چطور آسمانی آبی و پاک داشته باشیم؟
بهار که میشود، پدر بلندبلند روی بالکن آواز میخواند و مامان از پشت پرده، اشاره میکند که: «مرد! یواشتر. شاید همسایهها خواب باشند یا اصلاً دلشان نخواهد صدای قشنگ شما را گوش کنند!» همهی اینها را البتّه مامان با حرکتهای ابرو و چشم و نوک انگشت اشاره میگوید و بعد طوری پرده را میاندازد که یک بادی سرتاسرش میافتد و مثل فیلمها در افق اتاقها محو میشود. من و خواهرم به دوربین نگاه میکنیم و پدرم به آسمان. آنوقت پدر آهی میکشد و میگوید: «زیر آسمان خاکستری هم خواندن ندارد. همسایه و خوابش بهانه است!» آن وقت ما... باید یک طوری مامان را راضی کنیم که از پدر آهنگ درخواستی داشته باشد و دوباره صدای آواز از خانه بیاید، البتّه نه از روی بالکن. در همین لحظهی راضی کردن و از دل پدر درآوردن بود که پای درد دل اینکه چرا این همه ماه و فصل، فقط بابا خواندنش در بهار میشکفد و چرا روی بالکن و چرا اینقدر نازک نارنجی... بعد فهمیدیم روزگاری بوده که بابا شبهای بهار را زیر پشهبند توی حیاط میخوابیده و با برادرها یکییکی یک دهن آواز میخواندند و نماز صبح از خنکی و لطافت هوا، بدون هیچ زنگ و آلارمی از خواب بیدار میشدند و یکی روی پشت بام اذان میگفته و ظهرها آنقدر آسمان آبی و صاف بوده که از روی ایوان و پشت و بام و بالای درخت توت تا هر جا که چشم کار میکرده را میدیدند. حالا بماند که امروز اگر آپارتمانها راه دیدن را بستند، بالاترین نقطهی شهر هم که برویم، یک ملحفه خاکستری دودآلود روی شهر را پوشانده است. پدر با بهار و اردیبهشت بیشتر از همیشه یاد بادهای بهاری و آسمان آبی و بادبادکهای سرخ میکند. پدر با چلچلهها هوای خواندن میکند؛ هوایی که عجیب پاک است؛ امّا گرفته.
چند راه کوتاه برای داشتن یک هوای پاک
1. استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، اولین قدم برای داشتن یک شهر با هوای پاک است. راههای دور را که از بزرگراهها میگذرد، میتوان با مترو و اتوبوس گذراند و راههای نزدیک، را با دوچرخه. گاه مجبوریم ماشین برداریم، سعی کنیم تک سرنشین نباشیم. چند نفر دیگر را هم به مهمانی ماشینمان دعوت کنیم. هممسیر خوب داشتن، یک لذّت از سفر است. برای استفاده از وسایل عمومی هم میتوانید برنامههایی مانند گوش دادن به کتابهای صوتی یا مطالعه کتابهای کوتاه را داشته باشید. این طور با یک تیر به چند هدف زدهاید: هم استفاده درست از وقت و هم کمک به هوای پاک.2. شاید در نگاه اوّل عجیب باشد؛ امّا جدا کردن زبالهها از مبدأ یک راه کمک به هوای پاک است. جدا کردن زبالهی خشک از خیس، کاغذ از پلاستیک، فلز از شیشه و... کمک میکند کارخانههای کمتری زبالهها را از بین ببرند و کارخانههای کمتری تولید کاغذ و پلاستیک و فلز و شیشهی جدید داشته باشند. فکرش را بکنید، وقتی کاغذ بازیافتی تولید میشود، یعنی درخت کمتری قطع میشود. وقتی پلاستیک بازیافتی تولید میشود، یعنی محصولات نفتی کمتری استفاده شده است. وقتی زبالهی کمتری از بین برده میشود، یعنی دود کمتری تولید میشود.
3. درخت بکارید. جاهای خالی درختها را پیدا کنید و آنها را با درخت مناسب پُر کنید. توی کوچه، توی حیاط، حتّی توی ایوان و پشت بام. از پشتبام و ایوان نترسید. امروز شرکتها و افراد زیادی هستند که در زمینهی بام سبز کار میکنند و هدفشان سبز کردن پشت بامها و خانههای آپارتمانی است. توی خانه را هم دستکم نگیرید. به جای مجسّمه میتوانید از گلدانهای مختلف استفاده کنید؛ گلدانهایی که هم گلهای رنگی دارند، هم برگهای سبز اکسیژنساز. به نام خدا بگویید و شروع کنید.
4. برنامهها و فضاسازیهایی به مناسبت هوای پاک داشته باشید. یک دسته بادبادک که به هوا میرود، حواسها را به سمت آسمان جمع میکند. آن وقت زیباییهای آسمان را بیشتر میبینیم و تمام این حرفهای زیستمحیطانه بیشتر اثر میکند. بماند که دوستیمان با آسمان هم پیوند قویتری خواهد داشت.
5. آخرین راه را شما بسازید. با دوستانتان در خانه و مدرسه. با خواهر و برادرتان در خانه. با هم گروه هوای پاک داشته باشید و به نشانهی قدردانی از این آسمان و تلاش خودتان، یک آخر هفته را مهمان جایی بکر با آسمانی آبی بکنید.
منبع: مجله باران