تلاوت و اثرپذیری از قرآن

اقبال، قرآن را همیشه با لحن جالب و دل‌کش می‌خواند و گریه می‌کرد؛ حتی اوراق مصحف نیز از اشک‌‌های او تر می‌شد.
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سهیلا قصیل زاده
موارد بیشتر برای شما
تلاوت و اثرپذیری از قرآن
مرحوم فیض کاشانی(رحمة الله علیه) می‌گوید: «کتاب‌ها و رسالهها نوشتم و تحقیقاتی کردم؛ ولی در هیچیک از علوم، دوایی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم. بر خود ترسیدم و به سوی قرآن فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث، هدایت کرد.»(1)
 
حضرت آیت‌ الله العظمی‌ اراکی(رحمة الله علیه) از مرحوم آیت‌ الله شیخ عبدالکریم حائری(رحمة الله علیه) (مؤسس حوزه علمیه قم) نقل می‌کردند که روزی پای منبر حاج شیخ جعفر شوشتری بودم. ناگهان گفت: «می‌خواهم شما را امتحان کنم و بیازمایم که اهل ایمانید یا خیر؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً»؛(2) مؤمنان فقط کسانى هستند که چون خدا یاد شود، دل‏هایشان مى‏ ترسد و چون آیات او بر آنان خوانده شود، بر ایمانشان مى‏ افزاید.» اکنون آیاتی از قرآن را بر شما تلاوت می‌کنم تا با مؤثر بودن یا مؤثر نبودن آن، معلوم گردد که اهل ایمانید یا خیر؟ تا این جمله را فرمود، من سخت ترسیدم و به فکر فرو رفتم که اگر آیاتی که می‌خواند در من اثری و انعکاسی نداشت، چه خاکی بر سر کنم؟ خود را جمع کردم و آماده نشستم تا به آیات گوش دهم. آن‌ گاه شروع کرد به قرائت آیاتی از قرآن کریم و الحمدلله احساس کردم که آن آیات شریفه، در من اثر کرد!»(3)
 
شیخ سلیمان نَدَوی (شیخ‌ الاسلام پاکستان) می‌گوید که روزی در اوج شهرت اقبال لاهوری، او را ملاقات کردم و گفتم: «بسیار شگفت آور است، من و امثال من که عمری به تحصیل در علوم مذهبی گذرانده‌ ایم، هیچ‌ کدام نتوانسته‌ ایم به‌ اندازه شما در معارف اسلامی‌ و تأثیر آن در افکار مردم، مؤثر باشیم. راز موفقیت شما در چیست؟» اقبال گفت: روزی هنگام صبح که مشغول تلاوت قرآن بودم، پدرم از جلوی اتاق من عبور کرد و مرا در همان حال دید. او پرسید: «اقبال! چه می‌خوانی؟» گفتم: «قرآن می‌خوانم.» گفت: «قرآن را آن‌ چنان بخوان که گویا بر تو نازل شده است و خدا با تو سخن می‌گوید!» این توصیۀ پدرم، در من اثر تازه ای گذاشت. از آن پس، قرآن را به روش مورد نظر او تلاوت می‌کردم؛ بنابراین اگر اثری در نشر معارف اسلامی‌ از من برجای مانده، مولودِ همان توصیه است.»(4)
 
اقبال، قرآن را همیشه با لحن جالب و دل‌کش می‌خواند و گریه می‌کرد؛ حتی اوراق مصحف نیز از اشک‌‌های او تر می‌شد. این نسخه قرآن در کتابخانه اسلامیه کالج لاهور نگهداری می‌شود. او طی نامه‌‌ای به خواهرش نوشت: «هنگامی‌که نگاهی به زندگی گذشته‌ ام می‌کنم، بسیار متأسف می‌شوم که چرا قسمت عمده عمرم را در مطالعات فلسفه اروپا تلف کردم. خدا به من نیروی فکری اعطا کرده بود. اگر این نیرو در مطالعه و تحقیق علوم دینی صرف می‌شد، حداقل خدمتی به دین اسلام انجام می‌دادم.»
 
در حالات عالم بزرگ، شیخ عبدالله شوشتری که از معاصران مرحوم علامه مجلسی است، نوشته‌ اند فرزندی داشت که بسیار به او علاقه‌ مند بود؛ اما سخت بیمار شد. روز جمعه هنگام نماز ظهر، علامه برای خواندن نماز جمعه با خاطری پریشان به مسجد رفت. ایشان معمولاً در رکعت اول نماز سوره جمعه و در رکعت دوم، سوره منافقون را می‌خواند. وقتی شروع به قرائت سوره منافقون کرد و به این آیه شریفه رسید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتُلْهِیکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِاللهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛(5)اى کسانى که ایمان آورده‏ اید، مبادا اموال و فرزندان‌ تان شما را از یاد خدا غافل کنند و هر کس چنین کند، زیان‌ کار خواهد بود»، چندین بار آن را تکرار کرد (تکرار آیات قرآن در نماز جایز است). پس از پایان نماز، پرسیدند: «چرا آیه را تکرار فرمودید؟» علامه پاسخ داد: «هنگامی‌که به این آیه رسیدم، یاد فرزندم افتادم. با تکرار آیه با هوای نفس مبارزه کردم و با محبّت قلبی در افتادم. سرانجام فرزند عزیزم را مرده فرض کرده و در برابر خود جنازه‌ اش را حاضر تلقی نمودم؛ سپس نماز را ادامه دادم(6)
 
