با رنگ و بويت اي گل گل رنگ و بو ندارد

با لعلت آب حيوان آبي به جو ندارد با رنگ و بويت اي گل گل رنگ و بو ندارد من عاشق تو هستم اين گفتگو ندارد از عشق من به هر سو در شهر گفتگوئي است بازار خودفروشي اين چار سو ندارد دارد متاع عفت از چار سو خريدار
چهارشنبه، 25 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با رنگ و بويت اي گل گل رنگ و بو ندارد
با رنگ و بويت اي گل گل رنگ و بو ندارد
با رنگ و بويت اي گل گل رنگ و بو ندارد

شاعر : شهريار

با لعلت آب حيوان آبي به جو ندارد با رنگ و بويت اي گل گل رنگ و بو ندارد
من عاشق تو هستم اين گفتگو ندارد از عشق من به هر سو در شهر گفتگوئي است
بازار خودفروشي اين چار سو ندارد دارد متاع عفت از چار سو خريدار
رو کن به هر که خواهي گل پشت و رو ندارد جز وصف پيش رويت در پشت سر نگويم
عيب است از جواني کاين آرزو ندارد گر آرزوي وصلش پيرم کند مکن عيب
رخ برفروختن را خورشيد رو ندارد خورشيد روي من چون رخساره برفروزد
هر چند رخنه‌ي دل تاب رفو ندارد سوزن ز تير مژگان وز تار زلف نخ کن
من وصل خواهم از وي قصدي که او ندارد او صبر خواهد از من بختي که من ندارم
چشمش مگر حريفان مي در سبو ندارد با شهريار بيدل ساقي به سرگراني است


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما