اذان و اقامه نماز جهادي امام خمینی (ره)
بسم الله الرحمن الرحيم و اياه نستعين
حمد ازلي خداي را سزاست كه يگانگي و يكتايي او هر صنم و وثن را سراب ميسازد و تحيت دايمي پيامبران الهي، به ويژه حضرت ختمي نبوت (ص) را بجاست كه با نشر توحيد، بساط ثنويت و تثليث را لف نمودهاند و درود بيكران دوده (1) طاها و ياسين، مخصوصا حضرت ختمي امامت (ع) را رواست كه با اشراق علم و عدل و گسترش سدره تقوا، سفره كظه (2) و طغوا (3) را در نورديده و برخواهد چيد.
مقدم انديشوران و پيكارگران فرهنگ و جنگ را در همايش بزرگداشت شهيد والا مقام « حجتالاسلام سيد مجتبي نواب صفوي (ره)» و همرزمان، گرامي ميداريم و سعي بليغ ستاد محترم يادوراه و كوشش عالمانه و محققانه صحابه مقالت و اصحاب مقال (4) كه با بنان و بيان در تحليل مباني جهاد، مبادي مبارزه، شرايط و موانع، نتايج مترتب و آثار مثبت پيش بيني نشده را ارج نهاده و اجر همگان را از خداي سبحان مسالت داريم؛ آنچه در اين پيام پيشنهادي و كوتاه مطرح ميشود، نكاتي است كه عنايت به آنها براي نسل سوم انقلاب اسلامي، بياثر نيست.
يكم :
چنين مردان دين باور از آسيب نسيان زيانبار و از گزند غفلت خطرزا مصوناند: "رجال لا تلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر الله " (11) چنين نامآوراني كه اهل سداداند، قول سديد و متقن دارند: " يا ايها الذين آمنوا اتقوالله و قولوا فولا سديدا " (12) و سيره صلاح و فلاح آنها سد محكم در برابر ياجوج استبداد و ماجوج استعمار است؛ زير تقوا كليد استواري است؛ "فان تقوي الله مفتاح سداد و ذخيره معاد " (13) و دگرانديشان، صلاحيت مقاومت در برابر دشمنان را ندارند: "... فليس باهل ان يسدبه ثغر ". (14)
دوم :
جهاد به عنوان خيمه دين معرفي شده (16) كه ستون، طناب و چادر بافته شده از تار و پود ويژه، عناصر اصلي آن را تشكيل ميدهد. ريشه قرآني چنين تعريف مخصوص از جهاد، اين است : "ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا " (17)، شاهد تلخ تاريخي آن شوروي قبل از فروپاشي است.
اگر مجاهد نستوهي چون شهيد نواب صفوي (ره) بين اقامه عمود دين و تامين خيمه آن، به روش معقول و مقبول جمع سالم نمود، نه چون مفرطان يا مفرّطان ديگر كه يا در صدد جمع بين حرب آهن و محراب نبودند و يا در محدوده جمع مكسر گرفتار آمدند، نه جمع سالم؛ چنين مدافعي ميتواند نموداري از رجال مذهبي- سياسي صحنههاي به ياد ماندني اسلام باشد؛ زيرا ايمان و قرآن حكيم و تولي عترت طاهرين (عليهم السلام) در او به نصاب لازم رسيده و در مقام وفا، عاشق شهادت و در مرحله صفا، عبدخالص خدا بوده است.
