یاد خدا اساسى ترین رکن مراقبه
اکنون سخن ما این است که رکن رکین و پایه اساسى مراقبه ، همیشه و در همهجا و در هر حالى به یاد خدا بودن است، که طبق برخى از روایات یکى از مشکلترین کارهاست (۱) و چون چنین است، یکى از بهترین اعمال است (۲) . در عظمت و اهمیت یاد خدا همین بس که خداى تبارک و تعالى از آن به کم راضى نگشته و برایش حدى معین نفرموده است.
مرحوم ثقه الاسلام کلینى در کتاب دعاى اصول کافى، باب«ذکر الله کثیرا» به اسنادش از امام صادق علیه السلام نقل مىکند که آن حضرت فرمود:
ما من شیء الا و له حد ینتهى الیه الا الذکر فلیس له حد ینتهی الیه. فرض الله الفرائض فمن اداهن فهو حدهن، و شهر رمضان، فمن صامه فهو حده.و الحج، فمن حج فهو حده.الا الذکر، فان الله-عز و جل-لم یرض منه بالقلیل، و لم یجعل له حدا ینتهی الیه. ثم تلا هذه الآیه:«یا ایها الذین آمنوااذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا (۳) فقال:لم یجعل الله- عز و جل- له حدا ینتهی الیه. قال: و کان ابی علیه السلام کثیرالذکر.لقد کنت امشى معه و انه لیذکر الله و آکل معه الطعام و انه لیذکر الله و لقد کان یحدث القوم و ما یشغله ذلک عن ذکر الله و کنت ارى لسانه لازقا بحنکه یقول:لا اله الا الله و کان یجمعنا فیامرنا بالذکر حتى تطلع الشمس و یامربالقراءه، من کان یقرا منا، و من کان لم یقرا منا امره بالذکر (۴) ;هر چیزى را حدى است که بدان پایان مىپذیرد، مگر ذکر و یاد خدا که براى آن حدى وجود ندارد [مثلا] خداوند نمازهاى پنج گانه را واجب ساخت که به جا آوردن آنهاحد آنهاست.همچنین روزه ماه رمضان را واجب کرد که روزه دارى حد آن است.همین طور حج را واجب گردانید که گزاردن آن، حد آن است;جز یاد خدا که از آنبه کم راضى نگشت و برایش حدى مقرر نفرمود. سپس حضرت این آیه را تلاوت کرد: یا ایها الذین آمنوا اذکرو الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا (۵) ;اى گروه مؤمنان!خداى را بسیار یاد کنید و او را در بامدادان و شبانگاهان تسبیح نمایید. آن گاه فرمود: پدرم- که درود خدا بر او باد- خداى را بسیار یاد مىکرد.هنگامى که با او راه مىرفتم، او مشغول ذکر خدا بود. با او غذا مىخوردم او به یاد خدا بود.با مردم سخن مىگفت، ولى هیچ گاه سخن گفتن، او را از یاد خدا باز نمىداشت، و من خود مىدیدم که زبانش به کامش چسبیده و یکسره«لا اله الا الله»مىگوید. بین الطلوعین ما را جمع مىکرد و دستور مىداد تا بر آمدن خورشید ذکر بگوییم و به یاد خدا باشیم.هر یک از ما را که قرائت قرآن مىدانست به تلاوت آن دستور مىداد و کسى را که قرائت قرآن نمىدانست به ذکر و یاد خدا امر مىفرمود.»
حال که به اهمیت یاد خدا به عنوان رکن عمده و پایه مهم «مراقبه» اشاره شد. به جاست با استفاده از آیات و روایات به آثار و خواص یاد خدا و نیز به عواقب و تبعات غفلت از خدا جل و علا اشاره کنیم و بدین ترتیب بر فواید و عواید بحثبیفزاییم.
آثار و خواص یاد خدا
الف) یاد خدا موجب اطمینان و آرامش قلب است:
ب) یاد خدا موجب فلاح و رستگارى است:
از این دو آیه استفاده مىشود که پیروزى و رستگارى مؤمن- چه در جبهه جنگ و جهاد و چه در صحنه کار و تلاش- مرهون یاد خداست.کارگر و کاسب وکارمند و کارفرمایى که از خدا غافل است، روى رستگارى را نخواهد دید، هر چند ظاهرى درست داشته باشد.همچنین سرباز و جنگجویى که از خدا غافلاست، به پیروزى واقعى دست نخواهد یافت، گر چه چند صباحى، اوضاع بروفق مراد او تغییر کند.
