آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن (3)
نويسنده:محمدرضا کوهي
پيامدهاي ناگوار لاقيدي و بدحجابي بر فرآيند رشد و تکامل انسان
قسمت سوم : آسيب بر فطرت اخلاقي و فضيلت طلبي
فطرت فضيلت خواهي
هم نوعان خود خدمت نمايد و انسان ها را به سوي سعادت ابدي هدايت كرداند.
پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد:
إنّما بُعِثُ ِلاُتّم مكارمَ الاخلاق؛ هدف از بعثت من تكميل و اتمام فضايل و ملكات كريمانه بود. (1) كما اين كه تنها قلب و روح آراسته به زيبايي هاي اخلاقي و معنوي در آخرت براي انسان مفيد و نجات بخش است.(2)
منشأ نياز به اخلاق كريمه
انسان، طعم گواراي حقيقت زندگاني را تنها در پرتو فضايل پسنديده و نيكوي فردي و جمعي خواهد چشيد؛ به بيان ديگر، آزادي معنوي و دروني و رهايي از منيّت و خودخواهي و آراسته شدن به صفات الهي و انساني زندگي را گوارا و لذت بخش كرده و به انسان صفا و آرامش مي دهد.
اهميت اخلاق فاضله
از اين رو انسانِ داراي اخلاق و صفات عالي، در برابر لغزش ها و انحرافات بيمه مي شود؛ از خودمحوري و بردگي شهوات و غرايز نفساني نجات مي يابد؛ از علم و امكانات به درستي استفاده مي كند؛ شرف و كرامت انساني او در پرتو اخلاق فاضله حفظ مي شود؛ سرمايه ي بزرگ دينش از خطر زوال و گسستگي مصون مي ماند و چهره ي والا و برين حيات حقيقي آشكارشده و طعم شيرين زندگي تحقق خواهد يافت. امام صادق(ع) در اين باره مي فرمايند:
لا عِيشَ أهنأ من حُسن الخُلق؛ زندگي گواراتر از حسن خلق وجود ندارد.(3)
در سايه ي حسن اخلاق، دلها به هم نزديك شده، عواطف و محبت افزايش مي يابد و خدمت به يكديگر و احساس مسئوليت در برابر خود و خداي خويش و ديگران شديدتر مي شود. از سوي ديگر، تنها عامل عزت و محبوبيت واقعي در خانواده و جامعه است واين همه بدان جهت است كه در اخلاق عالي انساني، شخصيت ذاتي انسان ها از ارزش و كرامت ذاتي برخوردار است: «لقد كرمنا بني آدم»؛ ما به فرزندان آدم كرامت بخشيديم.(4)
بنابراين فرد متخلق به اخلاق والا، به حقوق خود و ديگران احترام مي گذارد و بر اين احساس دروني خويش پاسخ مثبت مي دهد كه: «آنچه بر خود نمي پسندي براي ديگران هم نپسند و آنچه براي خود مي خواهي براي ديگران هم بخواه». رابطه ي او با ديگران بر اساس سود و زيان شخصي و از روي سوداگري نخواهد بود، بلكه بر پايه ي انسانيت و ارزش هاي اخلاقي استوار خواهد گشت؛ بر پايه چنين اخلاقي است كه از منافع شخصي مي گذرد و ديگران را بر خود مقدم داشته و ايثار مي نمايد. به همين جهت است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند: حُسنُ الخلق ذُهِب بخيرالدنيا والاخرة؛ اخلاق و صفات نيكو خير دنيا و آخرت را به همراه دارد.(5)
نتيجه آن كه بوستان سرسبز با گلهاي رنگارنگ زيبا و خوشبو است كه نشاط بخش و لذت آفرين است. اگر بوستان انسان نيز با درختان ايمان و تقوا سرسبز و با گل هاي فضايل اخلاقي زيبا و معطر و با ميوه هاي كردار نيكو شيرين و لذت بخش گشت، در مرتبه اول خود از وجود آنها نشاط و آرامش يافته و لذت مي برد، آن گاه اطرافيان و اجتماع از بركات وجودي او معطر شده و كسب نشاط و آرامش و لذت مي كنند.