روز قبل از دستگیری شیخ فضل الله نوری، سعدالدوله به منزل او آمد. عده‌ ای از اطرافیان شیخ حضور داشتند. سعدالدوله نزد شیخ نشست و آهسته با ایشان گفتگو کرد. پس از چند لحظه، شیخ فضل‌الله به حاضران فرمود: «آقای سعدالدوله می گویند که دست‌های مشخصی در کار است تا مرا دستگیر کرده و به دار آویزند و ایشان مصلحت می‌داند که من هم به یکی از دو سفارت روسیه یا انگلستان پناهنده شوم.» بعد با تبسم فرمودند: «من از کشته شدن خود بی‌ اطلاع نیستم و به هیچ‌ کس غیر از خداوند پناهنده نمی‌شوم!» سعدالدوله خطاب به شمس‌العلما گفتند: «حفظ جان آقا بر تمام افراد علاقه مند به ایشان واجب است و من چون نمیدانستم که آقا به این سفارتخانه‌ها پناهنده نمی‌شوند، با یک سفارت بی طرف، یعنی سفارت هلند تماس گرفتم و گفتگو کرده ام تا در صورتی که آقا اجازه دهند، پرچم هلند را روی بام خانه نصب کنیم تا ایشان در امان باشند.» شیخ با تبسمی‌ استهزا گونه فرمودند: «آقای سعدالدوله! پرچم ما را باید روی سفارت بیگانه نصب کنند! چه‌ طور ممکن است صاحب شریعت به من که از مبلغین احکام آن هستم، اجازه دهد به خارج از شریعت پناهنده شوم؟ مگر قرآن نخوانده اید که می‌فرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً؛(7)خدا هرگز راه سلطه‏ اى به سود کافران بر مؤمنان قرار نداده است.‏» من راضی هستم که صد مرتبه بمیرم و زنده شوم و مسلمین و ایرانیان مرا مثله کنند و بسوزانند تا به اجنبی پناهنده نشوم و خلاف شرع اسلامی‌ عملی انجام ندهم.(8)
 

تلاوت با حالت خشوع

قرآن می‌فرماید: «آیا وقت آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده، خاشع گردد؟». (9) و از حضرت امام صادق علیه ‌السلام مروی است که: «قاری قرآن، محتاج به سه چیز است: دلی خاشع، و بدنی فارغ و مکانی خلوت؛ زیرا هرگاه دل او خاشع باشد شیطان از او می‌گریزد. چون بدن او از مشاغل فارغ باشد، دل او متوجه قرآن خواندن می‌شود و عارضه‌ای عارضش نمی‌شود که او را از نور قرآن و فواید آن محروم سازد. چون در مکان خلوتی باشد و از خلق کناره گرفته باشد، باطن او با خدا انس می‌گیرد و حلاوت خطاب‌های الهی را که با بندگان صالح خود کرده، می‌یابد و لطف او را به ایشان می‌داند و چون از این مشرب جامی‌ نوشید. هیچ حالی را بر این اختیار نمی‌کند و هیچ وقتی را از این خوشتر نمی‌دارد؛ زیرا در آن وقت بی‌واسطه در مناجات با پروردگار است.
 
هرگاه، مجلسِ خلوت برای خود انتخاب کرد و از مردم کنارجویی نمود، پس از آنکه به دو خصلت اول متّصف گشت، روح او با خدا انس می‌گیرد و سِرِّ او به خدا پیوند می‌یابد و شیرینی سخن گفتنِ خدای تعالی را با بندگان صالحِ خویش درمی‌یابد و به لطفی که خداوند با آنان دارد [که او را به عنایت و اشارتِ کلامِ خود اختصاص داده] پی می‌برد و کرامات آن را می‌پذیرد و اشارات بدیع و تازه آن را درک می‌کند. پس چون پیاله ای از این آبشخور نوشد، آن حال را بر حالت‌های دیگر و آن وقت را بر وقت‌های دیگر ترجیح داده، اختیار می‌دهد، بلکه بر هر طاعت و عبادتی نیز ترجیح می‌دهد. زیرا که در آن حال، بدون واسطه با پروردگار مناجات می‌کند.
 
پس بنگر چگونه کتابِ خدایت، و منشور ولایتت را می‌خوانی و چگونه باید و نبایدهای او را پاسخ می‌گویی و چگونه از حدود الهی فرمانبرداری می‌کنی که آن، کتاب عزیز است که هیچ باطلی نه از پیش و نه از پس، در آن راه نمی‌یابد. آن از سوی خدایِ حکیمِ ستود فرو فرستاده شده است، پس آن را با ترتیل (واضح، آهسته و با تأنّی) بخوان. در جایگاه وعده و وعیدِ آن توقّف نما. در مثل‌ها و اندرزهایش اندیشه کن. پس بترس از اینکه مبادا حروف آن را به پا داری و در آن‌ها دقت کنی ولی حدودش را ضایع گردانی.
 
پی‌نوشت‌ها:
1. محسن قرائتی، دقایقی با قرآن، ص ۱۳۶.
2. انفال، آیۀ ۲.
3. علی کریمی‌جهرمی، نمونه‌هایی از تأثیر و نفوذ قرآن، ص ۹.
4. علی‌اکبر دیلمی، انس با قرآن، ص ۴۲.
5. منافقون، آیۀ ۹.
6. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۱۷۵ و ۱۷۶.
7. نساء، آیۀ ۱۴۱.
8. محمدتقی صرفی، پای درس علما، ص ۵۵۰ و ۵۵۱.
9. سوره حدید، 16
 
منابع:
1. بلاغ/ انس علما با قرآن
2. دانشنامه اسلامی/ آداب تلاوت قرآن
3. حوزه/ قرآن و عترت


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط