نويسنده: بهاء الدين خرمشاهي
تجويد، فن صحيح خواندن قرآن کريم. تجويد از علوم شرعي و علوم قرآني است و خاص درست خواندن قرآن مجيد، و توسعاً نماز، تأسيس شده است. قدمت آن به عصر رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و مواظبت ايشان بر اداي درست کلمات قرآني و آموختن درست خواني قرآن باز ميگردد چنانکه حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين باب فرمودهاند: «مَن اَحَبَّ اَن يَقرَاءَ القرآنَ عِضاً کَما انزل فَليَقرَاءَ قراأة ابنِ اُمِّ عبدٍ» (کسي که ميخواهد قرآن را تازه و شيوا به همانسان که نازل شده بخواند، پس به قرائت ابن ام عبد، يعني عبدالله بن مسعود بخواند، النشر، ابن جرزي، 212/1؛ النهاية، ابن اثير، مادهي «عِضّ»). تجويد مصدر باب تفعيل از جودت (نيکي) است و به معناي نيک انجام دادن کاري است و اصطلاحاً درست خواني و شيوا خواني قرآن مجيد است. امت اسلامي همچنانکه به فهم معاني قرآن و اقامهي حروف آن هم به صفتي که از ائمهي قرائت دريافت ميکردند کوشا بودند و اين تلقي شفاهي سينه به سينه از طريق قاريان و مقريان و نهايتاً به سنت و قرائت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) منتهي ميشده است که مخالفت با آن يا عدول از آن جايز نيست و تشبُّه به آن و پيروي هرچه دقيقتر از آن هدف اعلاي علم تجويد است. کسي که به اصطلاح زبانش براي تلفظ کلمات قرآني نچرخد يا قادر به اداي حروف از مخارج صحيح آن نباشد، يا کسي را براي راهنمائي و آموزش نيابد، معذور است. اما کسي که بر اداي لفظ صحيح و عربي فصيح و پرهيز از تلفظ عَجَمي (به طور کلي غير عربي) قادر باشد، ولي از روي استکبار چنين نکند مقصر و غاش (صاحب رفتار نادرست) است و جانب کتاب الهي را که ثقل اکبر عالم اسلام و بزرگترين وديعهي الهي است فرو گذاشته است. در قرآن مجيد آيهاي هست که صريحاً در باب درست خواني و خوشخواني قرآن است: و رتّل القرآن ترتيلاً (قرآن را شمرده و شيوا بخوان، مزمل، 4) محققان عامه و خاصه از حضرت اميرالمؤمنين (عليهالسلام) نقل کردهاند که فرموده است: التّرتيلُ تَجويدُ الحُروفِ و معرَفَةُ الوُقوفِ، يعني ترتيل همانا تجويد و خوب ادا کردن حروف و شناخت وقوف (وقفها) است (النشر، 209/1، ترجمهي الاتقان، سيوطي، 273/1-274). علماي قرآن شناس قرائت بدون تجويد را «لحن» يعني غلط خواني و غلط خوان را لحان ناميدهاند. لحن به جلي (آشکار) و خفي (پنهان) تقسيم ميشود. لحن جلي آن است که هم قرائت شناسان و متخصصان تجويد آن را در مييابند و هم غير متخصصان مانند اينکه غين را به صورت قاف تلفظ کند، يا نقصان مد طبيعي به طوريکه حرف مد از بين رود، يا ترک ادغام در موارد ادغام. لحن خفي آن است که فقط قرائت شناسان و متخصصان تجويد در مييابند. مانند زياده و نقصان انواع مد در حد يک حرکت يا عدم توازن بين مقادير يک نوع مد، و نظاير آن. تجويد از شعب علم قرائت است. فرق آن با قرائت اين است که علم قرائت متصدي ضبط صحيح کلمات قرآن است که هم اعراب درست باشد هم ثبت و ضبط کلمات که مثلاً «طلح» درست است يا «طلع» يا «استطاعوا» درست است يا «اسطاعوا» و قضاوت در مورد اختلاف قراآت و باز شناختن کلمهي اصل از کلمهي بدل. اما تجويد بعد از علم قرائت و پس از تثبيت و ضبط متن، مجال ظهور مييابد و به اداي درست کلمات درست مربوط ميگردد. به عبارت سادهتر علم قرائت به الفاظ و ثبت و ضبط آنها مربوط است و تجويد به تلفظ و اداي آن کلمات في المثل در اين عبارت قرآني که «اِلّا اَنْ تَتَقّوا مِنْهُم تُقيةً» (آل عمران، 28) که بعضي از قاريان کلمهي تقاة (بر وزن عصاة) را به صورت «تقيه» (بر وزن بقيه) خواندهاند، تحقيق در اين باب به علم قرائت مربوط است. اما پس از احراز قرائت صحيح، تلفظ کلمهي تقاة يا تقيه به طرز درست و از مخارج صحيح و با حفظ صفات حروف، تجويد نام دارد. و اجراي تلفظ يعني خوشخواني توأم با درست خواني کلمات و عبارات قرآن ترتيل است. حافظ ابوالخير محمد بن محمد دمشقي مشهور به ابن الجرزي (م 833 ق) صاحب آثار عديده و معتبري در علوم قرآني، در کتاب النشر في القرآن العشر، در تعريف ديگري از تجويد مينويسد: «تجويد آرايهي تلاوت و پيرايهي قرائت است و عبارات است از اعطاي حقوق حروف به آنها و حفظ ترتيب و مراتب آنها و باز آوردن حرف به مخرج و اصل آن و پيوستن آن به نظيرش و تصحيح لفظ و تلطيف نطق با نظر به صيغه و ساختمان هر کلمه بدون اسراف و تکلف و افراط» (النشر، 212/1).
قرائت قرآن چهار مرتبه دارد: ترتيل؛ تحقيق؛ تحدير (حدر) و تدوير. 1) ترتيل، خواندن قرآن با تأني و شمرده و شيواست همراه با تدبر در معاني و رعايت تمامي قواعد تجويد؛ 2) تحقيق، خواندن قرآن با حداکثر آرامش و تأني است آهستهتر از قرائت به ترتيل و اشباع مدها و تحقيق همزهها و اتمام حرکات و تحقيق مخارج حروف و غيره. قرائت تحقيق بيشتر طريقهي ورش و عاصم و حمزه بوده است و روشي است که جهت تعليم قرائت به شاگردان و تمرين زبان وادي کامل قواعد تجويد استفاده ميگردد؛ 3) تحدير، سريع خواندن (سريعتر از تحقيق و ترتيل) ولي با حفظ احکام تجويد، حدر روش ابن کثير و قالون است؛ 4) تدوير، حالتي است بين تحقيق و حدر؛ به بيان ديگر نوعي قرائت است نه به سرعت حدر (تحدير)، و نه به کندي تحقيق. «اکثر اهل اداء اين روش را اختيار کردهاند، اما افضل القراآت همانا ترتيل است». (قواعد تجويد، مطابق روايت حفص از عاصم، 22) تعريف مشهور ديگري از تجويد بدين قرار است: اداء حروف از مخرجش همراه با اعطاء «حق» و «مستحق» آن حرف. حق حرف عبارت است از صفات لازمهي آن حرف. يعني حالاتي که حرف در حالت انفراد و بدون ترکيب در کلمه دارد. از جمله استعلاء، استفال، جهر همس و نظاير آن». «مستحق حرف» احکامي است که به صفات لازمهي آن حرف در حين ترکيب با حروف ديگر مربوط ميگردد نظير تفخيم، ترقيق، ادغام اظهار ومد. اساس تجويد بر اداي حروف از مخارج آنهاست. مخرج حرف مکاني است که حرف از آن محل خارج و ادا شود يا در آنجا هواي بازدم تبديل به حروف قابل شنيدن بگردد، مانند لبها که جاي اداي چهار حرف «ف، ب، م، و» است. براي تعيين و شناختن مخارج حروف، قاعده اين است که همزهي مفتوحي بر سر آن حرف درميآورند تا قابل تلفظ گردد. بيشتر حروف با دندانها مربوط است که در علم تجويد به ثنايا، رباعيات (به فتح راء) انياب و اضراس تقسيم ميگردد. اضراس بيست عدد و بر سه قسم است: ضواحک يا کرسيهاي کوچک، طواحن يا کرسيهاي بزرگ و نواجذ يا دندان عقل. براي تفصيل محل دندانها و اينکه مخرج کدام حرف در کجاست بايد به کتب مفصل علم تجويد مراجعه کرد. تعداد مخارج حروف را 14 و 16 و 17 (ابن جرزي) ياد کردهاند. کليهي حروف از پنج موضع در دستگاه تکلم انسان خارج ميشوند که عبارتند از: 1) موضع جوف؛ 2) موضع حلق؛ 3) موضع لسان؛ 4) موضع شفتين؛ 5 موضع خيشوم. مخارج کليهي حروف در اين پنج مواضع است في المثل موضع خيشوم (فضاي داخل بيني) محل اداي حروف غنه است، حروف غنه «نون» و «ميم» است که هنگام اخفاء و ادغام بخش عمدهي صوت از بيني خارج ميشود.