ج) یاد خدا موجب یاد خدا از بندهاش است:
قال الله-عز و جل- لعیسى علیه السلام: یا عیسى! اذکرنى فی نفسک، اذکرک فى نفسى; و اذکرنى فی ملاک، اذکرک فی ملا خیر من ملاء الآدمیین ; (۱۰) اى عیسى! مرا در نهانخانه دل یاد کن تا تو را در باطن خویش یاد کنم. مرا آشکارا در میان آدمیان به یاد آور تا تو را آشکارا در میان گروهى که بهتر از آدمیان هستند، یاد آورم.»
د) یاد خدا علامت خردمندان است:
ه) یاد خدا غایت نماز است:
اننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوه لذکرى ; (۱۲) همانا خداى یکتا من هستم و جز من خدایى نیست پس مرا بنده باش و نماز را جهت یاد من به پادار.»
بنابر این، هدف از نماز(ستون دین) یاد خداست و یاد خدا به نماز، روح واصالت مىبخشد. نماز خالى از یاد خدا کالبدى بىجان است که ارزش و قیمتش بسیار ناچیز است.
و) یاد خدا موجب ورود به ضیافتخانه الهى است:
ز) یاد خداوند انسان را به همنشینى با او مىکشاند:
سعدى- علیه الرحمه- در این باره چنین سروده است:
گلى خوشبوى در حمام روزى رسید از دست محبوبى به دستم بدو گفتم: که مشکى یا عبیرى که از بوى دل آویز تو مستم بگفتا: من گلى ناچیز بودم و لیکن مدتى با گل نشستم کمال همنشین در من اثر کرد و گرنه من همان خاکم که هستم (۱۵)
بنابر این ، کسى که با یاد خدا به همنشینى با او تشرف مىیابد، کم کم در اثراین همنشینى به صفات ربوبى متصف گشته و یک پارچه ملکوتى مىشود.
ح) یاد خداوند، سبب سیر در باغهاى بهشت است:
ارتعوا فی ریاض الجنه. فقالوا: و ما ریاض الجنه؟ فقال: الذکر غدوا و رواحا فاذکروا...الا ان خیر اعمالکم و اذکاها عند ملیککم ، و ارفعها عند ربکم فی درجاتکم و خیر ما طلعت علیه الشمس ذکر الله سبحانه و تعالى; (۱۶) در باغهاى بهشت سیر کنید و از نعمتهاى آن بهرهمند شوید. پرسیدند: باغهاى بهشت کدام است؟ فرمود: در بامدادان و شبانگاهان به یاد خدا بودن; پس خدا را یاد کنید...هان! همانا بهترین و پاکیزهترین کار در نظر خدا و مؤثرترین عمل در بالا رفتن درجات نزد پروردگار و بهترین چیزى که خورشید بر آن طلوع کرده، یاد خداوند سبحانه و تعالى است.»
ط) یاد خدا موجب جلب دوستى خداست:
من اکثر ذکر الله تعالى، احبه الله; (۱۷) هر کس خدا را فراوان یاد کند، خدا او رادوست مىدارد.»
ى)یاد خداوند موجب آزادى از آتش و رهایى از نفاق است:
«من اکثر ذکر الله کتبت له براءتان: براءه من النار و براءه من النفاق; (۱۸) کسى که خدا را بسیار یاد کند، دو نوع آزادى براى او ثبت مىشود.آزادى از آتش و رهایى از نفاق».
یا) یاد خدا آدمى را به زندگى حقیقى سوق مىدهد:
مثل الذی یذکر ربه و الذى لا یذکره مثل الحى و المیت ; (۱۹) مثل کسى که به یاد پروردگارش است و کسى که به یاد او نیست مثل انسان زنده و مرده است.»
یب) یاد خداوند دل را جلا داده و از کدورتها پاک مىکند:
«ان الله سبحانه جعل الذکر جلاء للقلوب.تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعدالعشوه و تنقاد به بعد المعانده; (۲۰) همانا خداوند یاد خود را مایه صیقل دلها قرار داد.به برکت یاد خداست که دلها سنگینى و کورى و چموشى را رها کرده و در برابر حق خاضع و فرمان بردار مىگردند.»
