کودکان در مورد طلاق چگونه فکر و احساس میکنند؟
کودکان شاهد درد و رنج والدین خود بوده و از این موضوع وحشت دارند که مبادا با بروز هیجانات خود در این خصوص، بدبختی و مشکل خود را زیاد کنند و این دلیل عمده این موضوع است که چرا کودکان احساسات خود را در مورد طلاق والدینشان بروز نمیدهند.این احساسات مخفی اضطراب آنها را افزایش داده و عملکرد تحصیلی کودکان را تهدید میکند. علاوه بر این، احساسات سرکوب شده ممکن است زیربنای مشکلات بزرگتر آنها در آینده باشد.
خیلی از این کودکان خود را مسئول جدایی پدر و مادر میدانند. آنها فکر میکنند که ای کاش خوب رفتار میکردند و یا کار خود را خوب انجام میدادند و یا نمرات بهتری در مدرسه میگرفتند تا والدینشان از هم جدا نمیشدند.
وقتی کودکی احساس گناه یا افسردگی میکند در این صورت مدرسه نیز اهمیتش را برای او از دست میدهد و این امر روی تحصیلات وی اثر منفی میگذارد.
به نظر میرسد که تاثیر طلاق بر فرزندان در سن پیش مدرسهای بیشتر باشد. شاید به این دلیل که سطح رشد شناختی آنها هنوز در حدی نیست که بفهمند چه اتفاقی افتاده و شاید در علت جدایی والدین شان دچار سوءتعبیر شوند.
معمولا بسیاری از کودکان درست بعد از طلاق دچار کابوس میشوند، بازیهایشان حاکی از افسردگی است، خورد و خوراکشان دچار اختلال شده و ممکن است دچار شب ادراری شوند.1
طلاق چه تأثیراتی بر روی کودکان می گذارد؟
▪ احساس ناامنی و هراس از آینده
طلاق غالبا احساس امنیت کودکان را کاهش داده و آنها را نسبت به آینده نگران می کند. به عنوان مثال: «آیا ما فقیر می شویم؟»، «آیا به حد کافی غذا خواهیم داشت؟» «آیا باید به یک مدرسه جدید برویم؟»، «آیا می توانم دوستانم را ببینم؟»▪ ترس از ترک شدن
پس ازطلاق کودک متوجه می شود که یکی از والدین دیگر در خانه نیست واز این می ترسد که دیگری نیز «ناپدید» شود و او را تنها بگذارد.▪ طردشدگی
کودکان طلاق ممکن است احساس طرد شدگی کنند. یادمان باشد کودکان خود را در مرکز جهان می دانند و بنابراین هر اتفاقی که روی دهد به نحوی به آنها مربوط می شود.▪ احساس گناه
کودکان ممکن است به این نتیجه برسند که در طلاق والدین مقصر هستند و به خاطر حرفی که زده اند یا کاری که انجام داده اند این اتفاق روی داده است و بنابراین احساس گناه و شرمندگی می کنند. حتی نوجوانان پرخاشگر نیز ممکن است به این باور برسند که رفتار آنها در طلاق والدین نقش داشته است.▪ ناتوانی
کودکانی که خود را در اختلاف میان والدین مسئول می دانند فکر می کنند می توانند به اوضاع سروسامان بدهند و سعی می کنند «بچه بهتری» باشند. آنها تصور می کنند می توانند کاری انجام دهند که والدین مجدداً در کنار یکدیگر زندگی کنند. وقتی این اتفاق نمی افتد و نقشه های کودکان با شکست مواجه می شود آنها احساس ناتوانی و ناامیدی می کنند.▪ بلاتکلیفی
مخرب ترین تأثیر طلاق بر روی کودکان زمانی روی می دهد که والدین در حضور آنها به تحقیر یکدیگر می پردازند. دراین مواقع کودکان احساس می کنند که باید جانب یکی از والدین را بگیرند و این کار برای آنها بسیار دشوار است.از سوی دیگر کودکان تصور می کنند اگر از هیچکدام از والدین پشتیبانی نکنند ازسوی هردو رانده می شوند. کودکان در واقع در شرایط بغرنجی قرار می گیرند که درآن دوست داشتن پدر و مادر «کار اشتباهی»است!
▪ اندوه
کودکان طلاق به شدت احساس اندوه و استیصال می کنند و اعتقاد دارند که دیگر عضوی از یک خانواده نیستند. در واقع احساس کودکان طلاق مشابه احساس کودکانی است که والدین خود را بر اثر بیماری یا تصادف از دست داده اند ولی به اندازه آنها مورد حمایت قرار نمی گیرند و ممکن است به شدت دچار افسردگی شوند.▪ اضطراب
کودکان طلاق ممکن است احساس اضطراب کنند و خود را تحت فشار ببینند. به عنوان مثال احتمال دارد آنها وظایف بیشتری را در خانه برعهده بگیرند. در ضمن ممکن است یکی از والدین یا هر دو آنها از کودکان به عنوان مشاور استفاده کنند. در این مواقع کودکان که احساس می کنند بزرگ شده اند و دوست دارند کمک کنند اضطراب خود را پنهان می نمایند.
▪ تنهایی
کودکان طلاق ممکن است احساس تنهایی کنند و دل شان برای والدینی که از آنها جدا شده اند تنگ شود. معمولا والدینی که در کنار کودکان می مانند آنقدر گرفتار مشکلات خود هستند که به فرزندشان نمی رسند.احتمال دارد طلاق بر روی رابطه کودکان با همسالانشان نیز تأثیر بگذارد و کودکان در جاهای دیگر به دنبال آرامش بگردند و یا طرد شوند.
▪ خشم
خشم احساسی متداول درمیان کودکان طلاق است که در اثر عدم درک یا پذیرش این مسئله روی می دهد. کودکان گاهی خشم خود را نشان نمی دهند. خشم کودکان زمانی رواج پیدا می کند که دلایل طلاق روشن نباشد. در این مواقع کودکان به خاطر آنچه از نظر آنها «غیرضروری» است از والدین خود می رنجند.▪ افسردگی
افسردگی از تأثیرات مستقیم طلاق محسوب می شود و در واقع یک تأثیر ثانوی است که به دنبال اندوه، احساس تنهایی و طردشدگی به وجود می آید. افسردگی نشانه آن است که کودکان حمایت کافی برای رویارویی با مسئله طلاق دریافت نکرده اند.2چگونه کودکان با مسأله طلاق والدین بهتر کنار می آیند؟
وقتی زن و مردی تصمیم به جدایی می گیرند بهتر است کودک خود را از پیش با مسأله طلاق آشنا کنند تا درک و پذیرش تمام مراحل آن به مراتب برایش راحت تر شود و چنانچه این آشنایی اتفاق نیفتد امکان ابتلای کودک به ترسها و نگرانیهای حاصل از جدایی پدر و مادر، مثل ترس ازتنهایی و ترک شدن افزایش می یابد که این تشویش ها به شدت سلامت روان کودک را در معرض خطرات جبران ناپذیر قرار می دهد و در آینده باعث بروز مشکلات رفتاری و مسائل عاطفی در کودک می شود.بهترین راه این است که والدین چند روز قبل از جدایی فرصت کافی برای درک این مسأله را به فرزند خود بدهند و تا آمادگی لازم در فرزند ایجاد نشده،جدا نشوند یا فرزند را ترک نکنند.3
چگونه تاثیر طلاق بر فرزندان را میتوان کاهش داد؟
اثرات طلاق بر روی کودکان را نمیتوان از بین برد اما میتوان آن را کاهش داد آنچه در ذیل بدان اشاره شده فهرستی از شرایط بهینه است که همیشه انجام دادن آن برای والدین کار آسانی نیست. اما برای کودکان جزء بهترین هاست.توصیه اول
کودکان بایستی دسترسی آزادانه به هر دو والد داشته باشند. آنها بایستی قادر باشند که بدون ترس از ناراحت کردن والد دیگر با والد خود تماس گرفته و یا با او ملاقات کنند. آنها نباید مجبور باشند که بین دو والدشان یکی را انتخاب کنند. چنین حالتی موقعیت باخت - باخت را به وجود میآورد.کودکان بایستی اجازه داشته باشند تا هر دو والدشان را در جلوی یکدیگر دوست داشته باشند. در بعضی موارد برقراری تماس با کودک بایستی محدود گردد.
به عنوان مثال والدی که از کودک خود سوء استفاده کرده است بایستی با نظارت والد دیگر کودک خود را ملاقات کند. در مواردی نظیر این مورد کودکان بایستی مشاوره دریافت کنند.
توصیه دوم
برای کاهش تاثیر طلاق بر فرزندان لازم است که رفتار والدینشان در امر تربیت آنها ثابت و هماهنگ باشد. والدین بایستی مقررات و شرایط مشابهی را در خانه هر دو طرف ایجاد نمایند.لازم است والدین کودکان طلاق به طور دورهای در زمینه کارهای روزانه کودک، زمان خواب و نوع فیلمهایی که میخواهد ببیند و غذایی که میخواهد بخورد و یا انجام تکالیف درسی و غیره با یکدیگر گفتگو کرده و در این زمینهها به توافق برسند.
داشتن چنین روحیه همکاری به تعادل روانی کودک کمک میکند تا سازگاری لازم جهت کنار آمدن با موقعیت طلاق را به دست بیاورد و سازگاری بهتر به معنای عملکرد بهتر تحصیلی است.
توصیه سوم
کودکان بایستی این موضوع را بدانند که در زندگی آنها هر دو والد حضور داشته و از کودکان خود جدا نشدهاند. کودکان نیاز دارند تا والدینشان فعالانه در تمام جوانب زندگی آنها خصوصا در زندگی تحصیلیشان، حضور داشته باشند.لازم است هر دو والد در جلسات اولیا مربیان به صورت مشترک و یا جداگانه شرکت بکنند. و در عملکرد تحصیلی کودک، نقش موثر داشته باشند. این امر به نوبه خود باعث میشود تا کودک در امر تحصیل پیشرفت خوبی داشته و آن را در اولویت کارهای خود قرار بدهد.
در نهایت اینکه زمانی تاثیر طلاق بر فرزندان کاهش پیدا میکند که مشکلات مالی حداقل باشد و هر دو والد در زندگی کودکان حضور موثر و مطلوبی داشته باشند.
هر قدر میزان توافق و سازگاری بین والدین آنها زیادتر باشد سازگاری آنها نیز زیادتر خواهد بود. والدینی که طلاق خصمانهای داشتهاند این پیشنهادات را غیرواقعبینانه تلقی میکنند. شاید هم واقعا چنین باشد. اما این همان چیزی است که کودکان به آن نیاز دارند.1
پینوشتها
1.www.setare.com
2.www.afkarnews.com
3.www.namnak.com