حب وبغض ها جز با دوازده تن امامان پاک شیعه با هیچ گروه وجمعى دیگر قابل تطبیق نیست. چرا که آنان همگى از قریشند جملگى در دایره اهل بیت پیامبرند، تلاش وکوشش ایشان موجبات سر بلندى، بقاء وصلاح دین وامت را در عرصه هاى مختلف به بار آورده ودوره ایشان بعد از پیامبر آغاز وتا برپایى قیامت ادامه دارد که اینها دقیقا همان نشانه هائى است که بنابه روایات گذشته از ارائه طریق هاى پیامبر عظیم الشان اسلام صلى الله علیه وآله وسلم بدست مى آید. چه بسیار که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم در مواضع متعدد به بر شمارى نام ویاد این دوازده تن پرداختند اما از آنجا که موضوع این نوشته پیرامون دوازدهمین آنان یعنى امام عصر ارواحنا فداه است اینک با نگرش به برخى دیگر از کتب ومصادر اهل سنت، گامهاى بعدى به سوى معرفى آن بزرگمرد از سوى پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم را بر مى داریم.

آن حضرت در طول زندگى خود مکرر وبه بیانات گوناگون وبنا به آنچه که علماى اهل سنت نیز آورده اند چنین مى فرمودند که: لو لم یبق من الدنیا الا یوما واحدا لطول الله ذلک الیوم حتى یبعث فیه رجلا من امتى ومن اهل بیتى یواطی‏ء اسمه اسمى یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا (۱۲) یعنى که آخرین فرد از شمار آنان که در سلسله خلافت الهى پیامبر جاى دارند انسان والا ووارسته اى است که ظهورش قطعى، نامش چونان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم واز خاندان اوست که زمین را آنسان که از ظلم وجور پر شده باشد مالامال از عدل وداد مى نماید.

روشن است که تفصیل افزونتر مطلب در این مختصر نمى گنجد وکافیست که بدانیم این واقعیت آن چنان چشمگیر وغیر قابل انکار است که نوع محققان اهل سنت از قدیم وجدید بر استحکام احادیث وارده در این مقوله پاى فشرده ودر آثار خود بدان تصریح نموده اند به طورى که در قدیمى ترین کتب اهل سنت که معروف به صحاح سته مى باشند وبین سالهاى ۲۴۰ تا ۲۸۰ هجرى تدوین یافته نیز به وضوح این حقیقت آشکار است که در اینجا مختصرا به هر یک از این ۶ کتاب اشاره مى شود:

۱ - امام احمد حنبل که معاصر امام نهم وامام دهم شیعه علیهما السلام بوده ودر سال ۲۴۱ یعنى ۱۴ سال قبل از تولد حضرت مهدى علیه السلام از دنیا رفته برخى احادیث مربوط به امام مهدى علیه السلام را گرد آورى ودر مسند خود آورده است.

۲- محمد بن اسماعیل بخارى متوفاى سال ۲۵۶ هجرى معاصر با ایام تولد حضرت مهدى علیه السلام در صحیح معروف خود در کتاب الاحکام برخى احادیث این زمینه را گرد آورى کرده است.

۳ - محمد بن مسلم نیشابورى متوفاى سال ۲۶۱ هجرى در ۲ باب از صحیح خود الفتن واشراط الساعه وباب نزول عیسى به ذکر احادیث مهدى مبادرت ورزیده است.

۴- ابن ماجه قزوینى متوفاى سال ۲۷۳ در کتاب سنن خود در باب خروج المهدى به ذکر احادیث این مبحث پرداخته است.

۵- ابوداود سیستانى متوفاى سال ۲۷۵ در کتاب سنن خود در کتاب المهدى این احادیث را ذکر نموده است.

۶- ترمذى متوفاى سال ۲۷۹ در کتاب سنن خود در دو قسمت کتاب الفتن وباب ما جاء فى المهدى به ذکر احادیث این مبحث پرداخته است.

وجود این احادیث در اصلى ترین کتب اهل سنت یعنى صحاح سته موجب شده که اصل مهدویت به عنوان اصلى اسلامى برخاسته از کتاب خدا وسنت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم در میان آنان تلقى شود وبر این اساس است که نویسندگان سنى در آثار خود بر درستى ان اندیشه وریشه دار بودن آن با صراحت وروشنى پاى مى فشارند. در پایان این بخش به عنوان حسن ختام صرفا به چند نمونه از این تصریحات اشاره مى نماییم.

ایمان به خروج مهدى واجب است واعتقاد به ظهور وبخاطر تصدیق سخن پیامبر اکرم حتمى ولازم مى باشد همان طور که در کتب عقیدتى اهل سنت ورسالات دانشوران امت نوشته وثابت گردیده است.(۱۳)

این اعتقاد آن چنان راسخ وپا بر جا وفراگیر در میان امت اسلامى است که موسسه رابطه العالم الاسلامى مستقر در عربستان سعودى در سال ۱۳۹۶ قمرى در پاسخ به مسلمانى از اهالى کنیا پیرامون حضرت مهدى علیه السلام ضمن فتوایى مفصل مطالبى را نگاشته که بخشهایى از آن چنین است: مهدى موعود منتظر... که وقت ظهورش آخر الزمان خواهد بود در مکه مکرمه میان رکن ومقام با وى بیعت مى شود... بر تمام جهان حکومت نموده زمین را از برابرى وداد مالامال مى سازد... وآخرین نفر از خلفاى راشدین دوازده گانه به شمار مى آید که پیامبر در روایات صحیح کتابهاى صحاح از ایشان خبر داده است...

بر تواتر احادیث مهدى گروهى از بزرگان پیشین وامروزین تاکید کرده اند... حافظان ومحدثان اقرار آشکار دارند بر اینکه درباره مهدى احادیثى صحیح وحسن رسیده که در مجموع متواترند وبه صحت وتواتر آنها یقین مى شود واینکه اعتقاد به خروج مهدى واجب بوده از عقاید اهل سنت وجمات به شمار مى آید وهیچ مسلمانى جز آن کس که از سنت بى خبر ودر عقیدت بدعت گذار باشد این اعتقاد را انکار نمى کند....(۱۴)

در کشور خود ما نیز یکى از سران عقاید ضد شیعى که سابقه اى دیرین در دشمنى ورویاروئى با فرهنگ تشیع داشته ودارد وآثار متنوعه ومشحون از حملات ناروا به شیعه مى باشد بطورى که وجوه اشتراک فراوانى میان اظهارات وو مطالب اعتقادى وهابیت به چشم مى خورد - هر چند که خود را وهابى نمى داند - در یکى از یادداشتهاى خود در پاسخ به فردى که از وى درباره ظهور امام زمان علیه السلام وبه تعبیر خودش امام موعود قائم منتظر از آل محمد سوال کرده چنین مى نویسد: آنچه امروز پس از سالها تحقیق بدان رسیده وباور دارم آن است که آن وجود مسعود از نسل رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم وذریه امیر مومنان علیه السلام وفاطمه زهرا علیها السلام بوده ودر آینده به اذن الهى وتوفیق ربانى ظهور خواهند کرد چنانکه در حدیث مشهور نبوى آمده است لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یبعث فیه رجلا اسمه اسمى... البته جزئیات این امر ومتعلقات آن به وجهى نیست که بتوان بر آنها احاطه علمى داشت والعلم عذاله سبحانه وتعالى اما اصل قضیه انصافا قابل انکار نیست لکثره الاحادیث الوارده بل تواترها وهر کس بخواهد روایات مزبور را ببیند ودرباره آنها به تحقیق بپردازد به کتاب المهدى مرحوم آیه الله صدر وبه کتاب عرف الوردى فى اخبار المهدى مراجعه کند والله تعالى ولى الهدایه والتوفیق.(۱۵)

آرى، امروزه صدها کتاب ورساله ومقاله از اهل سنت ودهها برابر آنها از شیعه در زمینه امام مهدى علیه السلام در دست است که جملگى یاد وخاطره حضرتش را در دلها زنده نگه مى دارد. آنچه که از زبان پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم، هم وکه: (لا ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى)(۱۶) بود خارج شده وامواجش دل اعصار وقرون را شکافته اینک بگوش جان مى رسد که خلاصه: من انکر خروج المهدى فقد کفر(۱۷) وچنین است که ما بعنوان امتى مسلمان از هر مذهب وگرایش که باشیم باید این واقعیت را چونان دیگر واقعیات اعتقادى خویش پذیرا باشیم وشبهه اندازیهاى بى دانشان را نه سزاست که چیزى از رسوخ ما در این اعتقاد پرمایه بکاهد.