از اين رو، رشد و به فعليت رساندن اين فطرت بسيار لازم و غفلت از آن ناديده گرفتن بخش مهمي از شخصيت و هويت خويشتن است.
نقش اخلاق فاضله در جامعه
سلامت و رشد فرد و اجتماع جز در پرتو اخلاق نيكو ممكن نيست، اتحاد و همزيستي مسالمت آميز، آرامش و صلاح جامعه در پرتو اخلاق حميده ميسر است؛ هم چنان كه اختلاف ها، تجاوزها، انحرافات و ناامني ها در اثر رذايل نفساني و عدم رعايت ضوابط اخلاقي است.
در اهميت نقش اخلاق در جامعه همين بس كه رمز بقا و تعالي يا انحطاط و سقوط يك ملت و تمدن از ديدگاه وحي و عقل و تجربه، رعايت ارزش ها و مكارم اخلاقي يا عدم رعايت آنهاست؛ از همين رو اسلام عزيز كه ديني است با صبغه ي الهي و انساني، تمام همتش آن است كه انسان ها و پيروان راستين خويش را در سايه ي معرفت و ايمان و عمل صالح و تزكيه درون، به مكارم اخلاقي متصف نمايد.
دين و ايمان يگانه معمار شخصيت و انسانيت
ايمان توحيدي كه همانا اعتقاد راسخ به اساسي ترين اصول سازنده ي شخصيت و كرامت انساني است تنها عقيده ي انسان سازي است كه آدمي را از تحيّر و احساس پوچي و بي هدفي حفظ مي كند، و عظمتِ هويت انسان و فلسفه ي حيات را تبيين نموده و در مجراي تكامل قرار مي دهد، غرايز را تعديل و رذايل را مي زدايد، استعدادها و كمالات بالقوه فطري را پرورش و كردار و گفتار را شايسته و الهي مي سازد و انسان را از انقباض و گرفتگي رواني در برابر مشكلات و مصائب زندگي نجات مي بخشد و آنها را در كام وي گوارا مي گرداند.
آري ايمان، نوعي احساس وحدت عالي با تمام افراد انساني در آهنگ و هدف آفرينش به آدمي مي دهد و يك نشاط و سرور دروني دائمي به او عطا مي كند و حتي با گذشت سالها عمر گران مايه و نزديك تر شدن به ضيافت ابدي و شرف لقاي ديدار خداوند و اولياي الهي افزايش مي يابد؛ به همين جهت هيچ لذتي براي مؤمنان راستين برتر از لذت مرگ نيست، كه با استقبال فرشته ها و لحن دلنشين و سرور آفرين سلام و بشارت آنان آغاز مي گردد:
«ألذين تَتَوفّيهُم الملائكةُ طَيّبين يَقولون سلامٌ عليكم ادخُلوا الجنَّة بما كنتُم تَعملون»؛ آنان ـ متقين ـ كه فرشتگان در حالي كه پاكند، قبض روحشان مي كنندـ و به آنهاـ مي گويند: سلام بر شما، به خاطر اعمالي كه انجام مي داديد به بهشت درآييد.(6)
اينها همه ازآن رو است كه حقيقت ايمان، بيعت و معامله با خداي سبحان است، انسان در سايه ي فضيلت ايمان به خداوند و ساير اعتقادات اسلامي تمام موجوديت خويش را در برابر بهشت به پروردگار عالم مي فروشد، آن گاه همه ي وجودش ملك خداوند گشته، در نتيجه تصرّف در ملك غير، بدون اذن او جايز نمي باشد. به همين جهت مؤمن حقيقي با توجه به اين حقيقت ايمان، در همه ي ابعاد حيات و رفتار خويش جز نيل به رضا و لقاي حق را در نظر نمي گيرد و با تمام شئون علمي و عملي خود ازنظام ارزشي اسلام و قرآن تا سر حدّ جان دفاع مي كند و بدين ترتيب اخلاق، صفات و كردار او الهي و قلب و سيماي او نوراني مي گردد، چنان كه قرآن ـ اين كتاب كرامت پرورـ مي فرمايد:
«إنّ الله اشتري من المؤمنين أنفسهم و أموالَهم بأنَّ لهم الجنّة... و من أوفي بعهدهِ من الله فاستبشروا بِبَيعكمُ الّذي بايعتُم به و ذلك هو الفوزُ العظيم»؛ خداوند از مؤمنان جان ها و اموال شان را خريداري كرد كه در برابر ش بهشت ـ نعيم و لقاءالله ـ براي آنان باشد... و چه كسي وفادارتر از خداوند به عهدش مي باشد. اكنون بشارت باد بر شما به معامله و خريد و فروشي كه با خداوند كرده ايد و اين پيروزي بزرگي ـ براي شماـ است.(7)
اين نهايت لطف و محبت پروردگار است كه با وجود هستي بخش بودن و اين كه مالك انسان و دارايي هاي اوست اما چه زيبا هستي انسان را مي خرد و بهاي آن را، هم بهشتي كه غرق در مواهب و وسايل لذت بي نهايت است قرار داده و هم بهشت شهود و وصال خويش كه اين نعمت بي نظير و لذت بي پايان با هيچ يك از مواهب و لذايذ بهشتي قابل مقايسه نيست.