تبعات غفلت و اعراض از یاد خدا
الف) اعراض از یاد خدا موجب تنگى معیشت در دنیا و باعث کورى در آخرت است:
و قال للذى ظن انه ناج منهما اذکرنی عند ربک. فانساه الشیطان ذکر ربه فلبث فى السجن بضع سنین ; (۲۲) یوسف به آن کس که گمان برد[از زندان]آزاد مىشود گفت: مرا نزد مولایت یاد کن. پس شیطان یاد پروردگارش را از خاطر او برد و دراثر این فراموشى، چند سالى در زندان ماند.»
و من یعرض عن ذکر ربه یسلکه عذابا صعدا ; (۲۳) هر که از یاد پروردگارش اعراض کند، خداوند او را به عذابى که پیوسته شدت یابد مىکشاند.»
ب) ترک یاد خدا علامت منافقان است:
ج) ترک یاد خدا مایه حسرت و ندامت است:
«ما من قوم اجتمعوا فی مجلس فلم یذکروا اسم الله- عز و جل- و لم یصلوا علىنبیهم الا کان ذلک المجلس حسره و وبالا علیهم; (۲۵) مجلسى که مردم در آن گردهم آیند و خدا را یاد نکنند و بر پیامبرشان درود نفرستند، مایه حسرت و وبال است.»
«ان اهل الجنه لا یندمون على شیء من امور الدنیا الا على ساعه مرت بهم فى الدنیا لم یذکروا الله فیها; (۲۶) اهل بهشت بر هیچ یک از امور دنیا که از آنها فوت شده پشیمان نیستند، مگر بر ساعتى که بر آنان بدون یاد خدا گذشته باشد.»
د) اعراض از یاد خدا انسان را به همنشینى با شیاطین مىکشاند:
ه) دلى که یاد خدا بدان راه نیابد، در گمراهى آشکار خواهد ماند:
و)ترک یاد خدا ، دل را مىمیراند:
ز) خدا فراموشى موجب خود فراموشى است:
کسى که نه به یاد خداست و نه به فکر خود، از ارتکاب هیچ عمل خلاف وگناهى روى گردان نیست، مثل چنین شخصى مانند کسى است که در مسیرهاى خطرناک و پرتگاههاى مخوف، بر مرکبى چموش- آن هم بىلگام و افسار- سوارشود و هر لحظه ممکن است به درهاى هولناک سقوط کند و هلاک شود.
کسى که از یاد خدا غافل است صرف نظر از این که به عواقب سوء ترک یاد خدا دچار مىشود، خود را از همه امتیازات و مواهب مخصوص اهل ذکر محروم مىکند و از آنها بهرهاى نخواهد داشت.
امیر مؤمنان قدوه سالکان و سر آمد ذاکران حضرت على بن ابى طالب- علیهآلاف التحیه و الثناء- در خطبهاى اهل ذکر را بسیار نیکو وصف کرده است که ما در پایان این قسمت به نقل و ترجمه بخشى از آن تبرک مىجوییم:
«و ان للذکر لاهلا اخذوه من الدنیا بدلا.فلم تشغلهم تجاره و لا بیع عنه. یقطعون به ایام الحیوه و یهتفون بالزواجر عن محارم الله فی اسماع الغافلین و یامرون بالقسط و یاتمرون به و ینهون عن المنکر و یتناهون عنه، فکانما قطعوا الدنیا الىالآخره و هم فیها. فشاهدوا ما وراء ذلک. فکانما اطلعوا غیوب اهل البرزخ فی طول الاقامه فیه و حققت القیامه علیهم عداتها، فکشفوا غطاء ذلک لاهل الدنیا حتى کانهم یرون ما لا یرى الناس و یسمعون ما لا یسمعون...; (۳۱) بىگمان براى ذکر و یاد خدا اهلى است که دنیا را با آن معاوضه نمودهاند. پس هیچ تجارت وداد و ستدى آنها را از یاد خدا باز نمىدارد.ایام زندگى را با یاد او سپرى مىکنند ودر گوش غافلان ندا در مىدهند و آنان را از محرمات الهى باز مىدارند. مردم رابه اجراى عدالت فرا مىخوانند و خود نیز بدان پاى بندند و آنان را از کارهاى زشت باز مىدارند و خود نیز از آنها اجتناب مىکنند. در حالى که هنوز در دنیا به سرمىبرند گویى دنیا را پیموده و به آخرت رسیدهاند و امور مربوط به آن را از نزدیک مشاهده کردهاند، و گویى بر امورى که برزخیان در طول اقامتشان در برزخ با آنها سر و کار دارند، مطلع گشته و قیامت وعدههایش را در حق آنان محقق ساختهاست. پس براى اهل دنیا طورى از آن امور پرده بر مىدارند که گویى مىبینند آنچه را مردم نمىبینند و مىشنوند آنچه را که مردم نمىشنوند ...»