صفات حروف، صفت در اصطلاح تجويد عبارت است از کيفيت ايجاد و خروج حرف از مخرج آن. صفت عارضهاي است که مايهي تمايز و تشخيص حروف متحدالمخرج يا قريب المخرج از يکديگر ميشود. صفات خروج تهجي به اصلي و فرعي تقسيم ميگردد: الف) صفات اصلي (متضاد) عبارت از ده صفتاند: 1) جهر (ضد آن: همس)؛ 2) شدّه (ضد آن: رخاوه)؛ 3) استعلاء (ضد آن: استفال)؛ 4) اطباق (ضد آن: انفتاح)؛ 5) اصمات (ضد آن: اذلاق). براي شرح اين صفات بايد به کتب مشروح تجويد مراجعه کرد؛ ب) صفات فرعي يا عارضي، اين صفات لازمهي حروف نيست، بلکه براي تلفظ بهتر و تزيين تلاوت عارض بر آنها ميشود. اين صفات متضاد ندارد و با صفات اصلي هم مخالفت ندارد. بعضي از اين صفات پانزدهگانه عبارتند از: صفير، قلقله، تفشي، انحراف، تکرير، استطاله، لين و غنه. شرح کامل اين صفات در کتابهاي تجويد آمده است. «حق حروف» يعني صفات لازمهي آنها همينها بود که بيان شد. بعضي از فقرههاي «مستحق حروف» عبارتند از: 1) تفخيم (يا تغليظ) يعني درشت و غليظ تلفظ نمودن حرف؛ 2) ترقيق (يا تخفيق) نازک و رقيق تلفظ کردن حرف؛ 3) ادغام يعني حذف يک حرف ساکن و مشدد نمودن حرف بعدي. هرگاه تنوين يا نون ساکنهي آخر کلمهاي به يکي از حروف ششگانهي يرملون (ي - ر - م - ل - و - ن) که در ابتداي کلمهي بعدي باشد قرار گيرد در يکديگر ادغام ميشوند، بدين معني که نون ساکنه قلب به آن حرف يرملون شده بعد طبق قاعده ادغام ميگردد (تهذيب القُراء، 60)؛ 4) اظهار يعني اداء حروف از مخرج آن. از مباحث ديگر تجويد مد و قصر است. مد يعني کشيدن و امتداد صوت در حروف مدي بيش از ميزان طبيعي مثلاً حرف الف در کلمهي «القراء يا «جاء» يا «الان» يا «ضالين». قصر نقطهي مقابل مد و اداي حرف به ميزان طبيعي و معمول است. از مباحث مهم ديگر، مبحث وقف است. وقف يعني درنگ کردن و در اصطلاح تجويد جدا ساختن کلمه است از مابعدش و ضد از آنجاست که يک آيه يا حتي يک جمله و عبارت بلند قرآني را غالباً به يک نفس نميتوان خواند، و چون قطع و وصل کلمات به معنا مربوط ميشود براي آنکه وقف يا عدم وقف باعث اخلالي در معنا نشود، علماي قرائت براي آن قواعدي وضع کردهاند. از ابن عباس نقل شده که گفته است: الوقوف منازل القرآن (وقفها منزلگاههاي قرآن است) کلمهاي که بر آن وقف ميشود «موقوف عليها» ناميده ميشود. وقف به جايز و لازم و انواع ديگر تقسيم ميشود و به نه طريق ميتوان کلمهاي را از مابعدش قطع و وقف نمود از جمله اسکان، ابدال، اشمام و غيره که براي شرح و بيان هر يک بايد به کتب مفصل تجويد و قرائت قرآن که تعداد آنها در زبان عربي و فارسي فراوان است مراجعه کرد.
منابع:
به جز منابع ياد شده در متن؛ سرالبيان في علم القرآن، حسن بيگلري (صفحات مختلف)؛ القراءات القرآنية، عبدالهادي الفضلي، 125-128.
منبع: تهيه و تنظيم: دائرةالمعارف تشيع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهي انتشارات حکمت، چاپ اول.