اي بس قدح درد كه كرده است دلم نوش
دور از لب و دندان شما بيخبران دوش
دردي كه به افسانه شنيدم همي از خلق
از علم به عين آمد و از گوش به آغوش
در عاشقي آنجا كه ورا پاي، مرا سر
در بندگي آنجا كه ورا حلقه ، مرا گوش (18)
سوم :
در هر عصر و مصر و نسلي ضايعاتي (24) يافت ميشدند كه نه تنها خود نائي از دين باوري بودند؛ بلكه ناهي ديگران هم ميشدند؛ "يا حسره علي العباد ما ياتيهم من رسول الاكانوا به يستهزون " (25)؛ "و هم ينهون عنه و يناون عنه " (26) . تداوم فيض نبوت و اتصال فوز رسالت و پيوستگي صحيفههاي آسماني، همگي براي حفظ همان اصل محوري، يعني ضرورت دين و احتجاج مبرم جامعه بشري به رهنمود غيبي است: "ثم ارسلنا رسلنا تتري كل ماجاء امه رسولها كذبوه " (27) ؛ "و لقد وصلنا لهم القول لعلهم يتذكرون ". (28)
مكذبان وحي و مستهزآن رسالت، به تسامح و تساهل بسنده نميكردند؛ بلكه به تهاجم و تطاول نظامي مبادرت مينمودند؛ لذا انبياء به دفاع برميخاستند: "و كاين من نبي قاتل معه ربيون كثير ". (29) در اين پيكار پيامبران فراواني شربت شهادت نوشيدند: "يقتلون النبين بغير الحق» (30) ؛ "يقتلون الانبياء بغير حق ". (31)
سالكان كوي وحي و راهيان راه رهبران الهي در جهاد و اجتهاد دريغ نكرده، در تجرع جام خوشگوار شهادت ناكام نماندهاند و به عنوان آمران به معروف، چونان اسوههاي خويش، جامعهي شهادت در بركردهاند؛ "... و يقتلون الذين يامرون بالقسط من الناس ". (32)
جريان فدائيان اسلام را ميتوان حلقهي ارتباطي نهضتهاي غابر و قادم دانست و شهيد نواب صفوي (ره) را كه به منزلهي كرامت ارهاصي (33) امام راحل(ره)بود، عامل پيوند قيامهاي سالف و آنف تلقي كرد كه چنان مجموعهاي به مثابه تعقيبات نماز مبارزاتي متقدمان، همچون شهيد آيت الله حاج شيخ فضل الله نوري و شهيد آيت الله حاج سيد حسن مدرس به منزلهي اذان و اقامهي نماز جهادي متاخران، همچون بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران دانست؛ «طوبي لهم و حسن مآب».
اين پيش نياز كه خود ثمرهي نهضت پيشگامان روحانيت است، زمينهي مساعدي براي انقلاب اسلامي بوده است؛
گر چون خليل سوختهاي از غم جليل
در گلستان مگرد و در آتش قرار گير
با صدق و با شهادت، رفتند مردوار
گر رهروي تو نيز، ره آن قطار گير (34)
چهارم :
حماسهسازاني كه از غيرت ديني طرفي بستند و از بصيرت مذهبي متنعم شدند و هدفمندانه مسووليت امر به معروف و نهي از منكر را پذيرفتند و در صحنهي نثار و عرصهي ايثار حضور يافتند و از بذل نفس و عطاي نفيس (37) مضايقه نكردند، واليان بقا و صاحبان جاودانگي خواهند بود. قرآن حكيم از رادمردان جبههي امر به معروف و آزاديخواهان ميدان نهي از منكر كه محققانه معروف و منكر را ميشناسند و روشمندانه در ظل حجت بالغ ديني آن را اجرا ميكنند، به عنوان «اولوا بقيه» ياد مينمايد: "فلو لا كان من القرون من قبلكم اولو بقيه ينهون عن الفساد فيالارض ... " (38) و از بقاي ناموران حماسه، هجرت از بقا به فناي خود اولا، و سير در فناي خود به بقاع مصبوغ به صبغه الهي ثانيا آفريده ميشود؛
خويش را اول ز خود بيخويش كن
پس براقي از عدم در پيش كن
هر كه او رفت از ميان، اينك فنا
چون فنا گشت از فنا، اينك بقا
گر سر مويي بماند از خوديت
هفت دريا پر برآيد از بديت (39)
چون جهاد به قسم اصغر، اوسط و اكبر است، هجرت و ساير آداب و سنن مجاهدان در راه خدا نيز به همين سه قسم تقسيم ميشود. شهادت نيز مراتبي دارد كه با مراحل فنا و درجات بقاي بعد از فنا منقسم خواهد بود، اين تقسيم با تقسيم معروف ديگر بيگانه نيست و آن اينكه جهاد بعضي هراسناكانه است كه از دوزخ ميهراسند و جهاد برخي آزمندانه است كه به بهشت طمع دارند و جهاد گروه برتر، منزه از خوف جهنم و مبراي از طمع به بهشت است؛ بلكه آزادانه و دوستانه و شاكرانه و شاهدانه است.
