بررسی اجمالی شخصیت امام کاظم علیه السلام
هفتمین امام شیعه امامیّه، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حِلم و بردباریاش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان لقب کاظم دادهاند. شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب سال 183 در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، هارون الرشید، صورت گرفته است.[1]امام کاظم علیه السلام پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال 148، رهبری شیعیان را برعهده گرفت و عمر شریف خود را در مدینه و بغداد گذراند. این مقطع سی و پنج ساله یعنی از صد و چهل و هشت تا صد و هشتاد و سه هجری که دوران امامت حضرت ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام هست، یکی از مهمترین مقاطع زندگی نامه ائمه علیهم السلام است.[2]
در میان شخصیّت های علوی موجود در عصر آن حضرت، کسی را توان برابری با وی نبوده و از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت سرآمد روزگار خویش بشمار میآمد.
شیخ مفید درباره آن حضرت میگوید: ابوالحسن موسی علیه السلام پرستنده ترین و سخیترین و با شخصیّت ترین اهل زمان خود بود.[3]
شیخ طبرسی مینویسد: آن حضرت حافظ ترین مردم نسبت به کتاب خدا بود... و مردم مدینه او را زینت کوشندگان در عبادت خدا مینامیدند.[4]
برکات و آثار وجودی امام کاظم علیه السلام
برخی از برکات وجودی امام هفتم را در ادامه بررسی خواهیم کرد.1 – دفع بلا از شیعیان
امام کاظم علیه السلام با پذیرش حبس طویل المدت خویش، و رعایت همیشگی تقیه، سبب شکلگیری تشکّل شیعه در آن دوران بسیار سختی که برای شیعیان بود شدند. ایشان به صورت پنهانی رهبری شیعیان را برعهده داشتند و بدون آن که این مطلب علنی شود، فعالیت های سیاسی و دینی و سایر اهداف خویش را راهبری مینمودند و در عین حال با پافشاری بر تقیه و توصیه بر این مطلب، جان شیعیان و محبین خود را حفظ مینمودند.امام کاظم علیه السلام میفرمایند: «اگر خبری از جدم نشنیده بودم که اطاعت از سلطان به جهت تقیه واجب است هرگز پیش او(هارون) نمیآمدم».[5] در روایتی از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هست که ایشان میفرمایند: «... خداوند به سبب من، بلا را از اهل شیعیانم دفع میکند».[6] در واقع این ویژگی در تمام ائمه هدی وجود دارد و این ذخیرهها و گنجینههای الهی، سرتاسر زندگی خود را برای هدایت و دستگیری و محافظت از مردم خرج نمودهاند.
امامان شیعه «کُلُّهُم نورٌ واحد» هستند و بعد از شهادت نیز همان اثرات را دارا میباشند و شایسته هست که مردم برای برآورده شدن حاجات خود به این انوار مقدّسه متوسل گردند، مخصوصاً در روزهایی که منتسب به ایشان میباشد. اگر در این روزها دچار ویروس منحوس کرونا هستیم از ایشان بخواهیم که واسطه فیض شوند و به برکت ایشان این بلا از سر شیعیان و محبین ایشان دفع گردد. اگر نیازهای مالی داریم، از ایشان بخواهیم که در رزق ما تغییری صورت بگیرد و خداوند به ما وسعت رزق عطا نماید.
2 – برآوردن حاجتهای مادّی
آنچه از سجایای امام کاظم علیه السلام بیش از همه قابل توجه بوده، کرم و سخاوت آن حضرت است که ضرب المثل بوده است. ابن عنبه در این باره مینویسد: همواره نزد او کیسههایی از زر بود و به هرکسی که میرسید و یا به هرکسی که به احسان آن حضرت چشم داشت از آن ها میبخشید، به طوری که کیسههای زر او ضرب المثل شده بود.[7]سخاوت امام حتّی شامل کسانی میشد که به آزار و اذیّت او میپرداختند. در این زمینه ابن خَلَّکان از قول خطیب، چنین آورده است: او چنان بزرگوار و سخاوتمند بود که وقتی به وی اطلاع میدادند فردی در صدد اذیت شماست، کیسه زری که حاوی هزار دینار بود برایش میفرستاد.[8]
3 – هدایت گری علمی و معنوی
در اواخر قرن اول هجری مذاهب اسلامی جدیدی پدیدار گردید که با معارف اسلامی و شیعی فاصله داشت. از جمله این مذاهب که سهم عمدهای در درگیریهای فکری جامعه اسلامی داشت، مذهب اعتزال بود. اصل اساسی این مذهب، توجیه مسائل دین در سایه عقل بود. سپردن مقوله های دینی به دست عقل، به طوری که در توجیه و تحلیل عقلی این مقوله ها راه افراط سپری شود، نمیتوانست نتایج مطلوبی به بار آورد. گاهی صفات متضاد بر خدا نسبت داده و گاه برخی از صفاتی که به تصریح قرآن، خدا متّصف به آن ها است از حضرت باری سلب کردهاند.امام کاظم علیه السلام در برابر این انحرافات و شبهات روایات بسیار زیادی دارند[9] که با توجیهات عقلی پاسخ آنان را داده اند. علاوه بر این، ایشان به تربیت شاگردانی پرداختند که رسالت آن ها دفاع عقلانی از دین و عقاید مذهب شیعه بود.
