![بیتابی کردن دربرابر حوادث ناخوشایند بیتابی کردن دربرابر حوادث ناخوشایند](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/b162f0f8-0cf9-49d4-9bb5-9ab2bc8a2592.jpg)
پدیده دیگری که هنگام بیتابی، رخ میدهد، «شکایت کردن» است. معمولا وقتی حادثه ناخوشایندی رخ میدهد، انسان، لب به شکایت می گشاید. گاهی این شکایت کردن، با ناسزاگویی همراه میشود، هیچ حریمی نگاه داشته نمیشود و هر چه به زبان میرسد، گفته میشود. اما کسی که صبور و بردبار باشد، اهل شکایت و ناسزا نیست. جابر بن عبدالله انصاری از امام باقر (علیه السلام) پرسید: «صبر جمیل چیست؟». ایشان، در پاسخ میفرماید:« این، صبری است که در آن، شکایت کردن به مردم نیست.» البته شکایت کردن به خداوند، مانعی ندارد؛ آنچه بد است، شکایت کردن از خداست. شکایت از خدا، به معنای «اعتراض» است و شکایت به خدا، به منظور «استعانت». شکایت بردن به نزد مردم، در حقیقت، شکایت کردن از خداست. نباید هنگام سختیهانزد دیگران شکایت کرد. شکایت کردن نزد مردم، چه تأثیری خواهد داشت. باید شکایت پیش کسی برد که توان حل آن مشکل را داشته باشد. امام على (علیه السلام) در باره این اصل میفرماید:« شکایت خود را خطاب به کسی قرار ده که قادر بر توانمند کردن تو باشد.» به همین جهت ایشان میفرماید:« هر گاه مسلمان، در تنگنا قرار گرفت، نباید از خداوند شکایت کند؛ بلکه باید به پروردگارش که زمام امور و تدبیر آنها به دست اوست شکایت کند.» همچنین وقتی از امام جواد (علیه السلام) در باره صبر جمیل پرسیدند، ایشان فرمود:« چیزی است که شکایت کردن، در آن نیست». سپس فرمود:« شکایت کردن، چه تأثیری در فرج دارد؟! همانا دوست را اندوهگین میکند و دشمن را شاد میگرداند.» در این چند روایت، برهان ظریفی وجود دارد که آن را برهان «قدرت و غنا» مینامیم. مبنای این برهان آن است که: باید به نزد کسی شکایت برد که توان بی نیاز کردن و بر طرف کردن مشکل را داشته باشد؛ کسی غیر خدا چنین توانی ندارد؛ پس به غیر او نباید شکایت برد.
همان گونه که مشهود است در این برهان که موجب نفی شکایت به غیر خدا میشود باز مسئله توحید مطرح است و در حقیقت، نفی شکایت بردن به نزد غیر خدا و تأیید شکایت به خدا، مبتنی بر همان اصول توحیدی است. به هر حال، تردید نداشته باشید که بیتابی کردن، کوچکترین تأثیری در بهبود وضعیت شما نخواهد داشت. «سودمندی»، یکی از اصول اساسی در رفتارهای خردمندانه است. رفتار خردمندانه، رفتاری است که فایده و نتیجه عاقلانهای به دنبال دارد. ممکن است که ما از بیتابی کردن، به عنوان رفتار مقابلهای استفاده کنیم؛ ولی باید دانست که مقابله مثبت و واکنش صحیح، آن است که شرایط موجود را بهبود بخشد و اوضاع را کنترل کند. این، در حالی است که به وسیله بیتابی کردن، آنچه از دست رفته، باز نمیگردد و مصیبت وارد شده، از بین نمیرود و احساسات و عواطف انسان، کنترل نمیشود. این، یک واقعیت است که در روایات، مورد تأکید قرار گرفته است.با این حساب، بیتابی کردن، نه تنها به رفع مشکل، کمک نمیکند، بلکه به رنج آن نیز می افزاید. به همین جهت، کسی که بی تاب شود، فقط مصیبت خود را بزرگ تر کرده است. از این روست که روایات اسلامی، مصیبت را برای شخص بی تاب، دو برابر میداند. کسی که بیتابی میکند، «انتظار» پیروزی دارد و چون به هدف خود نمیرسد، فشار روانی، وی را در بر میگیرد. برآورده نشدن انتظارات و احساس شکست، خود، عواملی برای افزایش تنیدگی خواهند بود. ورود سختیها خود، تنیدگی زاست و در افتادن با آنها، افزاینده تنیدگی است، نه کاهنده آن؛ ما به دنبال چه بودیم؟ کاهش تنیدگی یا افزایش آن؟! هر چند صبر کردن، دشوار است، ولی دشوارتر از پیامدهای بیتابی کردن نیست.
به همین جهت، عقل، حکم میکند که انسان، ناخوشایند اندک را تحمل کند و با بیتابی کردن، بر مشکلات خود نیفزاید. گرفتاری انسان، هر چه قدر بزرگ و سنگین باشد، در برابر فشار روانی ناشی از بیتابی کردن، کوچک است. کسی که تحمل آن اندک را ندارد، چگونه میتواند پیامدهای سخت تر مصیبت بیتابی شده را تحمل کند؟! به همین جهت، امام صادق (علیه السلام) میفرماید:« از خدا پروا داشته باشید و بردباری کنید که هر کس صبر نکند، بیتابی کردن، او را هلاک میسازد.» از این رو، اگر بیتابی بر کسی چیره شود، روی آسایش را نخواهد دید. پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) در این باره میفرماید:« کسی که بیتابی و تنیدگی، بر او چیره شود، آسودگی، از او رخت برمی بندد.» بنابراین، بیتابی کردن، در نهایت بر شادکامی تأثیر منفی میگذارد.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص339-336، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394