قرآن، نخستین بار در غار حراء، واقع در کوه ثور به پیامبر اسلام، وحی شد. دیدگاه مشهور این است که آیات آن، هم از طریق فرشته وحی و هم بدون واسطه و به صورت مستقیم، بر پیامبر نازل میشده است. به باور بیشتر مسلمانان، نزول قرآن به صورت تدریجی صورت گرفته است؛ اما برخی بر این باورند که علاوه بر نزول تدریجی آیات، آنچه قرار بوده است در یک سال بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شود، در شب قدر هم یکجا بر او نازل میشده است.
آیات قرآن در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به صورت پراکنده بر روی پوست حیوانات، چوب درخت خرما، کاغذ و پارچه نوشته میشد. پس از وفات پیامبر، آیات و سورههای قرآن توسط اصحاب جمعآوری شد؛ اما نسخههای بسیاری تدوین شد که در ترتیب سورهها و قرائت، با هم متفاوت بودند. به دستور عثمان نسخه واحدی از قرآن تهیه شد و دیگر نسخههای موجود را از بین بردند. شیعیان به پیروی از امامان خود، این نسخه را درست و کامل میدانند.
در قرآن، از موضوعاتی چون توحید، معاد، غزوات پیامبر اسلام، داستانهای انبیاء، اعمال شرعی دین اسلام، فضایل و رذایل اخلاقی و مبارزه باشرک و نفاق، سخن به میان آمده است. تا قرن چهارم قمری، قرائتهای گوناگونی از قرآن، میان مسلمانان، رواج داشته است. وجود نسخههای متفاوت از آن میان مسلمانان، ابتداییبودن خط عربی، وجود لهجههای مختلف و اِعمال سلیقه قاریان، از عوامل اختلاف قرائت بوده است. در این قرن، هفت قرائت از میان قرائتها برگزیده شد. قرائت شایع از قرآن در میان مسلمانان، قرائت عاصم با روایت حفص است.
[قرآن منشأ علوم]
قرآن منشأ پیدایش دانشهای فراوانی میان مسلمانان شده است. تفسیر و علوم قرآنی چون تاریخ قرآن، علم لغات قرآن، علم اِعراب و بلاغت قرآن، قصص القرآن و اعجاز القرآن از این دانشها است. قرآن جایگاه ویژهای در آیینها و هنر مسلمانان داشته است. ختم قرآن، قرآن به سر گرفتن و قرائت قرآن در مراسم ازدواج، از آن جمله است. بیشترین نمود قرآن در هنر، در هنرهایی چون خوشنویسی، تذهیب، تجلید(جلدکردن)، ادبیات و معماری بوده است.سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جذب افراد به اسلام، این گونه بوده که همه را به یک دید، نگاه نمیکرده است و حتّی در صورتی که افراد از نظر پذیرش احکام اسلام، با هم برابر بوده اند، به یکباره آنها را به بالاترین مراتب یک حکم دعوت نمیکرده است و این، رمز موفّقیت ایشان بوده و میتواند درس بزرگی برای مربّیان جامعه باشد. ثمره دیگر آن، این است که قرآن از مهجوریت خارج میشود و هرکس براساس توان خویش از آن، بهره میگیرد. یکی ممکن است قرآن را فقط قرائت کند و دیگری در آن بیندیشد و افرادی هم آن را راهنمای خویش قرار دهند و بدان عمل کنند.
دل دادگان به قرآن چنان چه خود قرآن فرموده «هرگاه آیات پروردگارشان به آنها گوشزد شود کر و کور روی آن نمیافتند.»[1] بلکه «در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه میخوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را مییابند. وقتی به آیهای برسند که تشویقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند، و با جان پر شوق در آن خیره شوند، و گمان میبرند که نعمتهای بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد؛ هر گاه به آیههای میرسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن میسپارند و گویا صدای بر هم خوردن شعلههای آتش، در گوششان طنین افکن است».[2]
به راستی چرا چنیند؟ چرا آیات قرآن این چنین آنها را دگرگون میسازد؟ و البته شاید بهتر است بپرسیم چرا چنین نباشند؟ مگر نه این است که رسول خدا فرمود:«فَضْلُ الْقُرْآنِ عَلَی سَائِرِ الْکَلامِ کَفَضْلِ اللهِ عَلَی خَلْقِهِ»؛[3] برتری قرآن بر دیگر سخنان چون برتری خداوند بر مخلوقاتش است.از همین روست که در کلام دیگری فرمود:
«الْقُرْآنُ مَأدُبَةُ اللهِ فَتَعَلَّمُوا مَأدُبَتَهُ مَا اسْتَطَعْتُم»؛[4] قرآن سفره گسترده الهی است؛ پس به قدر توان از آن توشه برگیرید. اهمیت انس با قرآن در کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) به گونه ای دیگر بیان میشود. ایشان فقر و غنا را در بود و نبود قرآن تفسیر میکنند؛ قرآن را شفای دردها و یاری دهنده در سختیها و اجابت کننده حاجات انسان معرفی میکنند. چنان که فرمودند:
«اعْلَمُوا أنَّهُ لَیْسَ عَلَی أحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَلا لأحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أدْوَائِکُمْ وَاسْتَعِینُوا بِهِ عَلَی لأوَائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أکْبَرِ الدَّاءِ وَهُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَالْغَیُّ وَ الضَّلالُ فَاسْألُوا اللهَ بِهِ وَتَوَجَّهُوا إِلَیْهِ بِحُبِّهِ وَلا تَسْألُوا بِهِ خَلْقَهُ إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَی اللهِ تَعَالَی بِمِثْلِه»؛[5] آگاه باشید که برای کسی بعد از قرآن، فقری نخواهد بود و برای کسی قبل از قرآن، غنایی حاصل نیست. پس به جهت دردهایتان از قرآن شفا خواهید و به واسطه قرآن بر سختیها یاری بجویید. چرا که در آن شفای بزرگ ترین دردها یعنی کفر، نفاق، تباهی و ضلالت است. پس به واسطه قرآن از خدا درخواست کنید و با عشق به قرآن به سویش روآورید و با وجود آن از خلقش چیزی نخواهید چرا که بندگان با چیزی همانند قرآن به سوی خدا روی نیاورده اند.
آری اگر کسی به دنبال بهترین سخن، داستان و موعظه و راست ترین گفتارهاست[6] و اگر برترین شفاعت کننده نزد خدا را میجوید،[7] همه و همه در زانو زدن در محضر نورانی قرآن و انس با آن مونس اطمینان بخش، جمع است. هر کس بتواند با قرآن انس بگیرد همه بیماریهای اعتقادی و اخلاقی او درمان میشود. جهل را که بدترین بیماریها است با علم درمان میکند. شک را با یقین، اندوه را با آرامش، ترس و هراس را با طمأنینه و اضطراب را با ثبات عزم برطرف میسازد.
