شناي نواب صفوي رحمت الله
علامه محمد تقي جعفري، رحمت الله عليه خاطره اي از دوران اقامت خود در حوزه ي علميه ي نجف را اين گونه نقل مي کند:
نواب صفوي [، رهبر شهيد جنبش فدائيان اسلامه]، در نجف، نزد من «شرح لمعه» را مي خواند. بسيار خوش استعداد و خوش ذوق بود. روزي براي استراحت به کنار رودخانه ي فرات در کوفه رفته بوديم و در رودخانه، آب تني و شنا مي کرديم. نواب هم داخل آب شد. گفتم: مي تواني شنا بکني، گفت: «نه». دوستان به او گفتند: «پس وارد رودخانه نشو». گفت: «نه! من هم مي خواهم مثل شما از اين طرف فرات به آن طرف شنا کنم». گفتيم: «تو وارد نيستي». گفت: «از شنا کردن شما ياد مي گيرم».
مقداري در کنار رودخانه و در عمق کم، دست و پا زد. بعد، يک دفعه ديديم او در وسط رودخانه است. همه ناراحت شديم که مبادا غرق شود. او روي آب به سمت جريان آب مي رفت و دور شد. بالاخره از آن طرف رودخانه بيرون آمد. اراده ي عجيبي داشت. خداوند رحمتش کند!
منبع: نشريه ي حديث زندگي
نواب صفوي [، رهبر شهيد جنبش فدائيان اسلامه]، در نجف، نزد من «شرح لمعه» را مي خواند. بسيار خوش استعداد و خوش ذوق بود. روزي براي استراحت به کنار رودخانه ي فرات در کوفه رفته بوديم و در رودخانه، آب تني و شنا مي کرديم. نواب هم داخل آب شد. گفتم: مي تواني شنا بکني، گفت: «نه». دوستان به او گفتند: «پس وارد رودخانه نشو». گفت: «نه! من هم مي خواهم مثل شما از اين طرف فرات به آن طرف شنا کنم». گفتيم: «تو وارد نيستي». گفت: «از شنا کردن شما ياد مي گيرم».
مقداري در کنار رودخانه و در عمق کم، دست و پا زد. بعد، يک دفعه ديديم او در وسط رودخانه است. همه ناراحت شديم که مبادا غرق شود. او روي آب به سمت جريان آب مي رفت و دور شد. بالاخره از آن طرف رودخانه بيرون آمد. اراده ي عجيبي داشت. خداوند رحمتش کند!
منبع: نشريه ي حديث زندگي