معرفی اسامی دخترانه و پسرانه با حرف ک

انتخاب نام برای فرزند یک تصمیم سخت برای والدین می باشد. والدین می توانند با مشورت گرفتن از اطرافیان بهترین نام را برای فرزند خود انتخاب کنند. در مطلب زیر برای کمک به شما دوستان عزیز فهرست کامل اسامی پسرانه و دخترانه با حرف ک را برایتان جمع آوری کرده ایم.
شنبه، 20 ارديبهشت 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی اسامی دخترانه و پسرانه با حرف ک

اسامی دخترانه که با ک شروع میشوند

 
اسامی فارسی
ردیف اسم معنی
1 کیانه منسوب به کیان، پادشاهی.
2 کیمیا اکسیر، تبدیل کردن مس به طلا. دست نیافتنی، با ارزش نایاب
3 کیناز موجب تفاخر پادشاه، دختری که پادشاه نازکش اوست
4 کیوان دخت مرکب از کیوان (نام ستاره‌ای) + دخت (دختر)
5 کیهان دخت مرکب از کیهان (دنیا) + دخت (دختر)
6 کیهانه جهان، دنیا، گیتی، درخشش، جهان کوچک
7 کیان دخت دختر بزرگان و سروران، دختری که نژاد و تبار او به بزرگان و سروران می رسد
8 کیان بانو ملکه. دختر پادشاه. دختر وعزیز سران و بزرگان
9 کیارا اندوه، ملالت خفگی.آراینده پادشاه.زیبنده
10 کیادخت دختر پادشاه. دختر سران. دختر بزرگان
11 کی دخت دختر پادشاه
12 کی بانو کدبانو – خانم خانه دار، لایق و آشنا به فنون تدبیر منزل.بانوی شاه، زنی که همه از او حساب می برند
13 کی آفرین آفریننده پادشاه
14 کی آفرید کسی که از شاه آفریده شده باشد.
15 کهسار مخفف کوهسار است یعنی زمین و جایی که در آنجا کوه بسیار باشد
16 کهربا درخشنده. آهن ربا، مغناطیس.نوعی سنگ ارزشمند و جذب کننده
17 کوهینه پونه
18 کوشک بارو، حصار، صرح، قصر، قلعه، کاخ،
19 کوشانه مونث کوشان، دختر ساعی، بانوی تلاشکر
20 کمند ریسمان و طناب.تله. زلف گیسو. موهای بلند. دختری زیبا با موهایی بلند
21 کمانه انحنا، قوس، کمان، تیرگشت
22 کلاله زلف، موی مجعد، کاکل، دسته گلموی پیچیده، دسته موی،
23 کشور اقلیم، خطه، دیار، سرزمین، شهر، قلمرو، مرزوبوم، ملک، ملکت، مملکت، ولایت
24 کرشمه دلربایی، شیوه، طنازی، عشوه، غمزه، غنج، ناز
25 کرانه جانب، جهت، طرف، افق، ساحل، کنار، کناره، طره، عرض، گوشه، ناحیه
26 کرا کرا به معنی ارزش در بختیاری. ارزیدن، اهمیت داشتن نام همسر مولانا جلال الدین بلخی
27 کتایون پادشاه بزرگ را گویند یا زنی که شهنشاه و پادشاه بزرگ باشد. بانوی بزرگ. یعنی ملکه جهان بانو
28 کانی اسم کردی می باشد به معنی چشمه ی آب . کانی به معنای رود و چشمه
29 کاناز آن قسمت ازخوشه که بشاخه چسبیده
30 کامیشا شادکام، خوشحال، سرزنده، خوش بیان، ترکیب مغلوب و تغییر یافته شادکام
31 کاشین نام مکانی در شمال ایلام
32 کامه کام و مراد و خواهش و مطلب و مقصد باشد.مقصود، هدف.خواسته، آرزو
 
اسامی زیبای دخترانه عربی با حرف ک
ردیف اسم معنی
1 کوثر بسیار از هر چیز. نام جویی در بهشت نام سوره ای در قرآن کریم
2 کوکب اختر، ستاره، سها، نجم، گلی زینتی، شکوه، جلال
3 کوکبه جاه، جلال، حشمت، خدم وحشم، دبدبه، شکوه
4 کلثوم کسی که چهره وگونه هایش فربه وپرگوشت باشد. دارای چهره زیبا. چهره دلنشین و آرام. دختری زیبا چهره و خوشرو با قلبی مهربان
5 کریمه زن صاحب کرم زن بخشنده . نیکو خوب پسندیده
6 کرامت بخشش، بخشندگی، دهش، بزرگواری، جوانمردی، عظمت، اعجاز، خارق عادت، معجزه
7 کبریا بزرگواری، بزرگی، جبروت، جلال، حشمت، شان، شکوه، شوکت، عظمت، فر، قدرت، کلانی، هیبت
8 کامله بی عیب، بی نقص
9 کبرا (کبری) بزرگ، کبیر، عظمت، بزرگی
 
اسامی خاص کردی دخترانه با ک
ردیف اسم معنی
1 کژال غزال، چشم اهو ، کژال واژه ای کردی به معنای زیباروی درشت چشم و به قولی چشم زیبای اهو است
2 کوچیار  یارکوتاه قد . کسی که دارای قد متوسط رو به کوتاه دارد و عشق کسی باش
 
اسامی تک دخترانه گیلکی با حرف ک
ردیف اسم معنی
1 کاس دختر چشم آبی. کوس، نقاره، فرورفته، مقعر، پیاله، جام، کاسه، گارسه، خوک، تیره، کبود
2 کیجا دختر، در گویش مازندرانی به معنای دختر
3 کیجانا  دختر مازندرانی که عزیز و دوست داشتنی است
 
اسامی خارجی و شیک دخترانه با ک
ردیف اسم معنی
1 کاملین گیاهی با گل های زرد و کوچک
2 کامیلا  محافظ مبعد، فرشته جنکجو
3 کارمن  ملکه ٔ رومانی
4 کاترینا  پاک، بی آلایش زیبا ، بینظیر
5 کاتیا  پاک، بی آلایش نام پرنده ای ترکی
6 کاترین  پاک، بی آلایش
7 کارولین  دختر امپراطور فرانسوی اول بود. ناحیه ای در آمریکای شمالی
8 کاملیا  درختچه ای زینتی و همیشه سبز از خانوادۀ چای گلی درشت و زیبا به رنگ سفید
9 کلارا  نام راهبه ای ایتالیایی. معروف. شهیر
 