از همین رو خداوند سبحان، مؤمنین را به قرائت قرآن به قدر توان که قدم اول انس با قرآن است امر میکند و میفرماید: “فَاقرَءُوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن”؛[8] پس هر آنچه از قرآن که میسر است قرائت کنید.و از این بالاتر؛ حتی اگر خودتان قرائت نمیکنید و ندای آن به گوشتان خورد به آن گوش کنید و ساکت باشید که این ساده ترین راه انس با قرآن است:
“وَاِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاستَمِعُوا لَه وَأنصِتوا لَعَلَّکُم تُرحَمونَ”؛[9] و هنگامیکه قرآن خوانده میشود به آن گوش فرا دهید و ساکت باشید شاید مورد رحمت قرار گیرید.انس با قرآن و خوگرفتن با منبع لایزال وحی، وحشت تنهایی را میزداید و اساساً کسی که با قرآن است دیگر تنها نیست؛ چنان که امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:«مَنْ أنِسَ بِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ لَمْ تُوحِشْهُ مُفَارَقَةُ الإِخْوَانِ»؛[10] هرکس با قرآن انس بگیرد، از جدایی دوستان وحشتی نخواهد داشت.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در جواب گروهی که هنگام سفر از ایشان توصیه ای خواسته بودند، فرمودند:اگر به دنبال مونسی میگردید، قرآن برایتان کافی است.[11]
قرآن کریم در کلام معصومان(علیه السلام)، مونسی است که در پناه آن میتوان به آرامش رسید و انس با آن تا حدی میتواند عمق پیدا کند که امام زین العابدین(علیه السلام) فرموده اند:«لَوْ مَاتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أنْ یَکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی»؛[12] اگر همه کسانی که میان شرق و غربند، بمیرند، پس از آن که قرآن با من باشد، از تنهایی وحشت نمیکنم.
ضرورت انس با قرآن کریم زمانی نمود بیش تری پیدا میکند که انسان سر درگم در پیرایههای اعتقادی و عملی به بن بست میرسد و در جست وجوی گریزگاه و بلکه پناهگاهی میگردد که تاریکیهای خودساخته را درمانی یابد. بشر امروز خسته از این راه و آن راه، در بند وساوس شیطانی و درمانده در باتلاق نفس سرکش دست و پا میزند.
اما قرآن شفای دردهای کهنه بشر، چراغ ظلمات گمراهی و سپری در مقابل نفس شیطان صفت و وسوسه شیطانی است. قرآن، تجلّی خدای سبحان برای بشر است؛ خواندنش، سخن گفتن با او؛ دیدنش، رؤیت آیات او؛ و شنیدن نغمه دل نشینش، مخاطب ذات اقدس اله شدن است. پس باید بدان انس گرفت، با گوش جان پیامش را شنید، با همه وجود از دریای بیکرانش آب حیات نوشید، با جان و دل از جویبار معرفتش نوشید و حقایق جاودانهاش را بر صفحه دل نگاشت.
دست یازیدن به این امر میسّر نیست مگر این که انسان در گام نخست، انس با قرآن را یک ضرورت بداند و نیاز بدان را با همه وجود احساس نماید؛ در گام دوم زمینههای فکری آن را فراهم کرده، قدم به قدم به مرحله اجرا بگذارد، و موانع پیش رو را با عزم و اراده ای پولادین از میان بردارد.[13]
نکته بسیار مهم این است که تلاوت و انس با قرآن از هر کسی و در هر زمانی و هر مکانی که باشد، ممدوح و مورد قبول حق تعالی میباشد، امّا از بعضی افراد زیباتر بوده و با ارزش تر و نیکوتر است و مورد ارج گذاری و اثرگذاری قرار میگیرد.
پینوشتها:
1. (وَالَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمّاً وَعُمْیاناً). (فرقان: 73)
2. نهج البلاغه، ص 304، خطبه 193.
3. بحار الانوار، ج 89، ص 19؛ جامع الأخبار، ص 40.
4. بحارالانوار، ج 89، ص 19.
5. نهج البلاغه، ص 252، خطبه 176.
6. ر.ک: زمر (39): 23؛ بحارالانوار، ج77، ص122.
7. المحجّة البیضاء، ج2، ص210.
8. مزّمّل (73): 20.
9. اعراف (7): 204.
10. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 112.
11. جامع الاخبار، ح 1431.
12. الکافی، ج2، ص602؛ میزان الحکمه، ج8، ص67.
13. مراحل انس با قرآن، ص 14.
منابع:
1. الکوثر/ نکاتی جالب درباره قرآن کریم
2. پایگاه تخصصی قرآن کریم/ مراتب انس با قرآن در روایات
3. پرتال امام خمینی (قدس سره)/ انس با قرآن