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقى همه بىحاصلى و بىخبرى بود (۳۲)
اکنون اى عزیز! خوب تامل کن و بنگر در طول شبانه روز چقدر به یاد خدایى و تا چه اندازه دلت متوجه خداست و تا چه حد در کارها خدا را در نظر دارى؟ آیا از آنانى که مصداق فرموده امیر مؤمنان على علیه السلام هستند؟ یا از آنانى که در فکر ودلشان همه چیز هست جز یاد خدا و مراعات همه چیز و همه کس را مىکنند جز مراعات خدا؟
اگر از گروه اولى خوشا به حالت و گوارایت باد دولت و غنیمتى که خداوند به تو ارزانى داشته و خواهد داشت;گوارایت باد بهجت و سرورى که نصیبت شده وخواهد شد. ولى اگر خداى ناکرده از گروه دومى، بدا به حالت و واى بر تو ازافتضاحى که براى خود به بار آوردهاى و خواهى آورد.واى بر تو! از حسرت وندامتى که در قیامت بدان دچار خواهى شد و از آن راه گریزى نخواهى داشت.
پىنوشت:
۱. رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرمود:«یا علی!ثلاث لا تطیقها هذه الامه:المواساه للاخ فی ماله و انصافالناس من نفسه و ذکر الله على کل حال;اى على!سه کار است که تحمل آنها بر این امت مشکل است:رعایت مساوات مالى با برادران مؤمن;رفتار منصفانه با مردم و یاد خدا در همه حال.»مجلسى،بحار الانوار،ج ۷۴،ص ۴۵.
۲. پیامبر گرامى اسلام-صلى الله علیه و آله-فرمود:«یا على!سید الاعمال ثلاث خصال:انصافک الناس مننفسک،و مواساتک الاخ فی الله-عز و جل-،و ذکرک الله-تبارک و تعالى-على کل حال;اى على!سرور و سیداعمال سه خصلت است:رفتار منصفانه با مردم;رعایت مساوات مالى با برادران ایمانى و یادخداوند در همه حال.»همان،ص ۴۴.
۳. احزاب(۳۳)آیه ۴۱.
۴. کلینى،اصول کافى،ج ۲،ص ۳۶۱.
۵. رعد(۱۳)آیه ۲۸.
۶. رعد(۱۳)آیه ۲۸.
۷. جمعه(۶۲)آیه ۱۰.
۸. انفال(۸)آیه ۴۵.
۹. بقره(۲)آیه ۱۵۲.
۱۰. کلینى،اصول کافى،ج ۲،ص ۳۶۴.
۱۱. آل عمران(۳)آیات ۱۹۰،۱۹۱.
۱۲. طه(۲۰)آیه ۱۴.
۱۳. حسن بن محمد دیلمى،ارشاد القلوب،باب ۲۱،ص ۸۲.
۱۴. همان،باب ۱۳،ص ۶۰.
۱۵. شیخ مصلح الدین سعدى،گلستان سعدى،ص ۳.
۱۶. حسن بن محمد دیلمى،ارشاد القلوب دیلمى،باب ۱۳،ص ۶۰.
۱۷و۱۸. کافى،معرب به اعراب استاد آیه الله حسن زاده آملى،ج ۲،ص ۳۶۲.
۱۹. حمصى محمد حسن،مفردات القرآن،ذیل آیه ۴۵ از سوره عنکبوت.
۲۰. نهج البلاغه محمد عبده،خطبه ۲۲۰.
۲۱. طه(۲۰)،آیه ۱۲۴.
۲۲. یوسف(۱۲)آیه ۴۲.
۲۳. جن(۷۲)آیه ۱۷.
۲۴. نساء آیه ۱۴۲.
۲۵. کلینى،اصول کافى،ج ۲،ص ۳۶۰.
۲۶. میرزا حسین نورى،مستدرک الوسائل،ج ۱،ص ۳۸۲.
۲۷. زخرف(۴۳)آیه ۳۶.
۲۸. زمر(۳۹)آیه ۲۲.
۲۹. کلینى،اصول کافى،ج ۲،ص ۳۶۱.
۳۰. حشر(۵۹)آیه ۱۹.
۳۱. نهج البلاغه محمد عبده،خطبه ۲۲۰.
۳۲. حافظ،دیوان حافظ.
/خ