اسامی پسرانه که با حرف ک شروع میشوند

 
اسامی فارسی
ردیف اسم معنی
1 کورنگ نام پسر گرشاسپ از پادشاهان پیشدادی
2 کورش پادشاه هخامنشی. فرزند پاک برتر
3 کاوه شخصیتهای شاهنامه، اسم آهنگری ایرانی در زمان ضحاک
4 کوچک تنگ، محقر، بچه، خرد، خردسال، طفل، صغیر، کم جثه، پست، حقیر، اندک، قلیل
5 کوت کوتاه شدن.خم شدن . از شخصیتهای شاهنامه،
6 کندرو نام پیشکار ضحاک، از شخصیتهای شاهنامه فردوسی
7 کندر صمغی سفید، نرم، خوش بو، و شیرین که از درختی خاردار شبیه درخت مورد گرفته می شود
8 کنارنگ مرز بان. حاکم، والی،
9 کمبوجیه کام + دو + زندگی = خوشبختی و کامروایی زندگی این جهان و آن جهان. نام یکی از پادشاهان هخامنشی بود
10 کمانگیر کمانداری را گویند که که در فن تیراندازی بی نظیر باشد. کسی که به کمان مجهز است . کماندار
11 کلباد به معنی ' دارای بویِ گل
12 کلاهور از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری مازندرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
13 کشواد از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر گودرز، سردودمان گودرزیان و یکی از پهلوانان دوره فریدون پادشاه پیشدادی
14 کسری برابر پارسی: خسرو پرویز، خسرو
15 کیهان جو، سپهر، فضا، جهان، دنیا، عالم، گیتی
16 کیومرث اولین شاه جهان و ایران در شاهنامه
17 کیوس نام پسر قباد و برادر بزرگ انوشیروان پادشاه ساسانی
18 کیوان ستاره زحل، نام یکی از بزرگان دربار بهرام گور پادشاه ساسانی
19 کیکاووس پادشاه عادل و اصیل، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پادشاه کیانی، پسر کیقباد
20 کیقباد، کیغباد پادشاه محبوب و سرور گرامی، از شخصیتهای شاهنامه
21 کیسان مانند پادشاه، دارای منش شاهانه
22 کیخسرو یکی.از پادشاهان بسیار بزرگ.در شاهنامه.است وی فرزند سیاوش و نوه ی کی کاووس و.نبیره کی قباد می باشد
23 کیاوش ویژگی آن که مثل پادشاهان، سروران و بزرگان است - مانند پادشاه. آزاد مرد- بزرگ مرد
24 کیانمهر مرکب از کیان به معنای بزرگوارانه، دوستی شاهانه، سرآمد پادشاهان،. خورشید پادشاهان
25 کیانوش کیانوش از ترکیب (کیا + نوش) تشکیل شده که کیا به معنی پدر،آباء،نیا بوده و نوش به معنی دوست
26 کیان کیان یعنی پادشاه . بزرگمرد..بزرگمنش
27 کیاشا پادشاه ، سلطان ، حاکم ، فرمانروا شاهنشاه ، پادشاه
28 کیارزم کیارزمکیا (پادشاه) + رزم (نبرد)
29 کیارخ کیاچهر - آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است
30 کیاراد پادشاه جوانمرد
31 کیاچهر آن که چهره اش چون سروران و پادشاهان و بزرگان شکوهمند است
32 کیاجور عاقل، فاضل و دانا
33 کیا پادشاه سلطان، حاکم، فرمانروا
34 کی منوش از پادشاهان یا شاهزادگان پیشدادی بنا به روایت تاریخ سیستان
35 کی زاد زاده پادشاه یا بزرگان
36 کی راد پادشاه بخشنده
37 کی آذر مرکب از کی (پادشاه) + آذر (آتش)؛ پادشاه آتش
38 کهیلا از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
39 کیازند پادشاه بزرگ
40 کیارنگ رنگ پاکیزه و لطیف
41 کیارش از شخصیتهای شاهنامه فردوسی، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی، مرکب از کی + آرش، آرش پادشاه
42 کیارس کیارش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی
43 کهیار کوهیار، کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان
44 کهرم از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
45 کهار گهار، از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی
46 کوهین منسوب به کوه، نام گیاهی که ریشه آن مانند ریشه نی است
47 کوهیار کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان
48 کوهشاد نام روستایی در استان هرمزگان
49 کوهسار جائی که کوه بسیارباشد، کوهپایه .جایی که دارای کوههای متعدد است
50 کوهرنگ نام دره و رودخانه ای در زردکوه بختیاری
51 کولیار دهی از دهستان مشکین باختری که در بخش مرکزی شهرستان خیاو واقع است
52 کوشیار کسی که کوشش زیاد می کند
53 کوشان کوشا، ساعی، تلاشگر. کسی که کوشش زیاد می کند
54 کوشاد ریشه گیاهی خوشرنگ
55 کوشا ساعی، تلاشگر. پرتلاش، جدی، درس خوان، سخت کوش، فعال
56 کوروس کوروش، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد
57 کسرا کسرا. نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد
58 کروخان از شخصیت های شاهنامه فردوسی،نام دلاوری تورانی فرزند ویسه در سپاه افراسیاب تورانی
59 کراخان نام پسر بزرگ افراسیاب تورانی
60 کدمان نام اصلی داریوش پادشاه هخامنشی
61 کبوده درخت راست وبلندوبی بر، درخت بیدمشک از شخصیتهای شاهنامه
62 کاویان پادشاهی، سلطنتی. جستجو کننده پیشرو
63 کاووش جستجو، بررسی، تحقیق
64 کاووس کیکاووس - از شخصیتهای شاهنامه
65 کاوک کاوه
66 کاوان کاویان، منسوب به کاوه
67 کامیار بختیار، کامجو، کامران، کامروا، کامور، کامیاب، موفق
68 کامیاب آن که به خواست و آرزویش رسیده باشد، پیروز
69 کاموس از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان کوشانی در سپاه افراسیاب تورانی
70 کارینا چهارمین مملکت از ممالک تابعه ٔ پارت که بواسطه ٔ ولات اداره میشده اند، کارینا نام باستانی
71 کارنگ چرب زبان، زبان آور
72 کارن نام سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی. شجاع و دلیر
73 کاردار وزیر، حاکم، مأمور سیاسی یک دولت والی
74 کابی معرب منسوب به کاوه آهنگر
75 کامگار کامگار یعنی خوشبخت .یعنی کامیاب .یعنی کامران.
76 کامکار دولتمند، سعید، سعادتمند، کام دیده، کامیاب، موفق
77 کامبوزیا برگرفته از کلمه کمبوجیه پسر کورش
78 کالو بمعنی اخیر تنه، بدن . صورت، شکل
79 کاکی پرگوئی. پرحرفی. پرچانگی کردن
80 کاکو نام دلاوری تازی نبیره ضحاک در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی، از شخصیتهای شاهنامه نیز هست.
81 کاکله از شخصیتهای شاهنامه
82 کامشاد مرکب از کام (خواسته، آرزو) + شاد
83 کامروا بختیار، شادکام، کامجو، کامران، کامکار، کامیاب، موفق
84 کامران خوشگذران، عیاش، کامجو، کامروا، کامیاب، خوشبخت، نیکبخت
85 کامدین خواسته دین، اسم یکی از دانایان دین زردشت
86 کامداد نام وزیر و مشاور آبتین
87 کامجو خوشگذران، عشرت طلب، عیاش، کامران، کامروا، کام طلب، مرادطلب هوس ران، هوسباز
88 کامبیز کام + دو + زندگی = خوشبختی و کامروایی زندگی این جهان و آن جهان
 
