گرچه روابط پرستار با بیمار را میتوان در ابتدا به دو دسته مختلف؛ یعنی روابط درمانی و روابط عاطفی، اخلاقی و حمایتی تقسیم کرد، ولی این روابط در عمل از یکدیگر قابل تفکیک نیستند. یعنی نمیتوان روابط درمانی را عاری و جدا از روابط اخلاقی و عاطفی دانست و صرفا به برخوردی خشک و بی روح اکتفا کرد. روح اخلاق، عاطفه و حمایت باید در تمام روابط و برخوردهای پرستار با بیمار حاکم باشد و عنصر اخلاق بطور گسترده و فراگیر در همه این روابط جلوه گر شود.
رفق و مدارا
زودرنجی و حساسیت بیمار درباره محیط اطرافش و کسانی که با او سر و کار دارند، امری طبیعی است. شخصی که تا کنون مستقل میزیسته است، اکنون نیازمند کمک دیگران است. ضعف و کسالت جسمی، او را مبتلا به بی حوصلگی کرده است. نگرانیهایی که بر اثر بیماری و بستری شدن برای او پدید آمده، روح او را آزرده ساخته است. جدا شدن از محیط خانه و خویشان و بستگان و ورود به محیط نا مأنوس و مواجهه با ابزار و افراد ناآشنای بیمارستان، او را دچار غربت و احساس تنهایی و بی کسی کرده است. ترس از وضعیت بیماری و احیانا عمل جراحی، از او فردی مضطرب و ناهنجار ساخته است. ناتوانی در انجام امور روزمره، باعث افسردگی او شده است و در نهایت عوامل بسیار دست به دست هم داده تا از بیماری انسانی کسل، بی حوصله، مضطرب، حساس و افسرده بسازد. با توجه به این عوامل، ناهنجاریهای بیمار را باید امری عادی و طبیعی تلقی کرد و مدارا با او را امری لازم و ضروری دانست.بیمار برای دست یافتن به وضعیت طبیعی روحی، نیازمند صبر، حلم، رفق و مدارای پرستار است. پرستار باید در مقابل ناهنجاریها و کج خلقیهای او واکنشی آرام و محبت آمیز داشته باشد. درک موقعیت بیمار این امکان را به پرستار میدهد که ناهنجاریهای او را امری عادی بشمارد و روح حلم و بردباری خویش را بر فضای محیط بیمار حاکم سازد.
اگر پرستار، بیمار خویش را درک نکند و موقعیت او را نشناسد، چه بسا این ویژگیهای روانی بیمار را امری غیرعادی و از روی غرضهای شخصی بداند و یا به حساب خصلتها و خصوصیات اخلاقی بیمار بگذارد که در این صورت، انگیزه بردباری در او ضعیف شده، در صدد تسویه حساب و مقابله به مثل برمیآید، که این امر، هم برای بیمار و هم برای پرستار زیان آور است؛ بیمار را ناهنجارتر و بیماری اش را افزونتر میسازد و پرستار را نیز دچار مشکل میکند و او را از بهرههای معنوی و ارزشهای اخلاقی محروم میگرداند. از این جاست که رفق و مدارا با بیمار را باید یکی از اصول اولیه اخلاق پرستاری و برخورد با بیمار دانست و نرمش و عطوفت و مهربانی را از لوازم پرستاری شمرد.
اصولا رفق و مدارا از فضیلتهای اخلاقی و کرامتهای بزرگ انسانی است. توصیه فراوان روایات و متون اخلاقی به رفق و مدارا، ناظر به اهمیت والای آن در رشد و کمال انسان است. به این روایت بنگریم که چگونه رفق و مدارا را رهگشا و وسیله رسیدن به مقاصد عالی میداند.
حضرت علی علیه السلام فرمود: «الرفق مفتاح النجاح»(1) نرم خویی و مدارا کردن با دیگران، کلید کامیابی و رسیدن به مطلوب است. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) رفق را از صفات خداوند شمرده و آن را محبوب خدا دانسته است.
با توجه به والایی و ارجمندی این ویژگی و آثار ارزنده ای که به دنبال دارد، میتوان آن را یکی از نشانههای جامعه ایمانی و زندگی اسلامیدانست و سلامت و مصونیت جامعه را از تضادها و برخوردهای نامطلوب و غیرمعقول، مرهون آن شمرده و با به کارگیری این خصلت پسندیده به آرامش مطلوب اجتماعی دست یافت. این است که امام على علا فرموده است: «بهترین خصلتها رفق است.(2) آنچه ضرورت به کارگیری این ویژگی زیبا را در امر پرستاری دو چندان میسازد، موقعیت و وضعیت روحی و روانی بیمار است که به آن اشاره شد.
رفق و مدارا با بیمار به معنی نرمخویی، سخت نگرفتن، مسالمت، تساهل، سازش و همراهی و همدلی با اوست. مدارا، ناهنجاریهای بیمار را برطرف میکند و از یک بیمار تندخو و بی حوصله فردی آرام و صبور میسازد. از این جاست که اضافه بر توصیههای فراوانی که در روایات، درباره رفق و مدارا با مردم شده است، سفارشهایی در خصوص مدارا با بیماران رسیده است. به این روایت بنگرید که چگونه پیامبر خدا به شخصی که خود را طبیب معرفی میکند میفرماید: «الله الطبیب، بل انت رجل رفیق؛ طبیبها الذی خلقها»(3)طبیب خداوند است، و تو مردی هستی مدارا کننده، طبیب بدن انسان کسی است که آن را آفریده است. این بیان به آثار ارزنده و سازنده رفق و مدارا با بیماران، اشاره دارد.
گویا در بین وظایف اخلاقی کسانی که دست اندرکار بهبود بیمارند، رفق و مدارا با بیمار، مهمترین وظیفه و نرمی و مسالمت با بیمار، کارسازترین ویژگی دانسته شده است. این نکته نیز به تجربه ثابت شده که گاهی برخورد مناسب پزشک و پرستار به بهبود بیمار سرعت بخشیده است.
پینوشتها:
1- میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۵۷.
2- «ځیر الخلایق الرفق»، شرح غرر، ج ۳، ص ۴۲۹
3- سنن ابی داود، ج ۴، ص ۸۳.
منبع: نگرش اسلامی به: فرهنگ پرستاری، اکبر اسدی،صص124-119، مرکز تحقیقات اسلامی جانبازان، قم، چاپ دوم، 1375