تصدي كرسي بقا براي همه راهيان صحنه جهاد يكسان نيست. چه اينكه مداد هر عالمي بر خون هر شهيدي رجحان ندارد؛ (گر چه رجحان في الجمله معقول و مقبول است؛ چه اينكه منقول ميباشد) وگرنه مداد برخي از عالمان متوسط، هرگز بر خون بزرگ حماسهسازان نظام اسلامي مزيت نخواهد داشت؛ بلكه آن خونهاي ممتاز، هزينهي تاسيس حوزه و دانشگاه و پرورش عالمان و انديشوران است؛ زيرا شخصيتهاي حقيقي و حقوقي طيب و طاهر، ميوهي درخت تناور و تابناكياند كه شهيدان شاهد، آن را روياندهاند؛چون از يك سوي به شهدا گفته ميشود "طبتم و طابت الارض التي فيها دفنتم " (40) و از سوي ديگر پيام قرآن حكيم چنين است: "... والبلد الطيب يخرج نباته باذن ربه ". (41)
خلاصه آنكه :
2- قلهي بقا پيمودن مراتب فناست كه عدم، بوستان ارم است
3- رمز بقاي شهيد، صعود الهي او است؛ "...بل احيا عند ربهم يرزقون " (42)
4- عالمان شهيد كه بين قلم و شمشير الفت ويژهاي ايجاد كردهاند، نه تنها صيد خوبي كردهاند و جزء مخلصان درآمدهاند؛ بلكه صيد خوبي گشته و در رديف مخلصان به حساب آمدهاند و هرگز به شكار شاهان باشه و شاهين و صيد خسروان يوز و باز كه از آهو و تيهو تجاوز نميكنند، اعتنايي نداشته و ندارند و شعار امير شهيدان و سلطان شاهدان حضرت حسين بن علي بن ابيطالب (عليهما السلام) را اساسنامه حيات و ممات خود قرار داده و ميدهند.
سيرهي سلاله سادات، نواب صفوي و همرزمان او فراسوي پژوهشگران شهادتنامه است.
پروردگارا! نظام اسلامي، مقام رهبري، دولت و ملت و مملكت را در ظل امام زمان(ع) حفظ فرما. امام راحل و شهداء به ويژه فدائيان اسلام را با انبيا محشور فرما. از برگزاركنندگان اين همايش با شكوه بپذير.
غفرالله لنا ولكم والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
جوادي آملي / قم - دي ماه 1383
پي نوشت ها :
(1) - دودمان
(2) - شكمبارگي
(3) - طغيان و سركشي
(4) - قلم و بيان
(5) - و از همهي ايشان پيماني سخت و استوار گرفتيم.( سوره احزاب، آيه7 ")
(6) - چون كشتي كه جوانهي خويش بيرون آورده پس آن را نيرو داده تا ستبر شده و بر ساقههاي خود راست و استوار ايستاده .(سورخ فتح، آيه 29)
(7) - بايد كه در شما درشتي و سختي بيابيندو (سوره توبه، آيه 123)
(8) - خداوند كساني را دوست ميداد كه در راه او صف زده كارزار ميكنند كه گوي بنايي به هم پيوسته و استوارند.(سوره صف آيه 4)
(9) - كافي، ج8، ص 312
(10) - ارزش مرد به اندازهي همت اوست، و راستگويي او به ميزان جوانمردياش، و شجاعت او به قدر ننگي است كه احساس ميكند، و پاكدامني او به اندازهي غيرت اوست (نهجالبلاغه، حكمت47)
(11) - مرداني كه بازرگاني و خريد و فروش ايشان را از ياد خدا مشغول نكند. (سوره نور، آيه 37)
(12) - از خدا پروا كنيد و سخن درست و استوار گوييد. (سوره احزاب ، آيه70)
(13) - همانا ترس از خدا كليد هر در بسته و ذخيره رستاخيز است. (نهجالبلاغه ، خطبه 230)