اسامی زیبای عربی که با ک شروع میشوند
ردیف اسم معنی
1 کمال الدین کامل در دین، سبب کمال دین
2 کمال بلوغ، پختگی، رسایی، رشد، بینش، حکمت، معرفت،درجه
3 کلیم الله آن که خداوند با او سخن گفته است، لقب موسی (علیه السلام)
4 کرم الله بخشش و لطف خداوند
5 کرم بزرگواری، بخشندگی ،لطف،
6 کرام الدین بزرگوار دین
7 کامل تام، تمام، جامع، درست، متکامل، مکمل، بی عیب، بی نقص
8 کافی الدین لایق و کارآمد در دین
9 کاظم فروبرنده خشم،، بردبار، لقب امام هفتم شیعیان
10 کلیم هم سخن، سخنگو، لقب موسی (علیه السلام)
11 کسا عبای ضخیم
12 کیسان کی به معنی پادشاه و سان پسوند شباهت. کیسان یعنی مانند پادشاه
13 کمیل به معنای کامل وکامل کننده است. آقا و مرد بخشنده.به کمال رسیده و دانا ودرستکار
14 کمال الملک آن که موجب کمال سرزمین و ملک است
15 کریم بخشنده، بدیل، جواد، جوانمرد، سخاوتمند، گشاده دست، مکرم، واهب
16 کاد ریشه عبری : نام پسر یعقوب (علیه السلام)
 
اسامی شیک پسرانه یونانی با ک
ردیف اسم معنی
1 کارانوس سردار مقدونی در دوره اسکندر
 
اسامی خاص ارمنی پسرانه با حرف ک
ردیف اسم معنی
1 کارو کارو به معنای نجات دهنده
 
اسم پسر هندی - سنسکریت با ک
ردیف اسم معنی
1 کریشنا کریشنا در زبان سانسکریت و آئین هندو به معنی جذاب متعال است


منبع: سایت دلگرم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.