چرا سجده بر خاک فضیلت دارد؟

چرا می گوییم سجده بر خاک از میان آنچه که می توان بر آن سجده کرد برتر و یا شاید واجب است و در آخر اهمیت خاک مزار سید الشهداء علیه اسلام را با بهره گیری روایات اهل سنت بازگو می نماییم.با ما باشید و روایات...
يکشنبه، 21 ارديبهشت 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چرا سجده بر خاک فضیلت دارد؟

صفای خاک حسین(علیه السلام)

آنچه از روایات نقل شده از کتب اهل سنت استفاده می شود، دست کم، فضیلت سجده بر خاک در هنگام نماز را با خود همراه دارد اگر نگوییم وجوب سجده بر خاک از آن مستفاد است، حتی در برخی روایات، دستور داده شده است که در هنگام نماز و در سجده، خود را خاک مالی نمایید.
 
روایت اول
در کنزالعمال هندی آمده است: خالد جهنی می گوید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)  صهیب (از اصحاب پیامبر) را در حالت سجده دیدند که از خاک پرهیز می نماید، به او فرمودند: صورتت را خاکی نما ای صهیب، همانگونه که ملاحظه می نمایید حتماً جناب صهیب به وسیله لباس متصل و یا منفصل از خاکی شدن صورت خود جلوگیری می نمودند و یا لااقل بر حصیر یا بوریا که از برگ درخت ساخته شده است سجده کرده اند و یا بر سنگ سجده می کردند به هر حال، دست کم؛ سجده بر خاک، دارای افضلیت است در مقابل سجده بر سنگ ریزه که پیشتر عرض شد که می توان در نماز بر آن سجده کرد.
 
روایت دوم
مادر مومنان ام سلمه نقل می نماید که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) غلامی که به او افلح می گفتند و تعلق به ما داشت را دیدند که هنگام سجده، می دمید تا گرد و خاک به سر و صورتش ننشیند و پیشانیش خاکی نشود به او فرمودند ای افلح پیشانیت را به خاک بمال.

البته در روایت دیگری آمده است که شخصی به نام رباح را نیز چنین خطاب فرمودند..
 
روایت سوم
باز متقی هندی در کنز العمال به نقل از ابوصالح می گوید: روزی نزد ام سلمه آمدم که برادرزاده او نیز پس از ما آنجا آمد و دو رکعت نماز در منزل ام سلمه بجا آورد، او نیز هنگام سجده بر زمین می دمید تا پیشانیش هنگام سجده خاکی نشود، جناب ام سلمه به او گفت برادرزاده بر زمین ندم! من از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم به غلامی که نام او یسار بود و چنین می کرد، می فرمود صورتت را برای خدا به خاک بمال.

پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) غلامی که به او افلح می گفتند و تعلق به ما داشت را دیدند که هنگام سجده، می دمید تا گرد و خاک به سر و صورتش ننشیند و پیشانیش خاکی نشود به او فرمودند ای افلح پیشانیت را به خاک بمال.
 

فضیلت تربت حضرت حسین سیدالشهدا؟

در «کتاب نگاه شیعه این است» از اوزاعی استاد ابوحنیفه، نقل شده است ؛ هر زمان اراده سفر می کرد، قدری از خاک مدینه را با خود می برد تا بر آن سجده نماید، از او پرسیدند علت چیست؟ گفت برترین نقطه در زمین، همان زمینی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن آرمیده است. بنابراین دوست دارم سجده های من برای خدا بر آن زمین باشد.

در مسند احمد بن حنبل آمده است: که عایشه و یا ام سلمه نقل کرده اند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  به یکی از آن دو فرمودند: همراه با من فرشته ای به منزل آمد که قبلاً او را ندیده بودم، او به من گفت: بدرستیکه پسرت همین حسین، کشته خواهد شد اگر بخواهی خاک سرزمینی که در آن کشته خواهد شد را به تو نشان دهم ؟ حضرت فرمودند:  پس خاک قرمزی را بیرون آورد ( و بر حضرت عرضه داشت).