اين است عظمت انسان ـ اعم از زن و مردـ كه اشرف موجودات عالم وجود است؛ به شرط آن كه ارزش و بهاي خود را بشناسد و در تجارت خانه دنيا كه هم معبود و محبوب عالم هستي مشتري اوست و هم زر و زيور و خوشي هاي نامشروع و فاني دنيا، عاقلانه خودفروشي كند نه سفيهانه و خود را جز به جان آفرين و بهشت ابديت نفروشد. چه اختلاف بسياري است بين اين خودفروشي بي همتا با آن خودفروشي نكبت باري كه عقل را اسير و شخصيت را ويران و هست آدمي را تباه مي سازد. به همين جهت خداوند به مؤمنان وفادار به خاطر چنين داد و ستد بي نظيري بشارت مي دهد و آن را پيروزي عظيم و معيار قهرماني معرفي مي نمايد؛ از اين رو ايمان شرافتي است بزرگ و افتخاري است بي نظير.
بر اين اساس، تحصيل اخلا ق و ملكات حميده از قبيل معرفت، حكمت، صداقت، عدالت، شهامت، شجاعت، عفت، غيرت، بندگي، احساس مسئوليت، وفاداري، صبر، استقامت، و بالاخره وصول به حريم والاي انسانيت مبناي تعاليم و دستورهاي حيات بخش دين مبين اسلام است كه پشتوانه و ضامن اجراي آنها محبوبيت در نزد خداوند بزرگ و شرف لقا و شهود قلبي او و ساير پاداش ها و تكريم ها و كيفرهاي الهي است.
ذات اقدس اله نه تنها از طريق هدايت هاي فطري و آيات و نشانه هاي انفسي و آفاقي و شكوه و جلال و فروغ خيره كننده اي كه در آفرينش جهان و انسان آشكار است بلكه از راه آيات قرآني و آموزه هاي ديني نيز آگاهي و بينش هاي عالي و ارزنده اي را به انسان ها و پيروان خويش، در باره ي عظمت و جلالت خداوندي، كرامت و شرافت انساني، دنيا و هدف اعلاي زندگي، جزا و بازتاب و تجسم اعمال نيك و بد در دنيا و برزخ و آخرت و غير اينها مي دهد.
اين بينش ها به آنها مي آموزد كه شما فرزند آخرت هستيد و وطن اصلي شما ابديت است. بايد از اين عالم توشه هاي فراوان چيده و با همت والا و هدف گيري هاي عالي تحصيل تقواـ كه يگانه زاد و توشه سودمند سير تكاملي انسان است ـ قدم به حريم ارزش مند انسانيت نهاده و آخرتي آباد و زيبا براي خود فراهم سازيد. معرفت اين گونه معارف سرچشمه ي پاك سازي باطن، اخلاق فاضل و اعمال صالح است.
از ديگر سو، وظايف از جمله عبادت ها را مقرر فرمود كه سرشار از معارف و حقايق شخصيت ساز است و يادآور مبدأ و هدف و امور ملكوتي و مجسم شدن سفر مرگ و صحنه قيامت و حضور در دادگاه عدل الهي مي باشد تا اين كه عملاً توحيد و ارزش هاي معنوي و اخلاقي در جان پرورش يابد، ارزش و كرامت والاي انساني حفظ و حيات تكاملي او تضمين گردد و هويت و حقيقت او به نحو عالي ساخته شود، زيرا عمل صالح و ياد و ذكر حق در اثر تكرار و مداومت به تدريج در نفس آدمي به صورت «حالت» آن گاه «عادت» و سپس «ملكه ي اخلاقي» درمي آيد.
از سوي سوم، انسان هاي كاملي را همانند انبيا و ائمه اطهار عليهم السلام كه به اوج مقام انسانيت و عبوديت مفتخر گشتند و مهم ترين عامل تكامل و برترين اسوه ي حيات مي باشند براي همه ي مردان و زنان آزادانديش و بيداردل و طالب كمال فرستاد و محبت آن ذوات نوراني را در قلبشان قرار داد تا در سايه محبت و تأسي به آنها، متعالي و محبوب الهي گردند.
در كنار اينها، با همه ي اموري كه موجب غفلت از يگانه عامل و پشتوانه عظيم اخلاق وانسانيت مي شود مبارزه نموده است.
انسان با ايمان، برابر فهم و معرفت و ايمان و حاكميت بر خويشتن براي نجات از عواقب شوم معصيت، و نيل به ثمرات نيك اطاعت و برتر از اينها به سبب شكر و محبت خداوند متعال و وصول به شرف وصال آن جميل بي همتا، به قوانين و فرمان هاي الهي پاي بند مي باشد، در نتيجه به همان ميزان نيز از رذيلت هاي اخلاقي و اعمال غيرانساني و به طور كلي زندگي برمبناي خودبيني و خودخواهي كه موجب محجوب شدن از پروردگار خويش است، پيراسته مي گردد و به اخلاق كريمانه و رفتارهاي خداپسندانه مزيّن مي گردد.
بنابراين دين، ايمان و معرفت يگانه معمار شخصيت، مبناي انسانيت، راز خوشبختي و رمز فرزانگي است و بي ديني، ضعف ايمان، جهالت و غفلت مايه تخدير عقل و هوشياري، علت فرار از حق و ستيزه با خويشتن، راز ناتواني در حاكميت بر نفس، رمز رذالت ها و ناشايست ها، سرچشمه ي زير پا گذاشتن اصول و قوانين انساني و عامل بدبختي ها و سيه روزي هاي آدمي است.
بر همين اساس، سياست تخريبي دشمنان، در راستاي ارزش زدايي و انديشه ي محو حق اين است كه باورهاي ديني را با ايجاد شبهات، ترويج فحشا، توهين و تمسخر نشانه گرفته و با زنجير طلانماي خودنمايي و نمايش ذلت بار جاذبه هاي زنانگي تضعيف كنند و ارزش هاي الهي را محو و ارزش هاي موهوم جاهلي را زنده نمايند و بدين سان آسيب هاي جبران ناپذيري بر حاكميت ارزش هاي ديني و معنوي و هويت اصلي زنان و افراد اجتماع و خانواه وارد سازند و انسان ها را به ظلمت هولناك جاهليت بكشانند.
از اين رو زنان آگاه و هوشمند براي اين كه در پيشگاه الهي و وجدان بيدار بشري و نسل هاي آينده سرفراز باشند از خودنمايي و خودآرايي و كشف حجاب در ملأ عام كه هويت انساني افراد جامعه و فرهنگ و ارزش هاي الهي را نشانه مي گيرد پرهيز مي نمايند. اما بدا به حال مردان و زنان كه هويت حقيقي و ملكوتي خود را زير خواسته هاي پليد پنهان و اسير نموده اند، اينان طعم تلخ حقارت و خواري را خواهند چشيد و با بار سنگين گناهان، پروردگار خود را ملاقات خواهند كرد.