ایشان احادیث فراوانی در موضوعات کلامی چون توحید، بداء و ایمان و نیز موضوعات اخلاقی دارند. مناجات هایی همچون دعای جوشن صغیر از ایشان نقل شده است. امام کاظم علیه السلام می فرمایند: «از آنچه در قرآن است پا فراتر نگذارید».[10]
در روایت دیگر آمده است: «خداوند بالاتر و بزرگتر از آن است که کسی بتواند به حقیقت صفت او برسد؛ پس او را همانگونه که خودش توصیف فرموده بشناسید و از غیر آن دست بردارید».[11]
لزوم رعایت احترام روز شهادت امام کاظم علیه السلام
تقارن و همزمانی اعیاد و شهادتها و عزاهای دینی که به تاریخ قمری است با اعیاد و مناسبت های ملی که به تاریخ شمسی هست، امری طبیعی و جاری هست. مثل همزمانی نوروز 1393 با ایام فاطمیه. یا همزمانی شهادت امام هادی علیه السلام با نوروز1397. امسال در نوروز1399، روز اول فروردین ماه، مصادف شده است با شهادت امام هفتم شیعیان امام کاظم علیه السلام که همچون سالهای گذشته که همچین تقارنهایی داشته ایم بر همه ایرانیان فارغ از هر دین و مسلکی لازم است به حفظ رعایت احترام به این امام هُمام و دقت در نحوه برگزاری مراسمات و جشن های نوروزی خود تا موجبات خشنودی خداوند متعال و امام زمان فراهم گردد.اما علت این لزوم و وجوب را هم از حیث عقل و هم نقل میتوان بررسی کرد.
اما دلیل عقلی از این باب هست که عقل انسان میگوید در روزهایی که ولادت یا وفات یا شهادت شخصیتهای برجسته ملی و دینی و یا حتی انسانهای بزرگ جهانی هست، به پاس زحمات و تلاشها و ثمراتی که او برای ما داشته است از باب شکرگذاری به بزرگداشت و بررسی افکار واندیشه های او و تقدیر و تشکر از او و خانواده اش و شاگردان او بپردازیم. عقل سلیم میگوید این چنین رفتارها باید در روز شهادت چنین شخصیتی با چنین مقام والا و ارزشمندی که در مطالب بالاتر عرض شد، صد برابر بلکه هزاران برابر بیشتر باشد.اما دلیل نقلی این است که امام علی علیه السلام فرمودند: «...خداوند براى ما شیعیانى برگزید که ما را یارى کنند و در شادى ما شاد باشند و در غم ما غمناک و مال و جان خود را در راه ما بدهند آنها از ما باشند و بما ملحق شوند».[12] در واقع شیعه و پیرو اهل بیت کسی هست که خود را طبق منش و روش اهل بیت تطبیق نماید و نهایت این امر هم همنشینی با اهل بیت می باشد.
و در روایتی دیگر عید واقعی را روزی معرفی می نمایند که در آن هیچ گونه گناه و خطایی صورت نگیرد.[13] به امید محقق شدن چنین روزی و با آرزوی سالی پر از خیر و برکت و سلامت و عافیت. در پناه آقا موسی بن جعفر علیه السلام سالی بدون عصبانیت و پر از آرامش را برای همه ایرانیان و شیعیان و مسلمانان جهان آرزومندیم.
پینوشت
[1] رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص375.
[2] انسان 250 ساله، ص343.
[3] الارشاد، ص277.
[4] اعلام الوری، ص298.
[5] عیون اخبارالرضا، ج1، ص76.
[6] بحارالانوار، ج52، ص30، ح25.
[7] عمدة المطالب، ص196.
[8] وفیات الاعیان، ج5، ص308.
[9] مناظرات و گفتگوهایی از موسی بن جعفر با برخی از عالمان یهودی و مسیحی در منابع تاریخی و حدیثی نقل شده که در پاسخ به پرسش های آنان بوده است. در کتاب مسند الامام الکاظم بیش از سه هزار حدیث از ایشان گردآوری شده که شماری از آن ها را برخی از اصحاب اجماع روایت نموده اند.
[10] المحاسن، ص239.
[11] الکافی، ج1، ص105.
[12] الخصال / ترجمه کمرهاى ؛ ج2 ؛ ص431.
[13] نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 428.