(14) - نه لياقت پاسداري از مرزهاي كشور دارد همان، نامه 71
(15) - نماز را وقت زوال آفتاب تا تاريكي شب بپا دار يعني نماز ظهرين و نماز عشائين را از بدو تاريكي شب بپا دار و نماز صبح را نيز بجاي آر. (سوره اسرا، آيه 78) )
(16) - كشف الغطاء، باب الجهاد، ص 382)
(17)- و اگر خداوند برخي از مردم را به برخي ديگر باز نميداشت ديرهاي راهبان و كليساهاي ترسايان و كنشتهاي جهودان و مسجدهاي مسلمانان كه در آنها نام خدا بسيار ياد ميشود ويران ميگرديد.( سوره حج، آيه 40)
(18) - ديوان حكيم سنائي، ص 336- 335
(19) - نفس فريبنده
(20) - و هر آينه در هر امتي پيامبري برانگيختيم كه خدا را بپرستيد و از طاغوت دوري جوييد (سوره نحل، آيه 36)
(21) - و هيچ امتي نبود مگر آنكه در ميانشان بيمدهندهاي گذشت. (سوره فاطر، آيه 24)
(22) - تو فقط بيم دهندهاي و هر گروهي را راهنمايي است. (سوره رعد ، آيه7)
(23) - و ما هيچ پيامبري را جز به زبان قومش نفرستاديم تا حق را براي آنها روشن بيان كند.(سوريه ابراهيم، آيه 4)
(24) - افرادي كه جان خويش را ضايع كردند
(25) - اي دريغا بر بندگان! هيچ پيامبري بديشان نيامد مگر آنكه او را مسخره ميكردند.(سوره يس، آيه 30)
(26) - و آنان- كافران- مرد را از وي "پيامبر " باز ميدارند و خود از او دور ميشوند. (سوره انعام، آيه 26)
(27) - سپس فرستادگان خود را پي در پي فرستاديم، هرگاه به امتي پيامبرشان آمد او را دروغگو شمردند. (سوره مومنون، آيه 44)
(28) - و هر آينه بر آنان اين سخن- قرآن را پياپي هر پيوسته كرديم تا شايد به ياد آروند و پند گيرند. (سوره قصص ، آيه 51)
(29) - و بسا پيامبري كه خداپرستان بسيار همراه وي كارزا كردند. (سوره آل عمران، آيه 146)
(30) - و پيامبران را به ناحق ميكشتند. (سوره بقره، آيه 61)
(31) - و پيامبران را به ناروا ميكشتند. (سوره آل عمران، آيه 112)
(32) - و كساني از مردم را كه به عدل و داد فرمان ميدهند ميكشتند. (سورهي آل عمران ، آيهي 21)
(33)- رويدادهاي فوقالعادهاي كه به منزله مقدمهاي براي يك بعث يا ظهور يا انقلاب به حساب ميآيد.)
(34)- ديوان حكيم سنايي، ص 298
(35) - علما به درازاي روزگار باقي و جاودانند. (نهجالبلاغه ، حكمت 147)
(36) - باقي گذاشتهي خدا از حلال براي شما بهتر است.(سورهي هود، آيه 86)
(37) - جان و مال
(38) - پس چرا در ميان مردماني كه پيش از شما بودند، جز اندكيشان، خردمندان و نيكان با فضيلتي نبودند كه از تباهكاري در زمين بازدارند؟ (سوره هود، آيهي 116)
(39) - منطقالطير عطار، تصحيح محمد جواد مشكور ، ص 257)
(40) - پاك شديد و زميني كه در آن دفن شديد پاك شد.( بحارالانوار ، ج 98، ص 200 و 361) )
(41) - و سرزمين پاك گياهش به خواست پروردگارش بيرون آيد. (سوره اعراف، آيه 58)
(42) - بلكه زندگانند و نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند. (سوره آل عمران،آيهي 169)
/خ