اميرمؤمنان علي (ع)ـ آن معلم و مربي بزرگ انسانيت ـ مقياس جالبي براي شناخت و درك عظمت اسلام و انسانيت به ما ارائه داده و مي فرمايد:
بدانيد شما حقيقت رشد و كمال را نخواهيد شناخت مگر اين كه حال كسي را كه آن را ترك كرده بشناسيد، عهد و پيمان كتاب الهي را اخذ نخواهيد كرد مگر اين كه به وضعيت كسي كه آن را شكسته آگاه شويد، و تمسك به قرآن نخواهيد كرد مكر اين كه كسي را كه آن را پشت سر انداخته بشناسيد، پس آن راـ رشد و كمال، پيمان قرآن، و عمل به آن راـ از اهل آنها طلب كنيد، زيرا آنان باعث حيات علم و مرگ جهل هستند.(8)
اين همان اصل كلي است كه هر چيزي با ضد خودش شناخته مي شود: «تعرف الاشياء باضدادها».
آري، همان گونه كه كودك در جنبه ي جسماني از شير جسم مادر و در بُعد رواني از شير محبت او تغذيه كرده و آرامش مي يابد و سلامت و رشدش در هر دو جنبه تضمين مي گردد و اخلال در يكي از دو نوع تغذيه به ويژه شير عاطفه، حيات طبيعي يا روحي و رواني كودك را به خطر مي اندازد، ما انسان هاي بلوغ يافته نيز اگر از سينه ي طبيعت، شير ماديت و از سينه شريعت، شير محبت بنوشيم بهداشت جسم و اعتلاي روح تأمين گشته، به آرامش دست مي يابيم. تغذيه شير ازپستان طبيعت مادي بدون تغذيه شير از سينه ي شريعت محمدي صلي الله عليه و آله موجب به خطر افتادن حيات روحي و معنوي مي شود كه فرجام آن سقوط انسانيت و تنزل به حيوانيت است.
نقش بي حجابي و بدحجابي در سقوط اخلاق و انسانيت
بدين طريق يگانه اساس و مبناي فضايل انساني ـ ايمان به خدا و قيامت ـ به دست فراموشي سپرده مي شود و در نتيجه خطرات بزرگي فرد و جامعه را تهديد خواهد کرد: صفات پسنديده جاي خود را به صفات رذيله و ناپسند مي دهد؛ اعمال و رفتار ناشايست همانند ظلم، جنايت، خيانت، خشونت، فساد، بزهکاري، ناامني و آدم ربايي، به ويژه ربودن دختران در جامعه افزايش مي يابد؛ استعداد اخلاقي و فضيلت خواهي فرزندان شکوفا نگشته و چه بسا زنده به گور مي شود و رفتاهاي ناسازگارانه و بزهکارانه در آنان ايجاد مي شود.
در چنين شرايطي آتش اين فتنه ها و خطرات، دامن خود زنان آسيب زا را هم فرا خواهد گرفت و خود و خانواده ي آنان نيز در اين آتش خواهند سوخت؛ چنان که بسياري از آنها گرفتار شدند؛ چه بسيار دختراني که مورد تجاوز به عنف قرار گرفتند و يا توسط گرسنگان شهوت اغفال شدند و سرمايه بکارت و عفت را باختند و چه بسيار زنان خودنمايي که استعدادها عالي و اخلاقي خويش را مختل يا تباه ساختند و در اثر تحول اخلاقي آنها يا همسرانشان يا فرزندانشان، زندگي شيرين آنان تبديل به جهنم سوزان گشت.
بقيه نيز بايد منتظر باشند که روزي قانون عکس العمل دامن آنها را گرفته و در آتش و عقوبت رفتار خويش گرفتار شوند، مگر اين که تا دير نشده بيدار شوند و توبه نموده و گذشته هاي خود را جبران کنند که خداوند آمرزنده و نسبت به اهل ايمان مهربان است:
«واللهُ غَفورٌ رحيمٌ» (9)
پی نوشت ها :
1- ميزان الحكمه، ج3، ص149.
2- شعراء (26) آيه 89.
3- بحارالانوار، ج71، ص389.
4- اسراء (17) آيه 70.
5- بحارالانوار، ج71، ص387.
6- نحل (16) آيه 32.
7- توبه (9) آيه 111.
8- نهج البلاغه، خطبه 147.
9-توبه (9) آيه 27.