ام سلمه همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)  می گوید روزی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)  در خانه ام نشسته بود، فرمود: کسی نزد من نیاید، در صدد بودم کسی وارد نشود که حضرت حسین (علیه السلام) داخل شد، پس از ورود او صدای گریه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)  را شنیدم. متوجه شدم که حضرت حسین به دامن او نشسته و حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  صورت نیکوی او را می نوازد، در حالیکه می گرید (صحنه را که دیدم) عرض کردم بخدا قسم ؛ متوجه ورود حضرت امام حسین(علیه السلام) نشدم ، در پاسخ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: (اینک) جبرئیل همراه ما در خانه بود و او به من گفت آیا او (حسین) را دوست داری به او گفتم در دار دنیا  او را (خیلی) دوست دارم جبرئیل گفت: بدرستیکه امت شما به زودی او را می کشد (سپس افزود) در سرزمینی که به آن کربلا، می گویند و جبرئیل مشتی خاک آن سرزمین را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشان داد.

در ادامه؛هیثمی در کتاب مجمع الزوائد اهل سنت  می گوید : هنگامیکه حضرت حسین در کربلا محاصره شده و در گودال قتلگاه قرار گرفت فرمود: اسم این دیار چیست؟ جماعت کوفی گفتند: کربلا. آنجا بود که حضرت حسین علیه السلام فرمود: صدق رسول الله کرب و بلاء، یعنی راست گفت پیامبر خدا کرب و بلاء.

محمد بن مشهدی در کتاب مزار، روایتی را از ابراهیم بن محمد ثقفی از پدرش از امام صادق علیه السلام، نقل نموده است که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: فاطمه دختر پیامبر؛ تسبیحی داشت که آن تسبیح از ریسمانی گره دار درست شده بود، که به تعداد تکبیرهای ذکر بود که حضرت آن تسبیح را در دستان مبارک می گرداند و تکبیر می گفت و تسبیح، تا آنکه حمزه سیدالشهداء شهید شد، آنگاه خاک مزار حمزه را برگرفت و تسبیحی ساخت، به پیروی از آن حضرت ؛ همین کار را مردم نیز انجام دادند ، پس آنگاه که امام حسین شهید شد از تربت مزار حمزه سید الشهداء عدول کردند و از آن پس از تربت مزار حضرت امام حسین علیه السلام تسبیح می ساختند، چرا که تربت حسین برتری و ویژگی دیگری داشت.

هیثمی می گوید: باید گفت سرزمین کربلا مانند سرزمین مکه و مدینه است که در هاله ای از تقدیس  و تنزیه بزرگی قرار دارد. راویان می گویند امیرالمومنین علی علیه السلام هرگاه که از سرزمین کربلا گذر می فرمود مشتی از خاک آن سرزمین مقدس را برمی گرفت و می بوئید و گریه می کرد آنچنان گریه ای که زمین از اشکهای مبارک علی تر می گشت، حال آنکه با خود زمزمه می نمود و می گفت هفتاد هزار نفر ( به برکت حضرت اباعبدالله الحسین در کربلا) از این ارض بدون حساب و کتاب وارد بهشت می گردند.

در مستدرک حاکم آمده است: مادر مومنان حضرت ام سلمه روایت نموده است شبی  (که من در خدمت  رسول خدا بودم)  رسول خدا به پهلو دراز کشیده بودند ؛ با نگرانی از خواب بیدار شدند، در حالیکه حیران و مضطرب بودند ، پس بار دیگر با نگرانی و اضطراب دیگری از خواب برخواستند که در مرتبه اول ندیده بودم بار سوم همین مسئله برای آن حضرت پیش آمد در حالیکه در دستان مبارکشان خاک سرخی بود که آن خاک را می بوسیدند، به حضرتش عرض کردم (مگر) این خاک چیست ای پیامبر گرامی ، فرمود جبرئیل برایم خبر آورد بدرستیکه این و او اشاره کرد به حضرت امام حسین(علیه السلام) که در سرزمین عراق کشته خواهد شد.

پیامبر فرمود به جبرئیل گفتم آن خاکی که حسینم در آن کشته خواهد شد را به من نشان بده که (نشان داد) این همان تربت (مقدس حسین) است.

باز در مستدرک حاکم آمده است: جناب ام الفضل دختر حارث که همسر عباس عموی پیامبر نیز بوده، می گوید: امام حسین در آغوش من بود که نزد پیامبر گرامی رفتم (با دیدن حضرت حسین علیه السلام) ناگهان متوجه شدم پیامبر به شدت می گریند. به ایشان عرض کردم ای پیامبر گرامی به فدایتان پدر و مادرم؛ چه شده است؟ 

پیامبر در پاسخ فرمودند: جبرئیل نزد من آمد و خبر داد که بزودی امتم پسرم حسین را خواهند کشت. ام فضل چون این خبر را شنید هولناک و نگران شد و در هنگامی که راه می رفت می پرسید:  کشته خواهد شد؟ و اشاره به حسین علیه السلام می نمود، حضرت در پاسخ او فرمودند: بله (حتی) جبرئیل مشتی از خاک قرمز مزار او را برای من آورد.

