با کمک بیشتر در مورد پیشرفت فن آوریهای ویلچر، افراد دارای معلولیت جسمی از سطح استقلال بیشتری برخوردار میشوند. با این حال، آنها هنوز هم در انجام فعالیتهایی که برای بقیه ما روتین است موانع مهمی دارند. مثال خوب آن خرید است. قفسههایی که فراتر از حد دسترسی ویلچر هستند یک مشکل همیشگی است.
این مسئله عمیقاً بر احساس استقلال آنها تأثیر میگذارد، زیرا گروهی از کاربران صندلی چرخدار هنگام مصاحبه با آنها بر این امر تأکید کردند. آنها دوست ندارند کمک بخواهند مگر این که کاملاً لازم باشد، مانند بالا رفتن از پلهها یا عبور از یک سطح صعب العبور. آنها میخواهند به فروشگاه های عادی بروند و مانند هر شخص دیگری با محصولاتی ارتباط داشته باشند. از این رو ایده یک فن آوری که بتواند در این زمینه به آنها کمک کند را دوست دارند. این همان چیزی است که ما طراحی کردیم.
ما سیستمی را برای افراد دارای سه سطح مختلف از اختلالات به صورت آزمایشی تولید کردیم. گروه اول از دست خود استفاده کامل دارند. در گروه دوم تحرک دست کم است و در نتیجه مشکلاتی مانند لرزش در آنها وجود دارد. گروه سوم آنهایی هستند که فقط میتوانند از دست خود برای اقدامات محدودی مانند رانندگی ویلچر خود استفاده کنند و عموماً با مشکلات شدید ارتباطی رو به رو هستند.
وسایل تسهیل کننده کار
این سیستم برای گروه اول شامل یک برنامه کاربردی است برای تلفنهای هوشمند / رایانههای لوحی آنها با بهره بدن از این واقعیت که بیشتر افراد صاحب چنین دستگاهی هستند. ما یک کتابفروشی / دی وی دی / سی دی را ایجاد کردیم تا سیستم را در کمپ دانشگاه پومپو فابرا در بارسلونا، جایی که دکترای من در آن قرار دارد، آزمایش کند. کاربران مجبور بودند هنگام ورود به فروشگاه، روی یک اپلیکیشن کلیک کنند که یک مغازه مجازی را طراحی کرده است که شبیه به ورودی فروشگاه است.کاربران پس از آن مانند هر مشتری دیگری راه خود را از طریق فروشگاه طی میکردند. وقتی آنها به طرف قفسهای حاوی چیزی که به طور بالقوه میخواستند بخرند میآمدند، لازم بود دستگاه خود را به طرف آن نشانه روند. قفسهها مجهز به فناوری واقعیت افزوده بودند که میتوانستند از طریق فرکانس رادیویی در مورد اطلاعاتی در باره ابعاد تقریبی قفسهها و محصولاتی که در آنها قرار داشت ارتباط برقرار کنند.
صفحه کاربر قفسه را نشان میداد و لازم بود کاربر منطقهای را که محصول در آن قرار دارد لمس کند. سپس برنامه موارد موجود در آن منطقه را نشان میداد. کاربر میتوانست محصولی را انتخاب کرده و اطلاعاتی از قبیل قیمت یا تاریخ انقضا را دریافت کند یا خرید کند.
قفسهها به گونهای تنظیم شده بودند که تمام اطلاعات مربوطه به صورت بلادرنگ به روز میشدند، که این امر برای اطمینان دادن به کاربران در مورد گمراه نشدن در مورد آن چه که به طور بالقوه میتوانستند خریداری کنند کاملاً ضروری بود. کارکنان سبد خریدهایی از اقلام خریداری شده را برای کاربر آماده میکردند که هنگام رسیدن به محل پرداخت پول آماده باشد.
افراد گروه دوم کاربران ما به طور کلی قادر به استفاده از تلفن هوشمند بدون کمک نیستند، بنابراین ما نمونهای از صفحه لمسی ثابت را در ارتفاع مناسب در مجاورت قفسه مربوطه تهیه کردیم. این صفحه حاوی قلمها و رابطهای بزرگی بود که توسط مطالعات قبلی برای افراد این گروه پیشنهاد شده بود.
گروه سوم شامل افراد بسیار ناتوانی برای استفاده از هر دو راه حل پیش گفته بودند. با این حال مصاحبههای اولیه ما تأیید کردند، آنها همان اشتیاق و انگیزه استفاده از فروشگاههای معمولی را دارند. ما به سیستمی رسیدیم که قفسههای هوشمند را با یک محصول عینک هوشمند مانند Google Glass ترکیب کرد. این سیستم به روشی مشابه با روش اول کار کرده است، به جز این که کاربران یا با فرمان صوتی یا با لمس کنار دستگاه انتخاب میکردند.
بعد از این چه؟
ما با 18 کاربر آزمایش کردیم - هفت نفر از گروه اول و هفت نفر از گروه دوم و چهار نفر از گروه سوم. ارزیابی اولیه نشان دهنده نتایج امیدوار کننده در بهبود احساس استقلال آنها بود. این به آنها یک تجربهای را نشان میداد که نزدیک به تجربه خرید آنلاین بود اما در زمینه یک فروشگاه ساخته شده از آجر و ملات.سیستم اصلی تلفن هوشمند / تبلت موفقترین بود. این امر از این واقعیت سود میبرد که بیشتر مردم قبلاً از تلفنهای هوشمند استفاده میکردند و از فن آوری آن بسیار آگاه بودند. یکی از کاربران گفت:
این رابطها برای من بسیار مفید هستند که بتوانم بدون نیاز به کمک دیگران با درخواست یا خواهش از آنها، مستقلاً خودم خرید را انجام دهم. من می خواهم که آن را در مغازههای واقعی در دسترس داشته باشم، و فکر میکنم عادت کردن به چیزی شبیه به این بسیار آسان است و فرصتی برای استقلال بیشتر است.
سیستم لمسی صفحه نمایش کمی کمتر موفقیت بود زیرا نیاز به توضیح و آموزش داشت، اما شرکت کنندگان از دانستن در باره این امکان هیجان زده بودند. از طرف دیگر، سیستم عینک هوشمند نیاز به آموزش و تنظیم زیادی داشت. وقتی آنها به طرف قفسهای حاوی چیزی که به طور بالقوه میخواستند بخرند میآمدند، لازم بود دستگاه خود را به طرف آن نشانه روند. قفسهها مجهز به فناوری واقعیت افزوده بودند که میتوانستند از طریق فرکانس رادیویی در مورد اطلاعاتی در باره ابعاد تقریبی قفسهها و محصولاتی که در آنها قرار داشت ارتباط برقرار کنند. به این نتیجه رسیدیم که کاربران باید از قبل با استفاده از عینکهای هوشمند با استفاده از آن آشنا باشند، بنابراین ممکن است در این سیستم در آینده پتانسیل بیشتری نسبت به زمان حال داشته باشد.
اگر قرار است برخی از نسخههای این سیستم در جریان اصلی به پیشروی خود ادامه دهد، هزینه آن یک سؤال بارز خواهد بود. قفسههای هوشمند بزرگترین بخش هزینه را در بر دارد، اما عمده فروشندگان در حال شروع به استفاده از آنها به هر حال برای اهدافی مانند شمارش سهام و جلوگیری از سرقت هستند. ایده این است که سیستم ما توانست از بالا و با هر سه راه حل شروع کند. سپس این خرده فروشان هستند که تصمیم میگیرند که از هر سه راه حل استفاده کنند یا فقط یک یا دو مورد از آنها را انتخاب کنند.
منبع: Zulqarnain Rashid – THE CONVERSATION