پى نوشت ها:
(۱) صحیح مسلم جلد ۶ صفحه ۲ راوى این حدیث جابرین سمره است ودر دیگر کتب مهم اهل سنت نیز این روایت از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم با برخى تفاوتها نقل شده است از جمله در صحیح بخارى چنین آمده است: سمعت رسول الله یقول یکون اثنى عشر امیرا فقال کلمه لم اسمعها فقال ابى انه قال کلهم من قریش جلد ۹ ص. ۸۱ در صحیح مسلم روایت بطرق دیگرى هم نقل شده است در سنن ابى داود جلد ۲ کتاب المهدى ص ۲۰۷ ودر مسند امام احمد حنبل طى صفحات ۸۶ تا ۱۰۸ روایت به ۳۴ طریق نقل شده است.
(۲) سنن ابى داود ج ۲ ص ۲۰۷ کتاب المهدى.
(۳) صحیح مسلم ج ۶ ص ۴.
(۴) مسند احمد بن حنبل ج ۱ ص ۳۹۸.
(۵) ذخائر العقبى ص ۱۷ تالیف محب الدین طبرى (وى این حدیث را از مناقب امام احمد حنبل آورده است).
(۶) مدرک پیشین، این روایت در کتاب صواعق المحرقه تالیف ابن حجر صفحه ۲۳۳ از حاکم نیشابورى هم نقل شده است.
(۷) صحیح بخارى جلد ۹ ص ۶۲ باب الامراء من قریش.
(۸) مسند احمد ج ۵ ص ۱۸۲ - ۱۸۱، صحیح مسلم ج ۲۳۸:۲، صحیح ترمذى ج ۲ ص ۲۲۰، مسند احمد ج ۳ ص ۲۶ و...
(۹) مجله الجامعه الاسلامیه نشریه دانشگاه اسلامى مدینه شماره ۳ مورخ ذى القعده ۱۳۸۸ ص ۶۲۹ که اظهارات بن باز را بدنبال سخنرانى شیخ عبدالمحسن العباد آورده است.
(۱۰) تاریخ الخلفاء تالیف جلال الدین سیوطى که از جمله مورخان ومحققان معروف اهل سنت است.
(۱۱) قرآن مجید سوره ابراهیم آیه ۱۵.
(۱۲) منتخب الاثر فصل دوم باب اول تالیف آیه الله صافى گلپایگانى (در این فصل از کتاب محقق ونویسنده محترم ۱۰۳ حدیث از مصادر شیعه وسنى گرد آورده ومدارک تفصیلى هر یک را بدقت بر شمرده است که جملگى این احادیث بر ظهور حضرت مهدى علیه السلام با ویژگیهایى که برخى از آن در حدیث مورد استشهاد در متن آمده دلالت تام وروشن دارد).
(۱۳) ابوالفیض احمد بن محمدالغمارى شافعى در کتاب ابزار الوهم المکنون ص ۳ و۴.
(۱۴) البیان فى اخبار صاب الزمان تالیف محمد مهدى الخرسان صفحه ۷۶ تا ۷۹.
(۱۵) آنچه که در بین پرانتز آمده عینا از کتاب صبح امید، صدر الدین هاشمى دانا صفحه ۴۴ آورده شد - وعبارت داخل گیومه هم عینا از نوشته خطى نقل گردیده است.
(۱۶) قرآن مجید سوره نجم آیه ۳ و۴.
(۱۷) شیخ الاسلام حموینى، فرئد السمطین ج ۲ ص ۳۳۴ وابن حجر عسقلانى، لسان المیزان ج ۵ ص ۱۳۰.


منبع: سایت مرکز پژوهشهای تخصصی امام مهدی(عج)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط