چند سکانس از فیلم: گوش، چشم، حواس، حرکت!
بهسختی به دار و دسته ی جومونگیها میپیوندم و شمشیر به دست، کلاه گشادی را که روی سرم افتاده، نگه میدارم. سرم را که برمیگردانم یک دفعه لشکری از خون خوارها به سمتم میدوند و من با ترس و لرز فرمول سرعت نور را از فیزیک برمیدارم و به پاهایم اثباتش میکنم، تا بدوند توی آشپزخانه و با همه ی غرور نوجوانیام پشت سر مادرم قایم شوم و او مثل همیشه با اخم چشمانش بگوید: «تقصیر خودته، بس که تکرارِ تکرار در تکرار فیلمهای وحشتناک90+ رو میبینی، نه فقط توی خواب که توی بیداری هم با هوا بزن بزن میکنی؛ واقعا خُل شدیها!»
1. هم خودم از این همه وحشت خسته شدهام هم مادرم راست میگوید. واقعاً من چرا باید دیدن هیچ یک از فیلمهای تلویزیون و فیلمهای تبلیغ شده در اینترنت و شبکههای اجتماعی را از دست ندهم و از همه بدتر برای این که از دوستانم کم نیاورم هر فیلمی که آن ها اسمش را میآورند هزار بار ببینم؟
2. این همه فیلم دیدم، ولی هنوز نمیدانم چرا در فیلمها این همه ترس و وحشت و خون و کارهای عجیب و غریب موج میزند؟ چرا بازیگرها از وقتی چشم شان باز میشود بزن و بکش راه میافتد و یک دفعه میز صبحانه به رینگ بکس تبدیل میشود! آهای مغز آکبندم! چرا یک بار هم به من نگفتی که دیدن همه ی فیلمها که خوب نیست؟!
3. مثل این که این انتقاد به سلولهای خاکستری بَرخورد و بعد از کلی انتظار بالاخره پاسخ چراهای اولی را میدهند: «چون پشتِ پرده ی خیلی از فیلمها تجارته. خشونت، وحشت، ترور و... هم فقط برای جذب تماشاگره. همه میخوان بفروشن و لایکهاشون نه فقط تو زمین که تو سیارههای دیگه هم بیش ترین باشه. بچهجون! اونا که خوب میفروشن؛ ولی هیچ میدونی که تو چه چیزهای بدی میخری؟» وقتی میپرسم چه چیزهایی؟ سلولهای خاکستری که تا همین جا بیش تر بلد بودند، سکوت میکنند. خودم تارنوردی میکنم و از صفحههای عنکبوتی اینترنت بالا میروم.
4. کلی چرخیدم و چند سکانس از چیزهایی که از فیلمهای بد میخریم برای تان ضبط کردهام؛ گوش، چشم، حواس، حرکت: بریم سراغ بدترین خریدها ی مان!
1. هم خودم از این همه وحشت خسته شدهام هم مادرم راست میگوید. واقعاً من چرا باید دیدن هیچ یک از فیلمهای تلویزیون و فیلمهای تبلیغ شده در اینترنت و شبکههای اجتماعی را از دست ندهم و از همه بدتر برای این که از دوستانم کم نیاورم هر فیلمی که آن ها اسمش را میآورند هزار بار ببینم؟
2. این همه فیلم دیدم، ولی هنوز نمیدانم چرا در فیلمها این همه ترس و وحشت و خون و کارهای عجیب و غریب موج میزند؟ چرا بازیگرها از وقتی چشم شان باز میشود بزن و بکش راه میافتد و یک دفعه میز صبحانه به رینگ بکس تبدیل میشود! آهای مغز آکبندم! چرا یک بار هم به من نگفتی که دیدن همه ی فیلمها که خوب نیست؟!
3. مثل این که این انتقاد به سلولهای خاکستری بَرخورد و بعد از کلی انتظار بالاخره پاسخ چراهای اولی را میدهند: «چون پشتِ پرده ی خیلی از فیلمها تجارته. خشونت، وحشت، ترور و... هم فقط برای جذب تماشاگره. همه میخوان بفروشن و لایکهاشون نه فقط تو زمین که تو سیارههای دیگه هم بیش ترین باشه. بچهجون! اونا که خوب میفروشن؛ ولی هیچ میدونی که تو چه چیزهای بدی میخری؟» وقتی میپرسم چه چیزهایی؟ سلولهای خاکستری که تا همین جا بیش تر بلد بودند، سکوت میکنند. خودم تارنوردی میکنم و از صفحههای عنکبوتی اینترنت بالا میروم.
4. کلی چرخیدم و چند سکانس از چیزهایی که از فیلمهای بد میخریم برای تان ضبط کردهام؛ گوش، چشم، حواس، حرکت: بریم سراغ بدترین خریدها ی مان!
-
رفتار خشن و ویرانگر
- فکر میکنیم به جای حرفزدن باید همه را بزنیم؛ چون الگوهای مان بازیگرهای بد فیلمها میشوند.
-
تبدیل شخصیت
- از لباس پوشیدن و حرف زدن بگیر تا خوردن وخوابیدن، بدل شخصیت بازیگرها میشویم آن هم شخصیتهای خون خوار و جانی. سلولهای خاکستری مغزمان دوباره به حرف آمدند: «بچهجون! مگه تو همذات شخصیتهای خون خواری که با اونها هم زادپنداری میکردی؟ دیگر نبینمها!»
-
- - چشم!
-
تنهایی و ترس از دیگران
- بس که در فیلمها بیاعتمادی، دروغ، کلک و خیانت میبینیم، اعتمادمان به همه کم میشود و میخواهیم تنها باشیم. آشنایی با سیگار، مواد مخدر، مشروب و خیلی از چیزهایی که تا ابد هم باید جیز باشند.
-
فرهنگ مخالف با فرهنگ خودمان
- از فرهنگ خودمان بدمان میآید و شیفته ی فرهنگ بازیگرهای بد فیلمهای بد میشویم.
-
غوره نخریده مویز میخریم
- با مسائلی آشنا میشویم که خیلی برای سنمان زود است.
5. حالا باید چه کنیم؟ دوست جدیدمان، سوادجان میگوید: رژیم فیلمی مناسب بگیریم و از والدین بخواهیم کمکمان کنند (درسته قدمان بلند شده، ولی هنوز پیر روزگار نشدهایم) تا فیلمهای خوب با موضوعات مناسب را انتخاب و دستهبندی کنیم.
- از پشت دوربین فیلم برداری، فیلمها را، فیلم ببینیم نه با همه ی احساس و عقل مان، واقعیت بدانیم و غرقش شویم. آهای سلولهای آکبند مغزمان! این قسمت با شما، از همین حالا عینک ذرهبینیتان را به چشمتان بزنید و نقدکننده ی فیلمها شوید.
- خیلی از این فیلمها را که +90ها هم باید با سانسور ببینند و قبلاً بدون سانسور میدیدم دیگر نتماشاییم و فیلمهای مناسب با سن، روحیات و فرهنگ خودمان ببینیم.
- چند صد بار فیلمها را دوره نکنیم و از صبح تا شب هم پای فیلمها ننشنیم. زمان محدودی به میهمانی فیلمها برویم نه این که میزبان دائمیشان باشیم.
6. دوستم! داری فیلم بد میبینی؟؟؟؟ سوادجان به دادش برس!
منبع: مجله باران
منبع: مجله باران