عایشه روایت کرده است؛ حضرت حسین بن علی بر پیامبر گرامی وارد شدند در حالیکه حضرتش وحی الهی در می یافته اند، حسین به سوی پیامبر جستند و بر روی شانه های ایشان جای گرفتند. جبرئیل به حضرتش عرض کرد: آیا او را دوست داری ای محمد؟ حضرت فرمودند چرا او را دوست نداشته باشم؟

جبرائیل گفت پس بدرستیکه بزودی امت شما پس از شما ایشان را خواهد کشت و جبرئیل دست خویش دراز کرد و خاک سفیدی آورد و گفت در این سرزمین؛ پسرت کشته خواهد شد (بلی) اسم آنجا سرزمین طف است و هنگامی که جبرائیل از نزد رسول خدا رفت همان خاک در دست مبارکشان بود  بر آن خاک  گریه می کردند و می فرمودند : ای عائشه بدرستیکه جبرائیل به من خبر داد که پسرم حسین در سرزمین طف کشته خواهد شد و امت من گرفتار فتنه و آزمایش الهی قرار خواهند گرفت، سپس به سوی جمعی از صحابه که در میان آنان حضرت علی امیرالمومنین (علیه السلام) ، ابوبکر، عمر، حذیفه، عمار و ابوذر بودند، رفتند در حالیکه اشک می ریختند (آنان تا این صحنه را دیدند) به سوی ایشان آمدند و عرض کردند: چه چیزی باعث گریه شما شده است ای پیامبر گرامی؟

حضرت در پاسخ آنان فرمودند: جبرائیل برای من خبر آورد که پسرم حسین پس از من کشته خواهد شد در سرزمین طف و او همراه خود این خاک را برای من آورد، جبرائیل به من خبر داد که همان وادی طف محل شهادت (پسرم حسین است)

در معجم الکبیر طبرانی - از کتب اهل سنت از ام سلمه، همسر رسول خدا روایت شده است؛ امام حسن و امام حسین در جلوی پیامبر گرامی در خانه من بازی می کردند که جبرائیل نازل شد و گفت :  ای محمد بدرستیکه امت تو، پس از شما این پسرتان را خواهند کشت و اشاره به سوی امام حسین می نمود، پس پیامبر گرامی گریستند و او را در آغوش گرفتند در حالیکه در دستان مبارکشان؛ مشت خاکی بود که آن خاک را می بوئیدند و می گفتند: ویح کرب و بلاء  و بدین صورت نگرانی خویش را از آینده امتشان در مورد فتنه کربلا ابراز می داشتند.

وسپس آن خاک را به ام سلمه دادند و به او گفتند هر زمان که این خاک به خون تبدیل شد، پس بدان که حسینم کشته شده است،ام سلمه می گوید آن خاک را در شیشه ای قرار دادم و خود را موظف نمودم که، هر روز آن را بنگرم تا روزی که در آن روز بزرگ به خون تبدیل شود.

وسپس آن خاک را به ام سلمه دادند و به او گفتند هر زمان که این خاک به خون تبدیل شد، پس بدان که حسینم کشته شده است.

ام سلمه می گوید آن خاک را در شیشه ای قرار دادم و خود را موظف نمودم که، هر روز آن را بنگرم تا روزی که در آن روز بزرگ به خون تبدیل شود. 

ام سلمه می گفت و آن روزی که این خاک به خون تبدیل شود روز بزرگی است.

از این قبیل روایات در لابلای کتب اهل سنت؛ در خصوص اهمیت و فضیلت خاک مزار حسین علیه اسلام بسیار است که توسط افراد مورد وثوق از علماء اهل سنت از پیامبر گرامی در تقدس مزار و مضجع سبط گرامی پیامبر اکرم ،حضرت  ابا عبد الله الحسین نقل شده است. پس چه اشکالی است؛ اگر خاک مزار آن ولی بزرگ خدا را مهر نمازمان سازیم و برای آن خدای بزرگ پیشانی بر زمین ساییم.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط