ردیف | اسم | معنی |
1 | یکتا | (اسم دختر و پسر) (ترکی - فارسی) یگانه، بی نظیر، تنها، یکی از نامهای خداوند، بیهمتا |
2 | یزدان مهر | خداوند خورشید |
3 | یزدان | خداوند، ایزد، در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی، ایزد مقابلِ اهریمن است. |
4 | یاسان | لایق و سزاوار، نام یکی از پیغمبران باستانی ایران، در دساتیر کتابی به نام نامه شت و خشور به او نسبت داده شده است. |
5 | یوشع | به معنی خداوند نجات است، نام پسر عمو و پیامبر بعد از حضرت موسی |
6 | یوسف | به معنی خواهد افزود، نام پسر یعقوب (علیه السلام) |
7 | یورام | خداوند بر من است. |
8 | یوحنا | انعام توفیقی خداوند، نام یکی از اجداد مسیح، نام یکی از حواریون مسیح |
9 | یزدیار | نام پدر دستور بهمنیار از موبدان کرمان در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی |
10 | یزدگرد | آن که خداوند یار و یاور اوست. |
11 | یهودا | حمد، نام پسر یعقوب (علیه السلام) |
12 | یعقوب | آنکه پاشنه را میگیرد، نام پسر اسحاق (علیه السلام) و پدر یوسف (علیه السلام)، پیامبری که به آزمایشهای سخت مبتلا شد. |
13 | یحیی | تعمید دهنده، نام پسر زکریا از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل |
14 | یاشار | جاویدان، همیشه زنده، زندگی کننده |
15 | یادا | نشان |
16 | یونس | کبوتر، نام پسر امتای، یکی از پیامبران بنی اسرائیل، نام سورهای در قرآن کریم |
17 | یونا | به معنی خداوند میدهد |
18 | یاشا | به معنی زنده باد!، آفرین! زنده باشی |
19 | یارمحمد | یار (فارسی) + محمد (عربی) یار و یاور محمد (صلی الله علیه و آله) |
20 | یارعلی | یار (فارسی) + علی (عربی) یار و یاور علی (علیه السلام) |
21 | یمین الدین | آن که به منزله دست راست دین است. |
22 | یاره | یارا، قدرت |
23 | یارور | یاریگر، یاور |
24 | یارتا | همتای یار، همچون یار |
25 | یارا | توانایی، قدرت |
26 | یادگار | آنچه از کسی یا چیزی باقی میماند، یاد، خاطره، به صورت پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند یادگارعلی، یادگارمحمد |
27 | یدالله | دست خداوند، قدرت خداوند |
28 | یاسین | نام سورهای در قرآن کریم |
29 | یاسر | آسان، چپ، طرف چپ، نام پدر عمار، از یاران خاص پیامبر |
30 | یزداد | نام پسرانوشیروان پادشاه ساسانی |
31 | یاور | یاری دهنده، کمک کننده |
32 | یاقوت | نام سنگی قیمتی به رنگهای سرخ، زرد، و کبود، نام حموی ملقب به شهاب الدین از نویسندگان قرن هفتم |
اسامی دخترانه که با ی شروع میشوند
ردیف | اسم | معنی |
1 | یوکابد | جلال خداوند، خداوند مجد و بزرگی است، نام مادر موسی (علیه السلام) |
2 | یرحا | نام مادر حضرت موسی (علیه السلام) |
3 | یامین | اسم همسر حضرت یعقوب (علیه السلام) |
4 | یغماناز | از ترکیب یغما (ترکی) + ناز (فارسی) یغما، نام دخترپادشاه چین و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی |
5 | یافا | زیبایی، جمال، نام شهری قدیمی در ساحل مدیترانه |
6 | یارین | خوشحالی، شادمانی |
7 | یسنا | پرستش، ستایش، نماز |
8 | یوتاب | درخشنده |
9 | یگانه | یک گانه، تنها، بی همتا، بی مثل و مانند، یگانگی |
10 | یکتا | یگانه، بینظیر، تنها |
11 | یاسمینا | یاس و مینا گلی به رنگهای سفید، زرد و کبود. یاس به معنای گل و مینا به معنای شیشه یا کم طاقت که جمع این دو میشود گل شیشه ای یا یاس شیشه ای |
12 | یاسمین | گلی است خوشبوبرنگ زرد |
13 | یاسمن | گلی زینتی با گلهای درشت و معطر، به رنگهای سفید، صورتی، زرد و قرمز |
14 | یاس | بی مرادی، حرمان، دلسردی، دلشکستگی، سرخوردگی، ناامیدی، ناکامی، نامرادی، نومیدی |
15 | یارنوش | دوست و یاری که چون عسل شیرین و دلنشین است. |
16 | یارناز | دوست زیبا |
17 | یکیتی | اتحاد، همبستگی |
18 | یکمال | ثروت تقسیم نشده، دوست جانجانی (بسیار صمیمی) |
19 | یلدوز | اولدوز، ستاره |
20 | یلدا | آخرین شب پائیز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال که همزمان با میلاد مسیح (علیه السلام) است |
21 | یغما | غارت، تاراج، غنیمت، نام شهری در ترکستان که مردمان زیباروی و صاحب جمال دارد |
22 | یاشیل | سبز کبود، سبز چمنی، کبود |
23 | یارگل | دوستی که همانند گل زیباست |
منبع: سایت دلگرم